به گزارش ایسنا، علی کلانتری در یادداشتی در سیاست روز نوشت:سعید روستایی، بهعنوان یکی از چهرههای نسل جدید فیلمسازان ایرانی، با آثاری چون «ابد و یک روز»، «متری شیش و نیم»، برادران لیلا و «زن و بچه» توانسته است نه تنها در داخل ایران بلکه در سطح جهانی توجهات را به خود جلب کند. تمایز سینمای روستایی را میتوان در چند وجه کلیدی بررسی کرد. سبک روایی منحصر به فرد، انتخاب سوژههای اجتماعی جسورانه، تعامل با بازیگران و رویکردی واقعگرایانه که همزمان به مسائل داخلی ایران و مخاطبان جهانی توجه دارد.
سینمای ایران از دهه 1360 به بعد شاهد ظهور موجهای مختلفی بوده است که هر یک به نحوی بازتاب دهنده شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه بودهاند. پس از انقلاب، سینمای ایران به سمت نوعی واقعگرایی اجتماعی حرکت کرد که در آثار کارگردانانی چون عباس کیارستمی و محسن مخملباف نمود یافت. در دهههای بعدی، نسل جدیدی از فیلمسازان، از جمله اصغر فرهادی با درامهای اخلاقی پیچیده این سنت را ادامه دادند. در این میان، سعید روستایی با ورود به صحنه سینما در دهه 1390، رویکردی را برگزید که به طور همزمان ریشه در سنتهای سینمای اجتماعی ایران دارد و در عین حال، نوآوریهایی را در فرم و محتوا به نمایش میگذارد. فیلمهای او، از منظر روایی، به شدت متمرکز بر شخصیتهای چند وجهی و درگیریهای اجتماعی است که در بستری از واقعیتهای ملموس ایران روایت میشود. برخلاف برخی از هم نسلانش که ممکن است به سمت روایتهای مینیمالیستی یا کاملاً سیاسی متمایل شوند، روستایی توانسته است تعادلی بین درامهای شخصی و نقدهای کلان اجتماعی برقرار کند.
یکی از بارزترین ویژگیهای سینمای روستایی، توانایی او در خلق روایتهایی است که به صورت همزمان چندلایه و قابل دسترس است. فیلم «ابد و یک روز» نمونهای برجسته از این سبک است. این فیلم داستان خانوادهای را روایت میکند که درگیر فقر، اعتیاد، و روابط پیچیده خانوادگی است. روستایی با استفاده از دیالوگهای واقعی و موقعیتهای دراماتیک، موفق میشود مخاطب را به درون زندگی شخصیتها بکشاند، به گونهای که تماشاگر نه تنها با چالشهای اجتماعی آنها همذاتپنداری میکند، بلکه به تأمل در ساختارهای اجتماعی که این مشکلات را ایجاد کردهاند، وادار میشود. این رویکرد در «متری شیش و نیم» نیز ادامه مییابد، جایی که روستایی به مسئله اعتیاد و قاچاق مواد مخدر از منظر دوگانه پلیس و مجرم میپردازد.
برخلاف فیلمهای پلیسی مرسوم، او از قضاوت صریح پرهیز میکند و به جای آن، پیچیدگیهای اخلاقی و اجتماعی را برجسته میسازد. این توانایی در خلق روایتهایی که هم دراماتیک است و هم تأملبرانگیز، او را از فیلمسازانی که ممکن است صرفاً بر یک جنبه (مثلاً سیاسی یا احساسی) تمرکز کنند، متمایز میکند.
انتخاب سوژههای جسورانه یکی دیگر از ویژگیهای کلیدی سینمای روستایی است. او به سراغ موضوعاتی میرود که در سینمای ایران حساسیت برانگیز است؛ فقر، اعتیاد، نابرابری جنسیتی و فساد سیستمی.
فیلم «زن و بچه» که در سال 1404 اکران شد، به مسائل زنان در جامعهای مردسالار میپردازد و داستان یک پرستار 45 ساله را روایت میکند که با فشارهای اجتماعی و خانوادگی دستوپنجه نرم میکند. این انتخاب سوژه نشان دهنده شجاعت روستایی در پرداختن به موضوعاتی است که ممکن است با محدودیتهای سانسور یا واکنشهای منفی مواجه شود.
برخلاف برخی فیلمسازان نسل جدید که ممکن است برای پرهیز از سانسور به استعارههای پیچیده یا روایتهای غیرمستقیم متوسل شوند، روستایی رویکردی صریحتر را برمیگزیند، هرچند که این صراحت با ظرافتهای هنری همراه است. برای مثال، در «متری شیش و نیم»، او نه تنها به مسئله اعتیاد میپردازد، بلکه موضوعاتی که به چرخه اعتیاد دامن میزند نیز مورد نقد قرار میدهد. این رویکرد جسورانه، همراه با توانایی او در ارائه روایتهایی که برای مخاطب عام نیز جذاب باشد، او را از دیگر فیلمسازان متمایز میکند.
تعامل روستایی با بازیگران نیز یکی از نقاط قوت اوست که به تمایز سینمایش کمک کرده است. او با انتخاب بازیگرانی چون پیمان معادی، نوید محمدزاده، پریناز ایزدیار و فرشته صدرعرفایی، توانسته است اجراهایی قدرتمند و باورپذیر خلق کند که به عمق شخصیتپردازیهایش میافزاید. همکاری مکرر او با بازیگران خاص، مانند معادی و محمدزاده، نشان دهنده درک عمیق او از تواناییهای این بازیگران و ایجاد رابطهای خلاقانه با آنهاست.
برای مثال، در «ابد و یک روز»، بازی نوید محمدزاده در نقش محسن، جوانی معتاد و گرفتار، به گونهای است که مخاطب را به طور کامل در احساسات و تناقضات شخصیت غرق میکند. این سطح از بازیگری، که نتیجه کارگردانی دقیق و اعتماد متقابل بین کارگردان و بازیگر است، در سینمای ایران کمتر دیده میشود. در مقایسه، برخی از فیلمسازان نسل جدید ممکن است به بازیگران کمتر شناخته شده یا اجراهای کمتر کار شده متکی باشند، اما روستایی با انتخاب دقیق و هدایت بازیگران، توانسته است استاندارد جدیدی در سینمای ایران ایجاد کند.
واقعگرایی در سینمای روستایی نیز یکی از عناصر کلیدی است که او را از هم نسلانش متمایز میکند. برخلاف برخی فیلمسازان که ممکن است به سمت سینمای شاعرانه یا تجربی متمایل شوند، روستایی به واقعگرایی اجتماعی وفادار مانده است. او از لوکیشنهای واقعی، دیالوگهای طبیعی و موقعیتهایی که از زندگی روزمره ایرانیان الهام گرفته شدهاند، استفاده میکند. این واقعگرایی نه تنها به فیلمهایش حس اصالت میبخشد، بلکه باعث میشود مخاطبان ایرانی به راحتی با داستانها و شخصیتها ارتباط برقرار کنند. برای مثال، در «ابد و یک روز»، خانه شلوغ و پرتنش خانواده، که پر از دیالوگهای همزمان و درگیریهای خانوادگی است، تصویری واقعی از زندگی طبقات پایینتر جامعه ایران ارائه میدهد. این در حالی است که برخی فیلمسازان دیگر، مانند محمد رسولاف، ممکن است از رویکردی سیاسیتر و نمادینتر استفاده کنند که گاه برای مخاطب عام کمتر قابلدسترسی است.
یکی دیگر از جنبههای تمایز روستایی، توانایی او در برقراری ارتباط با مخاطبان جهانی است. حضور فیلمهای او در جشنوارههای بینالمللی، مانند جشنواره کن، نشان دهنده این است که روایتهای او، هرچند ریشه در مسائل محلی ایران دارند، برای مخاطبان جهانی نیز معنادار است. این توانایی در خلق داستانهایی که هم محلی و هم جهانی باشد، او را از برخی فیلمسازان نسل جدید که ممکن است صرفاً بر مخاطب داخلی یا خارجی تمرکز کنند، متمایز میکند. برای مثال، اصغر فرهادی با فیلمهایی مانند «جدایی نادر از سیمین» به مسائل جهانی اخلاق و خانواده میپردازد، اما روستایی با تمرکز بر مسائل اجتماعی خاص ایران، مانند اعتیاد یا نابرابری جنسیتی، توانسته است این موضوعات را بهشکلی جهانی ارائه دهد. موفقیت «زن و بچه» در جشنواره کن 2025 گواهی بر این توانایی است، جایی که نقدهای مثبت منتقدان بینالمللی به عمق روایت و شخصیتپردازی فیلم اشاره داشتند.
با این حال، سینمای روستایی بدون چالش نیست. محدودیتهای سانسور در ایران، که بر بسیاری از فیلمسازان تأثیر میگذارد، برای او نیز مسئلهای جدی بوده است.آخرین فیلم او با عنوان برادران لیلا که اجازه پخش در ایران را نگرفت بعد از کلی بحث و جدل سرانجام در یکی از پلترم های پخش آنلاین فیلم در کشور فرانسه منتشر شد و سر از کانالهای تلگرامی درآورد. با این وجود، روستایی توانسته است با هوشمندی، روایتهایی خلق کند که بدون عبور از خطوط قرمز سانسور، همچنان پیامهای انتقادی خود را منتقل کنند. این توانایی در حفظ تعادل بین بیان هنری و رعایت محدودیتها، او را از فیلمسازانی که ممکن است بهدلیل صراحت بیش از حد با موانع جدی مواجه شوند، متمایز میکند.
در مقایسه با دیگر فیلمسازان نسل جدید، مانند هومن سیدی یا شهرام مکری، سینمای روستایی کمتر بهسمت فرمگرایی یا تجربههای بصری میرود و بیشتر بر محتوا و روایت تمرکز دارد. برای مثال، شهرام مکری با فیلمهایی مانند «ماهی و گربه» به ساختارهای روایی غیرخطی و تجربی متمایل است، در حالی که روستایی به روایتهای خطی و دراماتیک وفادار مانده است. این انتخاب، اگرچه ممکن است از نظر برخی منتقدان کمتر نوآورانه به نظر برسد، اما به او اجازه داده است تا با مخاطبان گستردهتری ارتباط برقرار کند.
در نتیجه، سینمای سعید روستایی بهدلیل ترکیبی از روایتهای چندلایه، انتخاب سوژههای جسورانه، تعامل قوی با بازیگران، و واقعگرایی اجتماعی، در میان نسل جدید فیلمسازان ایرانی متمایز است. او توانسته است با حفظ اصالت محلی، داستانهایی خلق کند که برای مخاطبان جهانی نیز جذاب باشند. این ویژگیها، همراه با توانایی او در مدیریت محدودیتهای سانسور و خلق فیلمهایی که همزمان سرگرمکننده و تأملبرانگیز هستند، او را به یکی از مهمترین صداهای سینمای معاصر ایران تبدیل کرده است. موفقیتهای او در جشنوارههای بینالمللی و استقبال مخاطبان داخلی نشاندهنده پتانسیل او برای ادامه این مسیر و تأثیرگذاری بیشتر بر سینمای ایران و جهان است.
انتهای پیام
نظرات