حسین معینآبادی دانشیار علوم سیاسی دانشگاه شهید باهنر کرمان در گفتوگو با ایسنا تأکید کرد: انسجام ملی یکی از اصلیترین عوامل عبور ایران از بحرانهای امنیتی و تهدیدات خارجی در طول تاریخ بوده است.
وی با اشاره به پیشینه تاریخی ایران گفت: کشور ما با توجه به تمدن چند هزار ساله، بارها در معرض تهدیدات خارجی قرار گرفته اما توانسته از بسیاری از بحرانها عبور کند که دلیل اصلی این موفقیت، انسجام و وحدت داخلی چه در دوران امپراتوری و چه در دوره دولت ملتهای مدرن بوده است.
به گفته این استاد دانشگاه، انسجام ملی ارتباط مستقیمی با سیاست خارجی دارد؛ سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است. کشورهایی که این پیوند را نادیده میگیرند معمولاً با مشکل مواجه میشوند. اگر دولتها پشتوانه وحدت و انسجام داخلی داشته باشند، با اعتمادبهنفس بیشتری وارد عرصه جهانی میشوند، استراتژیهای روشنی تدوین میکنند و از منافع ملی به شکل مؤثرتری پاسداری خواهند کرد.
وی همچنین هشدار داد: وجود شکاف میان دولت و جامعه، بهویژه در شرایط بحرانی، میتواند پیامدهای سنگینی داشته باشد؛ در شرایطی که امنیت ملی تهدید میشود و دشمنی با سابقه تاریخی در برابر ما قرار دارد، اگر میان دولت و جامعه فاصله ایجاد شود، سیاستمداران نمیتوانند با اقتدار لازم عمل کنند.
معینآبادی تأکید کرد: در چنین موقعیتهایی باید از دولت و نظام سیاسی حمایت شود؛ علیرغم تمام مشکلات و ناکامیها، انسجام و حمایت از ساختار سیاسی برای حفظ منافع ملی ضروری است. این منافع در نهایت همان منافع مردم را نیز در بر میگیرد.
انسجام ملی و تأثیر آن بر سیاستورزی طرف مقابل
این تحلیلگر سیاسی در ادامه گفتوگو با ایسنا، به پیامدهای شکاف میان دولت و جامعه از منظر سیاست خارجی اشاره کرد و گفت: وقتی طرف مقابل احساس کند این شکاف جدی است، در موضعگیریهای خود جسورتر میشود؛ چه در تهدید نظامی و چه در فشارهای دیپلماتیک. در چنین شرایطی، آن کشور برای جبران کمبود قدرت مردمی مجبور خواهد شد هزینههای بیشتری در سیاست خارجی پرداخت و منابع بیشتری صرف کند.
وی تأکید کرد: دولتهایی که نماینده واقعی مردم خود هستند و پشتوانه وحدت و انسجام ملی دارند، در صحنه بینالمللی با قدرت بیشتری ظاهر میشوند. بنابراین ما باید انسجام داخلی را تقویت کنیم؛ هم مردم شرایط را درک کنند و هم نظام سیاسی با رویکردی مردمگرایانه عمل کند تا رفتارهایی که باعث افزایش شکاف میشود به حداقل برسد.
به گفته این استاد علوم سیاسی، یکی از محورهای مهم برای تقویت انسجام ملی، جذب حداکثری است؛ باید با همه گروهها، احزاب و طبقات اجتماعی تعامل بیشتری برقرار کنیم. نظام سیاسی باید تلاش کند تا این گروهها احساس نزدیکی بیشتری با حاکمیت داشته باشند. اگر در حوزه اقتصاد، فرهنگ یا سیاست عواملی وجود دارد که مردم را از نظام سیاسی دور میکند، باید این عوامل کاهش یابد.
معینآبادی با اشاره به تهدیدات خارجی افزود: وقتی دشمن تصور کند میان مردم و نظام سیاسی فاصله افتاده، جسارت بیشتری برای ضربهزدن پیدا میکند. نمونه آن زمانی است که برخی سیاستمداران اسرائیل مانند نتانیاهو، از امکان حمله نظامی سخن میگویند و گمان میبرند که ادامه کار بر دوش اختلافات داخلی ایران خواهد بود.
وی در عین حال تأکید کرد: این نگاه ناشی از ناآشنایی با فرهنگ و تمدن ایران است. حتی اگر مردم در داخل با نظام سیاسی اختلافنظر داشته باشند، در برابر دشمن خارجی پشت کشور خود را خالی نمیکنند. با این حال، اگر این تصور به وجود بیاید که مردم در دفاع از نظام سیاسی خنثی هستند، باز هم میتواند دشمن را جسورتر کند. اینجاست که اهمیت انسجام ملی بار دیگر خودش را نشان میدهد.
تداوم و ریشههای تاریخی انسجام ملی
این دانشیار علوم سیاسی دانشگاه شهید باهنر کرمان در ادامه گفتوگو با ایسنا تأکید کرد: انسجام ملی در ایران یک پدیده موقت یا ناشی از بحرانهای خاص نیست، بلکه ریشه در تاریخ و تمدن چند هزار ساله کشور دارد.
وی گفت: انسجام ملی در ایران از پیش وجود داشته و یک ویژگی تاریخی است. درست است که ما اختلافات و دعواهای داخلی داریم، اما در شرایطی که دشمن خارجی وارد میدان میشود، این اختلافات بهطور طبیعی کمرنگ میشوند و انسجام خود را نشان میدهد. بنابراین، تجاوز خارجی باعث ایجاد انسجام نمیشود، بلکه فرصتی برای ظهور و بروز آن فراهم میکند.
این استاد دانشگاه با اشاره به تجربههای تاریخی ایران افزود: ایران هیچگاه مانند برخی کشورهایی نبوده که هنوز دولتملت در آنها شکل نگرفته است. این سرزمین یک فرآیند تاریخی چند هزار ساله را پشت سر گذاشته، جنگها و شکستها را تجربه کرده و با وجود همه اینها، وحدت و تمامیت خود را حفظ کرده است.
به گفته وی، تهدید خارجی بهطور طبیعی انسجام را آشکارتر میکند؛ وقتی حملهای صورت میگیرد، موضوع تنها به دولت یا نظام سیاسی محدود نمیشود. تمامیت سرزمینی، امنیت شهروندان، امنیت ملی و حتی هویت فرهنگی کشور هدف قرار میگیرد. همین تهدید همهجانبه است که باعث میشود انسجام ملی بار دیگر خود را نشان دهد.
نقش مناسک ملی و مذهبی در انسجام اجتماعی
معینآبادی در بخش دیگری از گفتوگو با ایسنا به نقش آیینها و مناسک مذهبی و ملی در تقویت همبستگی ملی اشاره کرد و گفت: ایران کشوری چندقومیتی و چنددینی است. علاوه بر شیعیان، اهل سنت، آشوریان، یهودیان و ارامنه هم در این کشور زندگی میکنند و همه آنها جایگاه قانونی دارند؛ چه در قانون اساسی جمهوری اسلامی و چه در قانون اساسی مشروطه. در چنین شرایطی، آیینهای ملی و مذهبی میتوانند بستری برای گردهمایی مردم و تقویت وحدت ملی باشند.
به گفته این استاد دانشگاه، یکی از نمونههای بارز این همبستگی، مراسم تشییع «شهدای اقتدار» است؛ این شهدا متعلق به جناح یا گروه خاصی نیستند. همه ادیان، مذاهب و اقوام کشور در سوگ آنها حضور دارند. وقتی شهدا در سطح ملی یاد میشوند، دیگر فراتر از مرز دین و قومیت قرار میگیرند و به نماد ایران تبدیل میشوند. همین موضوع انسجام ملی را تحکیم میکند.
این تحلیلگر سیاسی همچنین تأکید کرد: عاشورا و اربعین از مهمترین مناسک دینی در ایران هستند که علاوه بر بُعد معنوی، نقش وحدتبخش بسیار پررنگی دارند. اما این محدود به عاشورا نیست؛ نماز جمعه و دیگر آیینهای دینی هم اهمیت بالایی دارند. نکته اصلی این است که این مناسک باید رویکرد جذب حداکثری داشته باشند، نه اینکه محدود به یک گروه خاص شوند. هرچه دایره حضور مردم گستردهتر باشد، تأثیر آن بر انسجام ملی بیشتر خواهد شد.
راهکارهای تقویت انسجام ملی در بلندمدت
در پاسخ به پرسشی درباره راههای پایدارسازی انسجام ملی و جلوگیری از نفوذ دشمنان، معینآبادی با اشاره به گزارشهایی که به گفته او منتسب به موساد است، گفت: هرچند این منابع دستچندم و غیرقابل اتکا هستند، اما نکات مهمی در آنها مطرح شده که باید مورد توجه قرار گیرد. عواملی مانند نفرت از نظام سیاسی، انگیزه انتقام، تحصیل در خارج، نیازهای درمانی و مسائل اقتصادی از جمله مولفههایی هستند که میتوانند برخی افراد را به سمت همکاری با دشمن سوق دهند.
وی تأکید کرد: این موضوع نشان میدهد که رفتار کارگزاران نظام سیاسی با مردم بسیار اهمیت دارد. از کوچکترین مسئول تا عالیترین مقام باید نهایت دقت را در اجرای عدالت، رعایت قانون و پرهیز از رانتخواری و فساد داشته باشند. هیچکس نباید از مصونیت برخوردار باشد؛ مردم باید اطمینان داشته باشند که در برابر قانون با آنها همانگونه رفتار میشود که با مسئولان عالیرتبه.
این دانشیار علوم سیاسی دانشگاه شهید باهنر کرمان در ادامه گفت: برای حفظ انسجام ملی باید به شاخصهای حکمرانی خوب توجه کنیم؛ از مشارکت حداکثری مردم در حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی گرفته تا شفافیت، حاکمیت قانون و مسئولیتپذیری مقامات. رسانهها باید ملی باشند، نه حزبی یا جناحی و مردم احساس تعلق بیشتری به ساختار سیاسی پیدا کنند. مشارکت بالا در انتخابات برای مثال ۸۰ تا ۸۵ درصد نشانهای از این تعلق خواهد بود.
به گفته وی، عدالت اجتماعی و ایجاد رفاه نسبی برای همه اقشار جامعه یکی از مهمترین پیشنیازهای انسجام ملی است؛ توزیع نامناسب ثروت میتواند بحرانآفرین باشد. ما باید شرایطی فراهم کنیم که همه مردم دستکم از حداقل رفاه برخوردار باشند.
این تحلیلگر سیاسی همچنین به اهمیت آزادی بیان اشاره کرد و گفت: مردم باید بتوانند آزادانه از نظام سیاسی و عملکرد مسئولان انتقاد کنند. نظامهای قدرتمند آنهایی هستند که اجازه میدهند دربارهشان اظهارنظر شود. نقد نه تنها تهدید نیست، بلکه میتواند سرمایهای برای اصلاح و تقویت انسجام ملی باشد.
وی بر کارآمدی نظام سیاسی تأکید کرد و افزود: کارایی و اثربخشی دولت در حل مشکلات واقعی مردم، از بحران آب و برق گرفته تا پروژههای ملی، نقش تعیینکنندهای در تقویت انسجام دارد. مردم باید ببینند که نظام سیاسی توانایی حل مسائل اساسی را دارد. این همان شاخصهایی است که در تجربه جهانی هم آزموده شده و نتیجه داده است.
نقش رسانهها و نخبگان در انسجام ملی
معینآبادی در پاسخ به پرسشی درباره نقش رسانهها و نخبگان سیاسی و فرهنگی در تقویت وحدت ملی، گفت: امروز در شرایطی هستیم که هجمه رسانهای گستردهای علیه جمهوری اسلامی شکل گرفته است. برخلاف گذشته، تحولات اخیر باعث شد موقعیت ایران در افکار عمومی جهان تا حدی بهبود یابد. برای دههها، ایرانهراسی در رسانههای غربی برجسته بود؛ بخشی به دلیل خطاهای ما و بخشی هم در قالب یک جنگ تمدنی. اما جنایات اخیر اسرائیل غاصب در غزه و کشتهشدن دهها هزار نفر، افکار عمومی جهان را تحت تأثیر قرار داد و تناقض معیارهای غرب در حوزه حقوق بشر را آشکار کرد.
وی افزود: در این فضا، رسانههای اجتماعی نقشی بیسابقه دارند. برخلاف رسانههای رسمی گذشته، امروز شبکههای اجتماعی بستری ایجاد کردهاند که روایتهای متفاوت شنیده میشود. همین مسئله موجب شد حتی خود رژیم غاصب اسرائیل بپذیرند که در عرصه رسانهای شکست خوردهاند. حضور مردم در تظاهرات حمایت از ایران یا محکومیت تجاوز رژیم صهیونیستی در کشورهای اروپایی نمونهای از این تغییر است.
به باور این تحلیلگر سیاسی، نقش رسانههای داخلی در چنین شرایطی حیاتی است؛ رسانه باید نقش رکن چهارم دموکراسی را ایفا کند؛ یعنی نقد سازنده، شفافسازی و تحلیل واقعبینانه. نباید مشکلات کشور را بزرگنمایی کند، اما همزمان نباید تنها به مدیحهسرایی بپردازد. رسانه وظیفه دارد واقعیتها را بگوید، عملکردها را نقد کند و در عین حال راهکار ارائه دهد. شفافسازی درباره پیچیدگیهای سیاست و پشتپرده تحولات بینالمللی، میتواند جامعه را آگاهتر و مقاومتر کند.
وی همچنین به مسئولیت نخبگان در حوزههای مختلف اشاره کرد و گفت: در جامعهشناسی به نخبگان و چهرههای مرجع میگوییم مرجعیت. این مرجعیت میتواند در سیاست، اقتصاد، هنر، ورزش یا حتی فضای مجازی شکل بگیرد. هرچه جامعه پیچیدهتر شود، مرجعیتهای بیشتری پدید میآید. در ایران نیز، چه استادان دانشگاه، هنرمندان، ورزشکاران و حتی اینفلوئنسرها، همگی به نوعی محل رجوع جامعه هستند. مسئولیت اجتماعی این گروهها بسیار مهم است؛ اگر درک درستی از شرایط نداشته باشند، میتوانند ناخواسته به تهدیدی برای انسجام ملی تبدیل شوند.
معینآبادی تأکید کرد: امروز ما با یک جنگ تمدنی مواجهیم. هر سخن و رفتار نخبگان میتواند تبعات گستردهای داشته باشد. بنابراین باید گفتمان غالب آنها بر محور ایران و امنیت ملی باشد. نقد و اختلافنظر طبیعی است، اما چارچوب همه این مباحث باید حفظ وحدت ملی و تمامیت سرزمینی باشد. تنها در این صورت میتوانیم از سوءاستفاده رسانههای معاند جلوگیری کنیم.
چگونه میتوان انسجام ملی پس از بحرانها را به فرهنگی پایدار تبدیل کرد؟
این دکترای علوم سیاسی با تأکید بر ضرورت تبدیل همبستگیهای مقطعی پس از بحرانها به فرهنگی پایدار گفت: ما بهطور تاریخی با شکاف میان جامعه و دولت روبهرو بودهایم و برای عبور از این وضعیت باید امکان بروز و ظهور تمامی خردهگفتمانهای قومی، مذهبی و فرهنگی در چارچوب گفتمان ملی ایران فراهم شود.
وی افزود: اگر گفتمان ملی بهعنوان گفتمان مسلط بتواند پذیرای گفتمانهای دینی، تمدنی و قومی باشد، خودبهخود مانع واگرایی خواهد شد. در این میان نقش مذهب، ملیگرایی و فرهنگ بسیار مهم است.
این استاد دانشگاه با اشاره به دیدگاه حمید عنایت درباره سه لایه تمدنی ایران بیان کرد: جامعه ما سه لایه اصلی دارد؛ اسلام بهعنوان هویت دینی، ایرانیت و میراث پیش از اسلام، و غرب که امروز با رسانهها، تکنولوژی و سبک زندگی خود را به همه جهان تحمیل کرده است. سیاستورزی ما باید به همه این لایهها مجال بروز بدهد. صدا و سیما و دیگر نهادهای فرهنگی نیز باید همه ابعاد هویتی ملت ایران را بازتاب دهند.
وی ادامه داد: وقتی این بستر فراهم شود، حتی مخالفان یا منتقدان نظام هم در بزنگاهها در کنار ایران قرار میگیرند؛ چون تعلق به ایران را نمیتوان انکار کرد. بنابراین باید نقاط وصل مشترک مانند مذهب، ملیت، قومیت، تاریخ ایران، ایدئولوژی و معنا پررنگتر شوند. اصل هم جذب حداکثری است، نه حرکت در چارچوب یک جناح یا یک مذهب خاص.
وی با اشاره به تجربه تاریخی ایران اظهار کرد: تمدن ایران همیشه با دو استراتژی خود را حفظ کرده است؛ قدرت سخت برای دفاع در برابر دشمن و قدرت نرم برای جذب و هضم فرهنگها و حتی دشمنان. امروز هم باید سیاستی مردمی و تمدنی را دنبال کنیم. تمدن ایران رنگارنگ و چندلایه است؛ قومی، مذهبی، سیاسی و منطقهای. تنها با به رسمیت شناختن این تنوع میتوان نگرانی از واگرایی را کاهش داد، چرا که اگر انسجام ملی آسیب ببیند، فقط نظام سیاسی زیان نمیبیند، بلکه ایران و همه مردم متضرر خواهند شد.
توصیههایی برای مدیریت انسجام ملی در شرایط حساس منطقه
این دکترای مسائل سیاسی با اشاره به تحولات منطقه و ضرورت انسجام ملی، توصیههایی به مسئولان برای مدیریت بهتر شرایط کشور ارائه داد.
وی گفت: مدیریت سیاسی دورهای محدود برای رسیدن به اهداف بزرگ است، نه یک شغل کارمندی. مدیران باید با برنامه بیایند و با اجرای همان برنامه هم بروند. به همین دلیل، هر مدیرکل باید برنامه پنجساله مشخصی داشته باشد؛ چراکه در شاخصهای مدیریتی، فلات یا اوج مدیریت در همین دوره پنج ساله تحقق پیدا میکند.
این استاد دانشگاه افزود: مدیران نباید مدیریت را فرصتی برای فرد یا گروه خاص ببینند، بلکه باید حوزه عمل و اقدام برای جامعه باشد. در عین حال، مسئولان باید همیشه آماده باشند؛ چراکه یک بار غافلگیر شدن کافی است و نباید تکرار شود. هم در حوزه اجتماعی و مدنی و هم در حوزه نظامی و امنیتی، آمادگی کامل ضروری است.
وی با اشاره به برخی ناکامیها در مدیریت بحرانها تصریح کرد: مسئولان باید نگاه منتقدانه به عملکرد خود داشته باشند، از جمله در حوزه نفوذ که متأسفانه ضعفهایی آشکار شد. اگر این موارد آسیبشناسی نشود، تکرار خواهد شد. مراقبت و اصلاح در این حوزه حیاتی است.
این تحلیلگر سیاسی امیدآفرینی را یکی از الزامات انسجام ملی دانست و توضیح داد: جامعه باید احساس کند نظام سیاسی برای رفع مشکلات مردم کار میکند. اقدامات ملموس و مؤثر، امید اجتماعی را تقویت میکند. دوری از درگیریهای سیاسی و جناحی نیز ضروری است؛ چراکه دولت، نماینده تمام مردم ایران است، نه یک جناح خاص.
وی با تأکید بر اهمیت منافع ملی اعلام کرد: امروز رئیسجمهور، رئیسجمهور همه مردم است؛ چه اصلاحطلب، چه اصولگرا و چه اعتدالی. حمایت از دولت در شرایط بحرانی بسیار مهم است. البته نقد و نظارت وظیفه جریانهای سیاسی است، اما نقطه ثقل ما باید منافع ملی باشد. وحدت ملی و حفظ نظام سیاسی اصول اساسی است که نباید از آن غافل شد.
ضرورت حرکت به سمت حکمرانی خوب بر پایه تمدن ایرانی
این تحلیلگر سیاسی در پایان گفتوگو با تأکید بر اهمیت حکمرانی مبتنی بر تمدن ایرانی گفت: برای حکمرانی در ایران، بسیار ضروری است که بر اساس تمدن ایرانی پیش برویم. این نوع حکمرانی، مؤلفههای حکمرانی خوب را در درون خود دارد و علاوه بر دولت، نقش جامعه را نیز پررنگ میکند.
وی افزود: در طول این گفتوگو بیشتر درباره دولت و وظایف آن صحبت کردیم، اما نباید فراموش کنیم که حکمرانی خوب فقط به دولت محدود نمیشود. جامعه و مردم نیز مسئولیتهای مهمی دارند. شهروندان باید به رعایت قانون، حفظ امنیت ملی، توجه به منافع ملی و احترام به حقوق یکدیگر متعهد باشند.
معینآبادی تصریح کرد: مردم نباید در قبال مسائل اجتماعی و ملی خنثی باشند. شهروندی تنها به معنای برخورداری از حقوق نیست، بلکه مسئولیتهایی هم به همراه دارد. حرکت به سمت حکمرانی خوب بدون در نظر گرفتن این مسئولیتها امکانپذیر نخواهد بود.
وی در پایان ابراز امیدواری کرد: با تقویت مسئولیتپذیری اجتماعی و تکیه بر حکمرانی مبتنی بر تمدن ایرانی، بتوانیم به نتایج مثبتی در مسیر توسعه و انسجام ملی دست پیدا کنیم.
انتهای پیام
نظرات