محسن همتینژاد در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: در دنیای امروز اینترنت به عنوان بستر اصلی ارتباطات انسانی و تعاملات اجتماعی، نقشی فراتر از اطلاعرسانی صرف ایفا میکند. برخلاف رسانههای سنتی مانند رادیو، تلویزیون یا ماهواره که غالباً یکسویه و در چارچوبهای منطقهای فعالیت میکنند، اینترنت یک ساختار جهانی و دوسویه دارد که به کاربران امکان تولید، توزیع و دریافت محتوا در مقیاسی بیسابقه را میدهد.
وی ادامه داد: برای درک صحیح مفهوم اینترنت و بررسی موضوع «اینترنت طبقاتی»، نخست باید به ماهیت و ویژگیهای اینترنت توجه کنیم. اینترنت بستری است بدون مرز جغرافیایی، نژادی، زبانی یا ملیتی؛ کاربر در هر نقطه از جهان میتواند با آن ارتباط بگیرد و از محتوای دلخواه بهرهمند شود. این ویژگی، اینترنت را به یک ابزار فراگیر تبدیل کرده است که نه تنها در زندگی روزمره بلکه در عرصههای علمی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و حتی سیاسی نقش کلیدی دارد.
این کارشناس رسانه بیان کرد: ساختار اینترنت از نظر فنی به چند دسته کلی تقسیم میشود؛ نخست، شبکههای محلی که مانند رادیو و تلویزیون در داخل کشور فعالیت دارند و دسترسی مخاطب را به شکل متمرکز فراهم میکنند. دوم، شبکههای منطقهای مانند ماهوارهها که ارتباط را در سطح گستردهتری اما همچنان یکسویه برقرار میسازند. سوم، شبکههای جهانی که شامل اینترنت و بسترهای ابری میشود.
وی ادامه داد: در این ساختار، اطلاعات از طریق سرورهای مختلف گاه درون کشور و گاه خارج از کشور، در دسترس کاربر قرار میگیرد. برای مثال وقتی کاربری به یک بانک یا سایت دولتی مراجعه میکند، اطلاعات او در سرورهای داخلی ثبت و پردازش شده، اما هنگامی که به یک پیامرسان خارجی یا موتور جستوجوی بینالمللی متصل میشود، دادههای او در سرورهای خارجی ذخیره میشود.
همتینژاد افزود: در کنار این موارد باید به بستر ابری اشاره کرد؛ ساختاری که در آن از مجموعهای از سرورها در نقاط مختلف جهان استفاده میشود. این سیستم کاربر را بر اساس موقعیت جغرافیایی به نزدیکترین سرور متصل میکند تا سرعت و کیفیت اتصال افزایش یابد. این اتصال ممکن است داخلی یا خارجی باشد. برای کاربر عادی، تفاوت میان این بسترها اغلب بیاهمیت است؛ او صرفاً به دنبال راهی سریع، امن و آسان برای دریافت خدمات و اطلاعات است.
اینترنت طبقاتی به معنای تفکیک دسترسی کاربران بر اساس معیارهای خاص است
وی عنوان کرد: منظور از اینترنت طبقاتی، ایجاد محدودیتهای هدفمند در دسترسی کاربران به اینترنت است؛ بهگونهای که گروهی از جامعه به اینترنت پرسرعت، نامحدود و بینالمللی دسترسی داشته باشند، در حالیکه دیگران تنها به بخشهایی از آن یا به اینترنت داخلی محدود شوند. این موضوع با توجیهاتی چون حفظ امنیت، جلوگیری از نفوذ اطلاعاتی، صیانت فرهنگی و مدیریت محتوا مطرح میشود.
کارشناس رسانه در پاسخ به این سوال که چنین سیاستی چه پیامدهایی دارد، گفت: نخستین آسیب این تصمیم ایجاد تبعیض است. کاربری که تنها به دامنههای داخلی دسترسی دارد، از بسیاری از فرصتهای ارتباطی، آموزشی، پژوهشی و شغلی محروم میشود. این موضوع نه تنها عدالت اجتماعی را خدشهدار میکند، بلکه اعتماد عمومی به حاکمیت را نیز تضعیف میسازد. در مقابل گروهی که دسترسی آزاد و کامل به اینترنت دارند، به نوعی طبقه ممتاز تبدیل میشوند که میتوانند در فضای مجازی فعالتر، مؤثرتر و بانفوذتر باشند.
همتی نژاد افزود: از سوی دیگر وقتی کاربران حس کنند که به جای آموزش و ارتقای سواد رسانهای، صرفاً با محدودیت و فیلتر مواجهاند، به سمت ابزارهای دور زدن این محدودیتها میروند. فیلترشکنها رایجترین ابزارهایی هستند که کاربران برای دستیابی به محتوای فیلترشده استفاده میکنند. اما این ابزارها در عین حال درگاههایی برای نفوذ، جاسوسی، سرقت اطلاعات و حتی جذب و فریب کاربران برای همکاری اطلاعاتی یا تبلیغاتیاند. تجربه نشان داده است که برخی از این نرمافزارها هنگام نصب، پیامهایی جعلی برای کاربران ارسال میکنند؛ از ادعای برنده شدن در مسابقات تلویزیونی گرفته تا ارسال لینکهایی که گوشی کاربر را هک میکنند.
وی اظهار کرد: برخی پیامها در قالب اعلام یارانه یا ثبتنام در سامانههای دولتی برای کاربران ارسال میشود، اما در واقع مسیرهایی برای هک و فریب آنان است. پلیس فتا بارها اعلام کرده که برخی سرشمارهها معتبر نیستند و کاربران تنها باید به پیامهای ارسال شده از منابع رسمی اعتماد کنند. متأسفانه بسیاری از مردم از روی ناآگاهی یا اعتماد، روی این لینکها کلیک میکنند و در معرض خطر قرار میگیرند.
کارشناس رسانه گفت: حال اگر کاربری دچار آسیب شود، کجا باید شکایت کند؟ اگر هک از طریق پیامرسانی چون تلگرام یا واتساپ انجام شده باشد، معمولاً پیگیری دشوار است، زیرا سرورهای این پلتفرمها خارج از کشورند و امکان دسترسی حقوقی و فنی به آنها محدود است. از سوی دیگر در پیامرسانهای داخلی امکان ردیابی بیشتری وجود دارد، اما باز هم مسئولیت حفظ امنیت در درجه اول بر عهده کاربر گذاشته میشود.
همتینژاد خاطرنشان کرد: در این میان کاربران فضای مجازی به ۲ گروه تقسیم میشوند؛ گروه اول، کاربران عمومی که محتوا مصرف میکنند؛ و گروه دوم ارائهدهندگان خدمات و زیرساختها که بستر دسترسی را فراهم میسازند. در بسیاری از موارد کاربران نمیدانند دادههایشان از کدام مسیر منتقل یا در کدام سرور ذخیره میشود. برای مثال فردی که فیلمی را از یک پلتفرم سینمایی داخلی مشاهده میکند، ممکن است نداند که آن محتوا از سرور داخلی بارگذاری شده یا از طریق فضای ابری یا سرور خارجی منتقل شده است. برای او صرفاً دریافت آسان و مطمئن محتوا اهمیت دارد.
وی افزود: در مواردی که کاربر آسیب ببیند، مسئولیت به گردن چه کسی است؟ آیا کاربر باید بداند که محتوای مصرفیاش از چه مسیری آمده؟ یا این وظیفه حاکمیت است که بستر ایمن را فراهم سازد؟ اینها سوالاتی هستند که در بحث حکمرانی فضای مجازی باید پاسخ روشن برایشان وجود داشته باشد.
کارشناس رسانه ابراز کرد: در کنار مسائل امنیتی، باید به بعد رسانهای ماجرا نیز توجه داشت. در عصری که جنگ رسانهای در جریان است، فضای مجازی به میدان نبرد تبدیل شده است. دشمنان ایران در پلتفرمهایی مانند یوتیوب، اینستاگرام و توییتر، با انتشار حجم انبوهی از محتوا تلاش دارند تصویر منفی و مغشوشی از جامعه ایرانی ارائه دهند. وقتی فردی در خارج از کشور عبارت «زندگی در ایران» را جستوجو میکند، ممکن است با تصاویری از خشونت، ناامنی یا اغتشاش مواجه شود. این یعنی یک جنگ شناختی در حال وقوع است.
برای اثرگذاری جهانی، محتوای داخلی نباید در پلتفرمهای بومی محصور بماند
وی اضافه کرد: در چنین شرایطی، تولیدکنندگان محتوای داخلی وظیفهای مضاعف دارند. خبرنگاران، مستندسازان و فعالان رسانهای باید محتوای حقیقی و امیدبخش تولید و منتشر کنند؛ اما انتشار این محتوا نیاز به بستر دارد. اگر این تولیدات صرفاً در پلتفرمهای داخلی باقی بمانند، افکار عمومی جهانی از آنها بینصیب خواهد ماند. ما نیازمند بسترهایی هستیم که بتوانیم محتوای خود را در سطح جهانی عرضه کنیم.
این کارشناس رسانه گفت: رهبر معظم انقلاب بارها بر ضرورت «جهاد تبیین» تأکید کردهاند. در همین راستا بسیاری از کارشناسان معتقدند که در دنیای امروز، هر کاربر فضای مجازی به مثابه یک رسانه عمل میکند؛ به این معنا که هر فرد میتواند و باید در عرصه تبیین و روشنگری نقش ایفا کند. برای تحقق این هدف، به جای محدودسازی فضا، باید بستر مناسب برای تولید، توزیع و جریانسازی محتوای مؤثر فراهم شود. تجربه نشان داده است که قدرت واقعی در فضای مجازی نه در بستن و محدودکردن، بلکه در اقناع، آموزش، تشویق و رفتارسازی است.
همتینژاد بیان کرد: سیاستگذاری موفق در فضای مجازی، همانند فرهنگسازی در عرصههای اجتماعی دیگر نیازمند استمرار، هوشمندی و همراهی مردم است. همانگونه که بستن کمربند ایمنی تبدیل به یک رفتار عمومی شده یا ریختن زباله در خیابان قبح اجتماعی پیدا کرده، میتوان با ارتقای سواد رسانهای و الگوسازی درست، رفتار مسئولانه در فضای مجازی را نیز نهادینه کرد.
وی افزود: در کنار این تشویق کاربران به استفاده از پلتفرمهای داخلی باید همراه با مشوقهای ملموس باشد، مانند اختصاص اینترنت نیمبها، اشتراک رایگان تلویزیونهای هوشمند، یا پاداش برای تولیدکنندگان محتوا. انسان ذاتاً به سمت منابع تشویقی گرایش دارد و این ابزار میتواند در جهتدهی رفتار کاربران بسیار مؤثر باشد.
کارشناس رسانه ادامه داد: اما نمیتوان فراموش کرد که دنیا دیگر بسته نیست. هوش مصنوعی واقعیت مجازی، تصویرسازی دیجیتال و الگوریتمهای پیشرفته مرز میان واقعیت و خیال را کمرنگ کردهاند. اکنون حتی تشخیص واقعیت از جعل، نیازمند تخصص و دقت بالا است. وقتی دشمن با کمک هوش مصنوعی تصویر جعلی میسازد، صدا تولید میکند و روایت خلق میکند، دیگر نمیتوان با دیوار بلند محدودسازی پاسخ داد؛ بلکه باید با تولید محتوا، روایتسازی، اقناع و مدیریت افکار عمومی مقابله کرد.
باید در تولید محتوای اثرگذار فعالتر باشیم
همتینژاد تاکید کرد: اگر دشمن با شلیک یک موشک، همزمان میلیونها پیام در فضای مجازی منتشر میکند، ما نیز باید همپای ساخت سلاح، در تولید و توزیع محتوای رسانهای فعال باشیم. در غیر این صورت، تلفات جنگ نرم نه تنها قابل مشاهده نیست، بلکه اثراتش در لایههای عمیق روان، باور و فرهنگ جامعه نفوذ خواهد کرد.
وی تصریح کرد: در نهایت هرگونه تصمیم درباره طبقاتیسازی یا محدودسازی اینترنت باید با آگاهی کامل از پیامدهای آن در ابعاد امنیتی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی اتخاذ شود. حکمرانی موفق در فضای مجازی تنها زمانی محقق میشود که به جای تحکم، از ابزارهایی چون آموزش، اقناع و تشویق بهره گرفته شود. ما نمیتوانیم برای هر کاربر ناظر بگذاریم؛ اما میتوانیم با فراهم کردن بسترهای مناسب آموزشی و فرهنگی، کاربران را به افرادی آگاه، هوشمند و مسئول در استفاده از فضای مجازی تبدیل کنیم؛ افرادی که بتوانند از این فضا برای رشد فردی، تعالی خانواده و ارتقای جامعه بهرهبرداری کنند.
فضای مجازی با رویکردی آیندهنگر، میتواند از تهدید به فرصت تبدیل شود
کارشناس رسانه ادامه داد: اگر قرار است فضای مجازی را به عرصهای امن، آزاد، بومی و جهانی تبدیل کنیم، باید از رویکردهای انحصاری و تقابلی فاصله بگیریم و با نگاهی آیندهنگرانه، فرصتهای پنهان در دل تهدیدها را کشف کنیم. کاربران امروز، سرمایههای آیندهاند و اینترنت اگر درست مدیریت شود، نه تهدید بلکه ابزار قدرت و بیداری خواهد بود.
انتهای پیام
نظرات