حجتالاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه چهارشنبه هشتم مرداد در آیین بزرگداشت شیخ شهابالدین سهروردی و گرامیداشت روز زنجان، با تأکید بر نقش مؤثر سهروردی در احیای حکمت، اظهار کرد: برخلاف برخی تصورها، سهروردی یک فیلسوف التقاطی نبود که صرفاً آراء مختلف از ایران باستان، یونان، اسلام، زرتشت، مسیحیت و یهود را گردآوری کرده باشد؛ بلکه وی مؤسس و نظریهپرداز حکمت اشراق بود. وی این مکتب را با بهرهگیری خلاقانه از میراثهای پیشین، ابداع و بنیانگذاری کرد.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: سهروردی در عمر کوتاه سیوهشتسالهاش، با ارائه حکمت اشراق، توانست نزاعهای چند قرن پیش از خود و پس از خود را در حوزههای فلسفه، کلام، عرفان و نیز نسبت ایرانیت و اسلامیت حل کند.
وی گفت: هنوز در برخی محافل، نزاع میان ایرانگرایی و اسلامگرایی بهصورت دوگانهای ناسازگار مطرح است؛ برخی ایران را بدون اسلام میخواهند و برخی اسلام را بدون ایران. حتی گاهی اسلامیت را با عربیت یکی میپندارند. اما شیخ اشراق توانست با حکمت اشراق، پیوندی عمیق میان حکمت خسروانی ایران باستان و حکمت قرآنی برقرار سازد.
خسروپناه در تشریح حکمت خسروانی، عنوان کرد: این حکمت که به کیخسرو منسوب است، بهمثابه حکمت حاکمان حکیم و نزد برخی همانند امام غائب شیعیان تفسیر میشود. در حکمت خسروانی، اصولی چون توحید و هستیشناسی مبتنی بر نور و ظلمت نقش بنیادین دارند؛ اما این نگاه ثنویگرایانه نیست، بلکه بر مدار نورالانوار (حق تعالی) و مراتب انوار و عوالم جسمانی و برزخی استوار است.
وی افزود: شیخ اشراق با نقد مانیگری و تأکید بر توحید، نظامی معرفتی برپایه نور و قوس نزول و صعود هستی ارائه داد که امروزه نیز میتواند پاسخگوی بسیاری از پرسشهای هویتی و فلسفی ما باشد.
خسروپناه گفت: حکمت خسروانی که ریشه در ایران باستان دارد، صرفاً مبتنی بر عقل منطقی نیست، بلکه بر پایه سلوک، شهود و خرد ناب است و شیخ اشراق توانست با پیوند آن با آیات قرآنی، حکمت اشراق را احیا و بنیادگذاری کند.
وی در ادامه سخنان خود در آیین بزرگداشت شیخ شهابالدین سهروردی اظهار کرد: برخلاف آنچه درباره ارسطو گفته میشود، او مؤسس منطق نیست، بلکه منطق را از تمدن ایران باستان اقتباس کرده است. ارسطو در زمان لشکرکشی اسکندر به ایران، اصرار داشت همراه او باشد تا بتواند از میراث علمی ایران بهرهبرداری کند.
خسروپناه افزود: منطق در ایران باستان صرفاً محدود به قیاسهای مشهور ارسطویی نبود، بلکه بخش مهمی از آن مبتنی بر خرد ناب، سلوک شهودی و علم حضوری بود؛ همان چیزی که بعدها سهروردی در حکمت اشراق توسعه داد.
وی با اشاره به اینکه حکمت خسروانی، برگرفته از تعالیم انبیاست، تصریح کرد: شیخ اشراق معتقد بود حکمت ایران باستان از طریق پیامبرانی چون زرتشت به انسانها رسیده است؛ زرتشت در نگاه ما یک پیامبر الهی است، گرچه در ردیف پیامبران ابراهیمی قرار نمیگیرد.
خسروپناه همچنین از شخصیتهایی بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی، منصور حلاج و ابوسعید ابوالخیر بهعنوان حاملان سلوک شهودی یاد کرد و افزود: تفاوت سهروردی با این عارفان در این است که وی توانست شهود را در قالب حکمت عقلانی و فلسفه عرضه کند.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به تأثیر آیات قرآنی بر حکمت اشراق، بیان کرد: شیخ اشراق با بهرهگیری از آیات حکمی قرآن، بهویژه آیه نور، حکمت خسروانی را به حکمت قرآنی پیوند زد و نشان داد که خرد ناب یا اولوالباب، حاصل تلفیق عقل و شهود است. به همین دلیل، حکمت در نگاه قرآن، خیر کثیر است که نه صرفاً از حواس و نه حتی از عقل محض، بلکه از قلب و فؤاد ناشی میشود.
وی اضافه کرد: برخی تصور میکنند فیلسوف نباید به آیات قرآن استناد کند و صرفاً باید بر برهان عقلی تکیه کند، در حالی که آیات الهی، تقویتکننده عقل حکیم است و سهروردی نمونهای از این پیوند عقل و وحی است.
خسروپناه با اشاره به جایگاه ماندگار سهروردی در تاریخ فلسفه اسلامی و ایرانی، تأکید کرد: حکمت اشراق نهتنها میتواند چالش تاریخی ناسازگاری ایرانیت و اسلامیت را برطرف کند، بلکه ظرفیت بالایی برای پاسخ به بحرانهای انسان معاصر مانند بحران هویت، تنهایی، خانواده و محیط زیست دارد.
او ابراز امیدواری کرد با تأسیس بنیاد بینالمللی سهروردی در استان زنجان، تحقیقات عمیقتری در این زمینه صورت گیرد و زوایای پنهان حکمت ایرانی-قرآنی بیش از پیش آشکار شود.
در ادامه انشاءالله رحمتی، رئیس بنیاد بوعلیسینا گفت: سهروردی حکمت اشراقی را نهتنها احیا کرد بلکه در قامت یک حکیم موحّد، آن را به گونهای زنده ساخت که در جان انسان حکیم حیات تازهای پدید میآید.
وی اظهار کرد: بحثی که امروز ارائه میدهم، ناظر به این پرسش است که آیا سهروردی مبدع فلسفهای نو بوده یا حکمت پیشین را احیا کرده است؟
وی با اشاره به دیدگاه سهروردی درباره حکمای باستان ایران افزود: به گفته او، حکمای پهلوی یا همان افلاطونیان پارس، موحّدان حقیقی بودند و هیچ شباهتی با مجوس و دوگانهپرستان نداشتند. سهروردی معتقد است که حکمت این حکما را زنده کرده و به تعبیر خودش، کسی در این احیا بر او سبقت نداشته است.
رحمتی اظهار کرد: از نظر سهروردی، احیای حکمت صرفاً یک بازسازی تاریخی نیست، بلکه حیات تازهای است که در جان حکیم اتفاق میافتد و این حیات اگر اصیل باشد، دیگران را نیز ـ اگر اهلیت داشته باشند ـ زنده میکند.
رئیس بنیاد بوعلیسینا با اشاره به مثالی از حضرت عیسی (ع) در مثنوی مولوی، گفت: کسی که فاقد صلاحیت باشد، حتی اگر نام زندهکننده مردگان را بداند، نمیتواند اثری بیافریند. این تمثیل، آموزهای است که هم مولانا و هم سهروردی بر آن تأکید دارند: تنها کسی میتواند حکمت را احیا کند که خود واجد حیات حکمی باشد.
وی تأکید کرد: احیای حکمت در نگاه سهروردی، با مفهوم مدرن "اصلاح" تفاوت بنیادین دارد. در سنت او، حکمت امری است که به واسطه حکیم زنده میشود و نه صرفاً بازسازی نظری گذشتهها. به همین دلیل، مکتب اشراق نه فقط استمرار فلسفه یونانی یا اسلامی، بلکه تولدی تازه از حکمت در بستر درونی حکیم است.
در ادامه رضا شعبانی، مورخ و پژوهشگر تاریخ، با اشاره به تمدن دیرینه و جایگاه برجسته فرهنگی و فلسفی ایران، بر لزوم پاسداشت هویت ملی و تاریخی این سرزمین تأکید کرد.
شعبانی با اشاره به پیشرفتهای علمی ایرانیان در دورههای مختلف تاریخی، به نمونههایی همچون جراحی مغز در حدود ۵۰۰ سال پیش و فعالیت پزشکان ایرانی در بیمارستانهای کشور پیش از انقلاب اشاره کرد و اظهار کرد: این شواهد بیانگر عمق دانش و جایگاه علمی ایران در طول تاریخ است.
این مورخ در ادامه به نقش ایرانیان در فرهنگ و تاریخ جهانی پرداخت و با ذکر نامهایی مانند ناپلئون و اسکندر مقدونی، تصریح کرد: ملت ایران همواره با عزت و آراستگی زندگی کردهاند و این ویژگی در تاریخ ما مستند و قابل مشاهده است.
شعبانی همچنین بر تأثیر عمیق فلسفه و باورهای دینی در فرهنگ ایرانیان تأکید کرد و با اشاره به متونی همچون تورات، بیان داشت: از گذشتههای بسیار دور، بشر در جستوجوی معنا و حقیقت بوده و ایرانیان همواره رابطهای عمیق با امر قدسی و اراده الهی داشتهاند.
او گفت: تاریخ نشان میدهد که ایرانیان هیچگاه آغازگر جنگهای بزرگ نبودهاند و نقش آنان در ایجاد صلح، فرهنگسازی و سازندگی بسیار پررنگ است.
شعبانی با تأکید بر ویژگیهایی نظیر صداقت، صمیمیت، و باور به عظمت خداوند در فرهنگ ایرانی، اظهار داشت: این عناصر که در شاهنامه و دیگر متون کلاسیک نیز دیده میشود، پایههای هویت ملی ایران را میسازند و باید نسل امروز بیش از پیش به آن توجه کند.
انتهای پیام
نظرات