به گزارش ایسنا، فقر کودکان از طریق روشهایی مانند حمایتهای مشروط و همچنین ارائه کمکهای تغذیهای هدف قرار میگیرد و برای مشکلات آموزشی و ارتقای کیفیت آموزش آنها از روشهای گوناگون استفاده میشود.
جایگاه کودک، آموزش و فقر در نظامهای حمایت اجتماعی
پیامدهای فقر برای کودکان بسیار قابل توجه است. کودکان فقر را متفاوت از بزرگسالان تجربه میکنند؛ آنها نیازهای خاص و متفاوتی دارند، در حالیکه یک بزرگسال ممکن است به طور موقت به فقر بیفتد، کودکی که در فقر بیفتد ممکن است برای یک عمر فقیر بماند و این به آن دلیل است که یک کودک به ندرت در بزرگسالی مجدداً فرصت زندگی سالم یا تحصیل خواهد داشت. حتی وقتی یک کودک در یک دوره کوتاهمدت دچار فقر تغذیه میشود، رشد او در طولانیمدت دچار مشکلات جدی میشود.
اگر کودکان تغذیه کافی دریافت نکنند، از نظر میزان و ظرفیت فکری از همسالان خود عقب میمانند در برابر بیماریهای تهدیدکننده زندگی، آسیبپذیرترند، عملکرد کمتری در مدرسه دارند و در نهایت احتمال کمتری دارد که در بزرگسالی فردی مولد باشد. فقر کودکان نه تنها آنها را در کودکی تهدید میکند، بلکه میتواند نسل به نسل منتقل شود و باعث شود نابرابری در جامعه ریشه دوانده و تشدید شود.
حمایت برای کودکان و خانوادهها، اعم از مشروط و غیرمشروط نوعی از حمایت اجتماعی است که در حال حاضر در دنیا بسیار رایج هستند. تجربه نشان داده است که میتوانند بسیار مؤثر واقع شوند به ویژه در زمینه مسائلی مانند افزایش استفاده از خدمات بهداشتی و کمک به بهبود سلامت کودکان. همچنین این پرداختها به افزایش قابل توجه ثبتنام و حضور کودکان در مدرسه در نقاط مختلف جهان منجر شده است و حتی در برخی موارد به بهبود نتایج تحصیلی میانجامد.
از این طریق مزایای حمایت اجتماعی به افزایش رفاه حال و آینده کودکان و توانایی آنها برای استفاده از فرصتهای اقتصادی و اجتماعی در زندگی آینده کمک میکند. مزایای کودک و خانواده، مانند ارائه خدمات بهداشتی و درمانی به مادر و کودک یا مشاورههای روانشناختی یا برای مثال کمک در نگهداری از کودکان معلول همراه با سایر اشکال مزایا و خدمات، ابزار مهمی برای پاسخگویی به نیازهای ویژه کودکان دارای معلولیت، کودکان یتیم و آسیبپذیر، کودکان آسیبدیده از خشونت و آزار سایر کودکان از اقشار محروم و حاشیهای جوامع است.
در توصیهنامه حمایت اجتماعی ILO در سال ۲۰۱۲، به صراحت امنیت در آمدی برای کودکان به عنوان یکی از تضمینهای اساسی تأمین اجتماعی که یک کف حمایت اجتماعی ملی را تشکیل میدهد، به رسمیت میشناسد. این توصیهنامه میتواند یک چارچوب مؤثر برای سیاستهای ملی فراهم کند؛ وقتی از امنیت درآمد برای کودکان حرف میزنیم، مسائلی مانند تغذیه و دسترسی به انواع خدمات نیز مدنظر است؛ در واقع طیف گستردهای از منابع که برای تضمین یک استاندارد زندگی مناسب و زندگی با کرامت لازم است.
خدمات اجتماعی مانند مراقبت، آموزش، مراقبتهای بهداشتی در تضمین حمایت اجتماعی از کودکان ضروری است. بدیهی است که دستیابی به امنیت درآمدی برای کودکان جدا از خانواده و بافت خانواده غیرممکن است. بنابراین امنیت درآمدی برای کودکان منعکسکننده امنیت درآمد والدین، پدربزرگ و مادربزرگ یا سایر مراقبان آنهاست. در نتیجه دامنه سیاستها و ابزارهای سیاستی موجود برای دستیابی به این هدف بسیار گسترده و فراتر از مزایای کودک و خانواده است؛ همچنین شامل سایر حمایتهای اجتماعی میشود. در حالی که در برخی کشورها مزایای نقدی نقش عمدهای در بسته کلی مزایا و خدمات در دسترس خانوادهها ایفا میکند، در برخی دیگر، ارائه مزایای غیرنقدی (مانند وعدههای غذایی مدرسه و سایر مداخلات تغذیهای، مسکن ارزان قیمت) یا ارائه خدمات (مانند مراقبت از کودک) نقش غالبتری ایفا میکند. وقتی خدماتی مانند آموزش عمومی یا مراقبت از کودکان و خدمات بهداشتی رایگان و با کیفیت ارائه میشود موجب میشود خانوادهها بتوانند منابع خود را به امور دیگر اختصاص دهند.
یکی از جنبههای مهم روندهای مشاهده شده در سراسر جهان، میزان توانایی کشورها برای تأمین همه ساکنان یا حداقل افراد نیازمند است که انتخاب میان این دو با میزان منابع و امکانات کشورها مرتبط است. در حالیکه ارائه همگانی مزایای کودکان به ویژه در اروپا و آمریکای شمالی رایج است، در سایر نقاط جهان پوشش محدود به فرزندان افرادی است که در خانوادههای فقیر زندگی میکنند. مسئله تأمین مالی در ارائه انواع خدمات و انتخاب میان آنها حرف اول را میزند.
در برخی کشورها مزایا در طرحهای مشارکتی تعریف میشود و مشارکت خود فرد یا کارفرمایان را میطلبد و در برخی کشورها طرحهای غیر مشارکتی و مبتنی بر تأمین مالی کامل دولت با استفاده از برنامههای جهانی در جریان است. یک مشکل طرحهای مشارکتی این است که فقط افراد شاغل در اقتصاد رسمی را پوشش میدهد، در حالیکه اغلب افراد فقیر در اقتصاد غیر رسمی فعال یا بیکار و از کار افتاده هستند یا در خانوادههایی حضور دارند که کسی امکان کار کردن ندارد.
در هر کشوری، صرفنظر از سطح درآمد آن، اثربخشی اقدامات و مکانیسمهای انتخاب شده به بهینهسازی منابع موجود برای به حداکثر رساندن نتایج، با در نظر گرفتن شرایط ملی بستگی دارد:
- باید به دنبال حمایت همگانی با اولویت دادن به فقیرترین، آسیبپذیرترین و محرومترین کودکان بود.
- همه کودکان باید به مراقبتهای بهداشتی دسترسی داشته باشند و از امنیت درآمد برخوردار باشند، حداقل در سطح پایه که دسترسی به تغذیه را فراهم میکند.
- آموزش، مراقبت و سایر کالاها و خدمات ضروری
- کشورها باید با استفاده از مؤثرترین و کارآمدترین ترکیب از مزایا و طرحها در سطح ملی به دنبال رفع شکافهای حمایتی از طریق مکانیسمهای مناسب و هماهنگ مؤثر باشند.
- اقدامات حمایت اجتماعی برای کودکان و خانوادهها باید اقدامات پیشگیرانه، ترویجی و فعال باشد. مزایا و خدمات اجتماعی را ترکیب کرده و با سایر سیاستهایی که آموزش، بهداشت، سواد، اشتغال رسمی و قابلیت اشتغال را افزایش میدهد، هماهنگ شود.
آنچه در حال حاضر موردنیاز است، سرمایهگذاری بیشتر در حمایت اجتماعی از کودکان، مکمل سرمایهگذاری در تغذیه، بهداشت، آموزش و سایر خدمات مرتبط با کودکان است چراکه سرمایهگذاری روی کودکان، سرمایهگذاری روی آینده است، به ویژه باتوجه به اینکه فقر دوران کودکی اثرات مادامالعمر بر سطح تحصیلات، وضعیت سلامت و امکان اشتغال در زیست آینده دارد، تضمین امنیت درآمد برای کودکان و خانوادهها، نقش اساسی در شکستن چرخه معیوب فقر مزمن دارد.
انواع شیوههای فقرزدایی مدرسه محور
برنامههای حمایت اجتماعی معمولاً در مرحله هدفگذاری نیازمند دو گام در طراحی هستند؛ ابتدا برنامه باید شناسایی کند که چه کسانی ذی نفعان بالقوه برنامه هستند (کودکان فقیر، خانوادههای در معرض خطر، کودکان یتیم بومی و غیره). دوم، برنامه باید «روش هدفیابی درست» را برای دسترسی به گروهی از جمعیت یا خانوادههایی که واجد شرایط به عنوان ذی نفعان برنامه در نظر گرفته شوند، داشته باشد. بسیار مهم است که برنامه هدفگذاری درستی داشته باشد تا بخش قابل توجهی از کودکان از برنامه جا نمانند. برای مثال باید مشخص باشد آیا این برنامه کودکان در معرض ترک تحصیل یا کودکانی که ترک تحصیل کردهاند را شامل میشود یا خیر.
مداخلات آموزشی را میتوان در دو دسته عمده طبقهبندی کرد: مداخلات عرضه و تقاضا؛ مداخلات تقاضا بدین معنا که برنامههای حمایت اجتماعی بتوانند به طریقی میزان تقاضا برای ثبتنام و حضور در مدرسه را افزایش دهند. مداخلات سمت تقاضا شامل موارد زیر است:
حمایتهای مشروط و غیرمشروط، یارانه هزینههای مدرسه، معافیت از شهریه/ هزینه یا کمکهزینه تحصیلی و کوپن
افزایش آمادگی: رشد اولیه دوران کودکی، مداخلات بهداشتی (مانند ایمن سازی) و تغذیه (تغذیه در مدرسه، مصرف سهمیه غذایی در خانه)
ارتقای کیفیت آموزش: ارتقای کیفیت آموزش و مدرسه در ابعاد مختلف (اعم از معلم، تجهیزات آموزشی و...) به منظور ارائه آموزش با کیفیت و متناسبسازی برنامههای درسی با کودکان بازمانده یا تارک از تحصیل
پس از سال ۲۰۰۰ رونق آشکاری در برنامههای حمایت اجتماعی با هدفگذاری روی آموزش ایجاد شده است. ۴۸ برنامه بین سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۵، ۴۲ برنامه بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ و ۸ برنامه پس از سال ۲۰۱۰ شروع شدهاند. این افزایش عمدتا ناشی از برنامههای پرداخت نقدی مشروط است. این نوع پرداخت نوع اصلی برنامه حمایت اجتماعی برای کودکان در سن مدرسه در کشورهای در حال توسعه است.
برنامههای حمایت مشروط
حمایت مشروط (CCT)، برنامههایی هستند که معمولاً به خانوارهای فقیر وجه نقد پرداخت میکنند، مشروط بر انجام امور خاصی از سوی دریافتکنندگان؛ در این مورد بدان معناست که خانوارها باید سرمایهگذاریهای از پیش تعیین شده در سرمایه انسانی فرزندان خود انجام دهند. این گزارش نشان میدهد که شواهد خوبی وجود دارد که نشان میدهد CCTها زندگی مردم فقیر را بهبود بخشیدهاند.
عموماً به خوبی برای خانوارهای فقیر هدفگذاری شده است. سطح مصرف را افزایش داده و فقر را به میزان قابل توجهی در برخی کشورها کاهش داده است. تعدیلهای جبرانی که میتوانست تأثیر پرداخت را کم رنگ کند، مانند کاهش مشارکت ذی نفعان در بازار کار، نسبتا اندک بوده است. این گزارش همچنین منطق مشروط کردن پرداخت به استفاده از خدمات بهداشتی و آموزشی خاص توسط ذینفعان برنامه را در نظر میگیرد. بنابراین CCTها احتمال اینکه خانوادهها فرزندان خود را برای معاینات بهداشتی پیشگیرانه ببرند، افزایش داده است، اما این موضوع همیشه به وضعیت تغذیه بهتر کودک منجر نشده است.
نرخ ثبتنام در مدارس به طور قابل ملاحظهای میان بهرهبرداران برنامه افزایش یافته است، اما شواهد کمی از بهبود در نتایج یادگیری وجود دارد. این یافتهها نشان میدهد که برای به حداکثر رساندن آثار بالقوه آنها بر انباشت سرمایه انسانی، CCTها باید با برنامههای دیگر برای بهبود کیفیت عرضه خدمات بهداشتی و آموزشی ترکیب شده و سایر خدمات حمایتی را ارائه دهند.
طرحی برای اجرا: فقرزدایی مدرسه محور
فقرزدایی مدرسه محور به رفع فقر کودکان از خلال حضور آنها در مدرسه و ارائه آموزش با کیفیت به آنها و نیز حتی ارائه کمکهایی به خانواده آنهاست که بتوانند در بهبود وضعیت فقر کودکان (از نظر آموزش، سلامت و تغذیه) مؤثر واقع شوند.
با توجه به شرایط و امکانات ایران، مجموعهای متشکل از انواع روشهای به کار گرفته شده در این زمینه در کشورهای دیگر پیشنهاد میشود. این مجموعه از یک طرف شامل ارتقای کیفیت آموزش در مدرسه در ابعاد مختلف (اعم از معلم، تجهیزات آموزش و...) به منظور ارائه آموزش با کیفیت و متناسبسازی برنامههای درسی با کودکان بازمانده یا تارک از تحصیل است و از طرف دیگر به حمایت مشروط از دانشآموزان و خانوادهها مطابق بند «ب» ماده (۹۰) قانون برنامه هفتم و همچنین وابستهسازی ارائه خدمات اجتماعی به ثبت کد ملی نوجوانان لازمالتعلیم در سامانه وزارت آموزش و پرورش به عنوان شیوه حمایت اجتماعی جهت تضمین حضور کودکان در مدرسه و کاهش کار کودک و تضمین رسیدگی به سلامت کودک میپردازد.
علاوه بر این موارد، بازنگری در یارانهها و منابع مالی مربوط به ارائه تغذیه رایگان در مدرسه به جهت بهبود اصابت یارانه به جامعه هدف دارای اهمیت است. همچنین استفاده از کمک افراد محلی دارای سواد تا پایان دوران مدرسه یا بیش از آن و ارائه برخی خدمات و رسیدگیها به کودکان در مدرسه مانند شیوه مدارس با فقر بالا و عملکرد بالا مانند ارتباط دائم با والدین کودکان در خصوص وضعیت تحصیلی آنها، استفاده از شیوههای جمعی و گروهی تدریس و انجام فعالیت توسط دانشآموزان، ارائه خدمات مشاوره و مددکاری اجتماعی به کودکان و خانوادههایشان و مواردی از این قبیل است.
در همین راستا، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در جمعبندی این گزارش به ارائه توصیهها و پیشنهاداتی پرداخته است:
اهمیت توجه به آموزش برای کودکان خانواده های فقیر و حاشیهای است که میتواند این کودکان را در آینده از فقر برهاند و منجر به مبارزهای موفق با فقر در هر جامعه شود. این موضوع اغلب در مباحث مربوط به حمایت اجتماعی مورد بحث قرار گرفته است که معمولاً شامل حمایت از کودکان و خانوادههای آنها و درنهایت ارائه خدمات سلامتی، بهداشتی و تغذیهای به آنها بوده است. این خدمات معمولا در جهت حضور کودکان در مدرسه ارائه میشوند اما امروزه این بحث مطرح است که ارائه این خدمات به تنهایی نمیتواند تضمینی برای رهایی کودکان از تله فقر در آینده باشد، زیرا صرف حضور در مدرسه کارساز نیست.
آنچه باید در کنار ارائه خدمات حمایتی مورد توجه قرار گیرد، ارائه آموزش با کیفیت و یادگیری مهارتهای ویژه است که میتواند در ایجاد فرصتهای آینده برای این کودکان مفید واقع شود.
مسئله چگونگی جلوگیری از ضعف آموزشی کودکان فقیر و عللی که به این ضعف میانجامد راهحلهای گوناگونی را از سوی نظامها و کشورهای مختلف دریافت کرده است. از جمله این راهحلها در اولین مرحله ارائه حمایت مشروط از دانشآموزان و خانوادهها (حمایتها مانند آنچه که در بند «ب» ماده ۹۰ قانون برنامه هفتم پیشرفت آمده است) و خدمات تغذیهای و موارد مشابه بوده است تا کودکان حداقلی از توان و سلامتی را برای حضور و استفاده از فضای آموزشی داشته باشند.
باتوجه به امکانات موجود در ایران برای اجرای چنین سیاستی میتوان ارائه خدمات اجتماعی به خانوار را مشروط به ثبت کد ملی نوجوانان در سن تحصیل در سامانه وزارت آموزش و پرورش کرد. پس از این مرحله، برای بالا بردن عملکرد دانش آموزان با نمونه فعالیتهای مختلفی مواجهیم که یک نمونه آن که بیشتر در کشورهایی مانند آمریکا و انگلستان اجرا شده است، «مدارس» با فقر بالا و عملکرد بالا است که از طریق ایجاد شیوههایی خاص در آموزش کودکان فقیر، ارتباط با آنها، ایجاد فضای خاصی در مدرسه، ارتباط با والدین و... تلاش دارند تا مسائل آموزشی این کودکان را مرتفع کنند.
این تلاشها در راستای مواردی مانند ارتقای کیفیت آموزش در مدرسه از جمله بهبود کیفیت تدریس و تجهیزات مدرسه است. همچنین یک نمونه موفق دیگر مؤسسه مردم نهاد پریثام در کشور هند است که یک مؤسسه بسیار بزرگ است و تعداد قابل توجهی از دانش آموزان فقیر را در این کشور در بر میگیرد و تلاش دارد تا کیفیت آموزش آنها را بهبود بخشد. این مؤسسه، روشهای گوناگونی را طی سالیان گذشته به کار برده است که یکی از روشهای بسیار مؤثر و کم هزینه آنها روش بالساخی بوده که با کمک افراد محلی تلاش شده است کمبودهای آموزشی دانشآموزان فقیر و حاشیهای برطرف شود. در نهایت باید به این موضوع بپردازیم که برای انتخاب از میان روشهای نمونه موجود یا انتخاب روشهای جدید و یا روشهای تلفیقی نیاز است که وضعیت فقر و ارتباط آن با آموزش در ایران تعیین شود و فعالیتهای صورت گرفته حمایتی و غیر حمایتی مورد سنجش قرار گیرد تا بتوان تعیین کرد تا چه اندازه روشهای پیشین موفق بوده است و برای از بین بردن نقاط ضعف یا ایجاد شیوههای تازه چه باید کرد.
انتهای پیام
نظرات