محمد پناهنده در گفتوگو با ایسنا، در خصوص چالشهای مدیریت پسماند در جوامع روستایی گیلان و راهحل مناسب برای آن، اظهار کرد: مدیریت پسماند در جوامع روستایی گیلان یک چالش پیچیده است که باید راهحل آن بر اساس مقیاس جمعیتی و امکانات اقتصادی هر منطقه انتخاب شود. در این زمینه، دو گزینه کلیدی ایستگاه کمپوست و زبالهسوزهای کوچکمقیاس وجود دارد. این دو گزینه را در سه مقیاس جمعیتی مختلف بررسی میکنیم.
وی در خصوص ایستگاه کمپوست افزود: ایستگاه کمپوست، محلی برای فرآوری پسماندهای آلی مثل پسماندهای کشاورزی، دامی و تر خانگی است که با هدف تبدیل آنها به کود آلی یا کمپوست ایجاد میشود. این ایستگاهها با استفاده از روشهای طبیعی یا مکانیزه، مواد آلی را تجزیه کرده و به محصولی با ارزش تبدیل میکنند؛ همخوانی این ایستگاهها با محیط گیلان به دلیل رطوبت بالای منطقه و منابع غنی پسماندهای کشاورزی مانند کاه و کلش برنج و برگ چای، بسیار مناسب است. این فرآیند پسماند را به عنوان یک ثروت میبیند و آن را به چرخه تولید بازمیگرداند.
پناهنده با اشاره به تفاوت بین کارخانه و ایستگاه کمپوست و انواع مختلف آن گفت: ایستگاه کمپوست معمولا واحدی با مقیاس کوچک تا متوسط است که پسماندهای آلی را به صورت محلی و با روشهای ساده و کمهزینه فرآوری میکند، هدف آن بیشتر مدیریت پسماند و تولید کود برای مصارف محلی است. در مقابل، کارخانه کمپوست مجموعهای صنعتی و بزرگ است که با تجهیزات مکانیزه پیشرفته پسماندها را در مقیاس وسیع فرآوری و کمپوستی با کیفیت بالا تولید میکند. هدف اصلی کارخانه تولید انبوه و تجاری کمپوست است.
عضو هیئت علمی پژوهشکده محیط زیست جهاددانشگاهی با اشاره به روشهای مختلف ایستگاههای کمپوست، گفت: روشهای مختلف ایستگاههای کمپوست عبارتند از روش هوازی، ورمی کمپوست و کمپوست در گودال میباشد. در روش هوازی (Windrow) پسماندها در تودههای بلند قرار گرفته و به صورت دورهای زیر و رو میشوند تا هوا دهی شوند. در ورمی کمپوست (Vermicompost) از کرمهای خاکی برای تجزیه پسماند استفاده میشود که محصولی بسیار باکیفیت و غنی تولید میکند. کمپوست در گودال(Pit Composting) هم روشی ساده و کمهزینه بوده که در آن پسماند در گودالهای زیرزمینی دفن و تجزیه میشود.
این پژوهشگر پژوهشکده محیط زیست جهاددانشگاهی با بیان اینکه تعیین نوع و مقیاس سیستم مدیریت پسماند رابطه مستقیم با تعداد جمعیت و میزان پسماند تولیدی دارد، ادامه داد: در روستاهای کوچک (با جمعیت کمتر از ۲۰۰۰ نفر) حجم کلی پسماند کم است و استفاده از زیرساختهای بزرگ توجیه اقتصادی ندارد؛ لذا ایستگاه کمپوست بهترین گزینه کمپوست خانگی یا محلی است. با آموزش مردم، پسماندهای آلی در حیاط خانهها یا نقطه مشترک به کمپوست تبدیل میشوند که روشی کمهزینه و پایدار است اما زبالهسوز کوچکمقیاس کاملا نامناسب است، چون هزینه بالا و آلودگی هوای ناشی از آن برای حجم اندک پسماند غیرقابل کمپوست توجیهی ندارد.
پناهنده ادامه داد: در مجموعههای روستایی متوسط (جمعیت ۲۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ نفر) ایدهآلترین حالت برای راهاندازی سیستم مدیریت پسماند ترکیبی است. در این مقایس راهاندازی یک ایستگاه کمپوست مرکزی بسیار کارآمد است، حجم پسماند آلی به اندازهای است که پروژه اقتصادی سودآور میشود. این ایستگاه بخش عمده پسماند را مدیریت و با فروش کود تولیدی هزینههای خود را جبران میکند اما زبالهسوز کوچکمقیاس در این مقیاس هنوز هم گزینه نامناسبی است، چون حجم پسماند غیرقابل کمپوست برای توجیه هزینه بالا کافی نیست. بهترین راه این است که پسماندهای غیرقابل کمپوست تفکیک شده و به مرکز دفع منطقهای بزرگتر منتقل شوند.
وی افزود: در مجموعههای بزرگ روستایی و شهرهای کوچک (جمعیت بیش از ۱۰۰۰۰ نفر) حجم پسماند به حدی است که سیستم مدیریت پسماند جامع و چندلایه لازم است. در این مقیاس احداث کارخانه کمپوست یا ایستگاه بزرگتر هسته اصلی این سیستم است و میتواند پروژه اقتصادی بزرگ و پایداری باشد. اما زبالهسوز کوچکمقیاس در این مقیاس و فقط اگر پسماندهای آلی و قابل بازیافت تفکیک شده باشند، زبالهسوز میتواند به عنوان راهحل نهایی و مکمل استفاده شود. در این صورت، خرید زبالهسوز با سیستم فیلتراسیون مناسب توجیه فنی و اقتصادی دارد، چراکه حجم پسماند سرمایهگذاری را منطقی میسازد.
عضو هیئت علمی پژوهشکده محیط زیست جهاددانشگاهی گفت: مدیریت پسماند در گیلان نیازمند رویکردی انعطافپذیر و منطقی است، ایستگاه کمپوست در همه مقیاسها، از خانگی تا صنعتی، راهحلی بنیادین و اقتصادی به شمار میرود. زبالهسوزهای کوچکمقیاس به دلیل هزینه و آلودگی، فقط در مقیاسهای بزرگتر و به عنوان ابزار مکمل و نهایی کاربرد دارند. در نهایت، موفقیت هر طرحی به مشارکت مردم در تفکیک پسماند از مبدا وابسته است.
انتهای پیام
نظرات