• یکشنبه / ۱۶ شهریور ۱۴۰۴ / ۱۱:۱۷
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 1404061609268
  • منبع : نمایندگی خراسان رضوی

«لمس»؛ تجربه‌ای زیسته از فقدان، امید و تلاش برای پذیرش

«لمس»؛ تجربه‌ای زیسته از فقدان، امید و تلاش برای پذیرش

ایسنا/خراسان رضوی سالن تاریک بود و نور، گاه روی کل صحنه و گاه روی جزئیات کوچک صحنه می‌افتاد، فضایی رازآلود و پر از تنش ایجاد می‌کرد. دکور و لباس‌های ساده و رئالیستی، حس نزدیکی و ملموس بودن زندگی شخصیت‌ها را تقویت می‌کردند و هر حرکت و سکوت، بخش کوچکی از کشمکش‌های درونی و خاطرات گذشته را بازتاب می‌دادند.

موسیقی و مدیا، بار مهمی از روایت را بر دوش داشتند؛ صداها و تصاویر به‌گونه‌ای طراحی شده بودند که تروماها، فقدان و یادهای گذشته را به مخاطب منتقل کنند، بدون اینکه نیازی به بیان مستقیم آن‌ها باشد. ریتم نور و موسیقی، گاهی آرام و تأمل‌برانگیز و گاهی پرتنش و پرتعلیق، حس عبور از تاریکی به سوی روشنایی و لحظاتی از مواجهه با خود را ایجاد می‌کردند.

نمایش، سفری روانشناسانه و احساسی بود؛ تجربه‌ای از درگیری با فقدان، دلتنگی و تلاش برای پذیرش، بدون اینکه روایت مستقیم و خطی داستانی آشکار شود. هر حرکت و نگاه، حس تعادل میان بی‌حسی و رهایی، تنهایی و امید را منتقل می‌کرد. فضای صحنه، مخاطب را دعوت می‌کرد تا با دل کشمکش‌های درونی شخصیت همراه شود و با لمس روانی و عاطفی اثر، تجربه‌ای ماندگار و درگیرکننده به دست آورد.

«لمس» نمایشی است که ذهن و احساسات مخاطب را همزمان درگیر می‌کند؛ سفری از تاریکی به سوی روشنایی، تجربه‌ای که حتی پس از خاموش شدن نورها، همچنان در ذهن و قلب تماشاگر باقی می‌ماند.

سیاوش صابری، نویسنده و کارگردان نمایش «لمس» در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: ایده‌ نمایش «لمس» سال‌هاست که در ذهن من پرورش یافته. بیش از ۱۵سال تمام، به این فکر می‌کردم که نمایش از کجا آغاز شود، تصاویر چگونه تغییر کنند، چگونه همه‌چیز به هم پیوند بخورد و در نهایت کار به چه شکلی به پایان برسد. 

وی ادامه داد: از کودکی در فضای تئاتر زیسته‌ام؛ با تئاتر بزرگ شدم، از صحنه‌ تمرین به مدرسه می‌رفتم و دوباره به سالن بازمی‌گشتم و در تمام این ۳۵ سال، زندگی من چیزی جز دیدن، شنیدن و نفس‌کشیدن در تئاتر نبوده است. سرانجام، در لحظه‌ای تصمیم گرفتم این ایده را به مرحله‌ اجرا برسانم؛ تصمیمی آنی که سبب شد متن نمایش طی دو شب نوشته شود و با همکاری گروهی حرفه‌ای و متعهد، تنها در یک ماه و نیم آماده‌ی اجرا شود.

این کارگردان تئاتر بیان کرد: بخش مهمی از این مسیر، مربوط به موسیقی و مدیا بود؛ عناصری سنگین و اثرگذار که هماهنگ‌کردنشان دشواری‌های زیادی داشت، اما در نهایت موفق شدیم آن‌ها را به شکلی مؤثر در خدمت نمایش به کار بگیریم. الهام اصلی نمایش بر اساس چهار مرحله‌ فقدان، اعم از انکار، خشم، ناامیدی شدید و در نهایت پذیرش شکل گرفت. شخصیت «دکتر شفق» که پزشک خانوادگی «نادر» است، با علم به وضعیت روانی او، به گونه‌ای عمل می‌کند که سقوط نادر سرعت بگیرد تا به نقطه‌ نهایی برسد. واقعیت این است که در برخی اختلالات روانی، کاری جز همراهی بیمار در مواجهه با ترس‌ها و تاریکی‌هایش نمی‌توان کرد. در پایان نمایش، نادر به مرحله‌ پذیرش می‌رسد؛ جایی که خاطرات و پناهگاه‌های ذهنی‌ او چه مادر، چه عشق، چه کتاب، چه مکان و حتی وسیله‌ای ساده همچنان برایش باقی می‌مانند و او حاضر به ویران‌کردنشان نیست. عنوان «لمس» نیز از همین حس می‌آید؛ لمسی نه جسمانی، بلکه روانی و عاطفی؛ چیزی میان بی‌حسی و رهایی درونی.

صابری افزود: برای بیان پیام اثر، از استعاره‌ «انفجار بزرگ» استفاده کردم. همان‌طور که جهان با گذر از مراحل متعدد به پختگی رسید و در نهایت انفجار رخ داد، انسان هم برای رشد پایدار ناچار است از تاریکی و ناامیدی شدید عبور کند. رسیدن به هدف چندان دشوار نیست، اما نگه‌داشتن و تداوم آن است که اهمیت دارد؛ چراکه تنها وقتی انسان سیاهی مطلق را تجربه کند، می‌تواند به روشنایی پایدار برسد.

وی در خصوص سبک طراحی صحنه و لباس‌های بازیگران گفت: از آنجا که این نمایش روایت‌محور نیست، تلاش کردم دکور، لباس و گریم‌ها رئالیستی باشند تا مخاطب ارتباط مستقیم‌تری با اثر برقرار کند. موسیقی و مدیا بار مهمی از روایت را بر دوش کشیدند؛ آن‌ها نشان‌دهنده‌ همان تروماها و خاطراتی بودند که هیچ‌گاه از ذهن پاک نمی‌شوند؛ تروماهایی همچون اسباب‌بازی‌ها، خیابان‌ها، یا اتفاقاتی که در کودکی تجربه کرده‌ایم. این‌ها همان چیزهایی‌ هستند که شخصیت «نادر» مدام در ذهن مرور می‌کند و باعث می‌شوند سراشیبی سقوطش هر لحظه شدیدتر شود.

این کارگردان تئاتر عنوان کرد: بازیگران نمایش بر اساس هماهنگی ظاهری، یکدستی در صحنه و کیفیت اجرا انتخاب شدند. در ترکیب گروه، حضور پیشکسوتان تئاتر مشهد در کنار هنرمندان باتجربه و جوان‌تر، فضایی متعادل ایجاد کرد. روند آماده‌سازی نقش‌ها با جلسات مشترک تحلیل شخصیت و بازبینی آثار نمایشی همراه بود تا اجرای نهایی با انسجام بیشتری روی صحنه برود.

در بخش طراحی و مدیریت اجرا نیز همکاری مستمر تیم خلاقیت و کارگردانی، از مرحله‌ ایده‌پردازی تا تنظیم صدا و میزانسن، نقش مهمی در شکل‌گیری نمایش داشت.

وی اظهار کرد: بزرگ‌ترین چالش من در این مسیر، مجاب‌کردن گروه اصلی بود. به دلیل اینکه نمایش ساختاری مدرن داشت، بارها به آن‌ها تأکید شد تا ذهنشان را از قالب‌های کلاسیک خالی کنند و اثر را بدون پیش‌فرض ببینند. این روند تا شب آخر تمرین ادامه داشت، اما سرانجام همراهی کاملشان را به دست آوردیم.

صابری گفت: پیام این نمایش این است که انسان باید به نقطه‌ای برسد که بداند نجات حقیقی تنها در گرو اراده‌ درونی خویش است. هیچ عاملی جز تصمیم و خواست انسان نمی‌تواند او را به رهایی برساند. زندگی هر انسانی با دوره‌هایی دشوار و تاریک همراه است، اما آنچه اهمیت دارد توانایی گذر از این مرحله و گشودن افقی نو برای روزهای روشن و امیدبخش است.

پیشکسوتان عامل زنده ‌ماندن رقابت در تئاتر مشهد

این کارگردان تئاتر تصریح کرد: به باور من، تئاتر مشهد روند نزولی را تجربه نکرده است، هرچند در برخی مقاطع، یکنواختی آثار سبب کاهش تدریجی مخاطب می‌شود. با این حال، هر زمان که پیشکسوتان و بزرگان این عرصه وارد میدان می‌شوند، فضای رقابتی تازه‌ای شکل می‌گیرد و همین امر موجب می‌شود هنرمندان جوان نیز برای ارتقای کیفیت آثار خود تلاش بیشتری داشته باشند. امید می‌رود با ارائه‌ تولیدات خلاقانه و نوآورانه، جایگاه تئاتر مشهد بیش از پیش تثبیت و مخاطبان آن گسترده‌تر شود.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha