• دوشنبه / ۳۱ شهریور ۱۴۰۴ / ۰۲:۴۷
  • دسته‌بندی: علم
  • کد خبر: 1404063018524
  • خبرنگار : 30057

از دجله و فرات تا دانوب؛ نقشه طلایی صلح برای کاهش مخاطرات طبیعی

از دجله و فرات تا دانوب؛ نقشه طلایی صلح برای کاهش مخاطرات طبیعی

استاد دانشگاه تهران با همکاری پروفسور توماس گلاد از دانشگاه وین، مقاله‌ای منتشر کردند که در این مقاله با تأکید بر نقش صلح منطقه‌ای در مدیریت بلایای طبیعی، راهکاری بین‌رشته‌ای میان علوم محیطی و علوم سیاسی ارائه شد که می‌تواند به‌عنوان «نقشه طلایی علمی» در کاهش خسارت‌های ناشی از گردوغبار، خشکسالی و سیلاب مورد استفاده قرار گیرد.

به گزارش ایسنا، دکتر ابراهیم مقیمی، استاد دانشگاه تهران، رئیس سابق دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران، بنیانگذار و عضو انجمن مخاطره شناسی ایران، عضو پیوسته انجمن آموزش مهندسی و عضو سابق انجمن علوم زمین اتحادیه اروپا با همکاری پروفسور توماس گلاد از گروه جغرافیا و پژوهش‌های منطقه‌ای دانشگاه وین مقاله‌ای در نشریه علمی Pollution دانشگاه تهران با عنوان  :Regional Peace Theory: A Base for Regional Natural Hazards Reduction and Environment Sustainability Increase—Case Study: Danube and TigrisEuphrates Basins (Towards a Scientific Golden Map) یا «نظریه صلح منطقه‌ای: مبنایی برای کاهش مخاطرات طبیعی منطقه‌ای و افزایش پایداری محیط ‌زیست — مطالعه موردی: حوضه‌های دانوب و دجله–فرات (به‌سوی نقشه طلایی علمی)» منتشر کرده است. بنیان این مقاله بین رشته‌ای، علوم مخاطره‌شناسی، هیدرو اکو ژئومورفولوژی، پایداری، محیط زیست و سیاست را در بر می‌گیرد. 

در این مقاله عنوان شده است که مخاطرات طبیعی در تمامی مقیاس‌های جغرافیایی رخ می‌دهند و بر زندگی انسان‌ها و محیط‌زیست اثر می‌گذارند. دو نمونه مهم از این مناطق، حوضه‌های دجله و فرات در جنوب‌غرب آسیا و حوضه دانوب در اروپا هستند که هر دو با خطراتی مانند گردوغبار، خشکسالی و سیلاب روبه‌رو هستند. 

بنابراین، برای کاهش آسیب‌پذیری و مدیریت این تهدیدها در دجله و فرات باید صلح منطقه‌ای برقرار شود و در حوضه دانوب صلح موجود تقویت شود.

این مقاله بر استقرار و تقویت صلح منطقه‌ای به‌عنوان یک فرآیند نظام‌مند جهت کاهش آسیب‌پذیری ناشی از مخاطرات طبیعی تأکید می‌کند. نوآوری پژوهش در چهار محور اصلی ذیل است:

۱. توجه ویژه به مقیاس منطقه‌ای برای کاهش آسیب‌پذیری مردم و محیط‌زیست در برابر گردوغبار و خشکسالی

۲. بررسی آثار منفی اقدامات نیروهای سیاسی در فرآیندهای طبیعی مخاطره‌آمیز

۳. ارائه نظریه‌ای که هم محیط‌زیست و هم نیروهای سیاسی را به ضرورت صلح منطقه‌ای برای کاهش مخاطرات طبیعی آگاه می‌کند.

۴. تقویت تحقیقات میان‌ رشته‌ای در حوزه  علوم مخاطرات طبیعی، محیط‌ زیست، ژئومورفولوژی و علوم ژئوپلیتیک.

روش تحقیق به‌کاررفته تاریخی–تجربی است. در این پژوهش با استفاده از روش تطبیقی، قلمرو جغرافیایی عملکرد نیروهای سیاسی با قلمرو رخدادهای طبیعی خطرناک مطابقت داده شد. نتایج نشان داد که افزایش کارآمدی و همکاری مؤثر نیروهای سیاسی منطقه‌ای و تقویت صلح منطقه‌ای، موجب کاهش آسیب‌پذیری ناشی از مخاطرات طبیعی می‌شود. در نتیجه، نظریه صلح منطقه‌ای به‌عنوان یک نقشه طلایی علمی برای کاهش این مخاطرات مورد تأیید قرار گرفت.

در ادامه این مقاله آمده است: گاهی اوقات، رخدادهای طبیعی همچون طوفان‌های گردوغبار، خشکسالی‌ها، زمینلرزه‌ها یا سیلاب‌ها موجب خسارت‌های سنگین می‌شوند. این رخدادها و آثارشان در شاخه‌های مختلف علمی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته‌اند، زیرا تنوع و گستره آسیب‌ها بسیار زیاد است. به‌طور کلی، این خسارت‌ها را می‌توان در ۶ دسته اصلی تقسیم کرد:

۱. خسارت‌های فیزیکی (مانند ویرانی ساختمان‌ها و زیرساخت‌ها)

۲. خسارت‌های اجتماعی (مانند مهاجرت و جابه‌جایی جمعیت)

۳. خسارت‌های اقتصادی (از دست رفتن دارایی‌ها، درآمد و افزایش فقر و بیکاری)

۴. خسارت‌های بهداشتی (تلفات انسانی، جراحات و مشکلات روانی)

۵. خسارت‌های زیست‌محیطی (آلودگی، کاهش کیفیت منابع آب، تخریب خاک، اضمحلال جنگل‌ها  و دیگر منابع طبیعی)

۶. خسارت‌های معنوی و روانی.

با وجود این، رویدادهای طبیعی  همیشه جنبه مخاطره آمیز ندارند؛ گاه فواید ارزشمندی نیز به همراه دارند. اما در بسیاری از موارد، شباهت میزان خسارت‌های ناشی از مخاطرات طبیعی با خسارت‌های ناشی از جنگ‌ها بسیار چشمگیر است. همین شباهت موجب می‌شود که خسارت این دو دسته پدیده در کنار هم، برای نیروهای سیاسی، دانشمندان و مردم تحلیل شود تا آگاهی بیشتر شود و سیاست‌های راهبردی حکیمانه تعریف شود.

در ادبیات علمی، سه رویکرد اصلی برای کاهش خسارات مخاطرات طبیعی بیشتر مورد توجه بوده‌اند:

۱. چارچوب سندای برای کاهش ریسک مخاطرات

۲. کنفرانس‌های تغییر اقلیم

۳. رویکرد توسعه پایدار.

هرچند این سه چارچوب در سطح جهانی دستاوردهای مهمی داشته‌اند، اما از منظر سیاست‌گذاری در سطح منطقه‌ای پایدار نبوده‌اند. بسیاری از مخاطرات طبیعی، ماهیت منطقه‌ای دارند. برای نمونه، زمین‌لرزه‌های شرق مدیترانه میان چند کشور مشترک‌ هستند و این نشان می‌دهد که هم مخاطرات و هم صلح یا جنگ، ماهیت منطقه‌ای پیدا می‌کنند.

برخی دانشمندان هشدار داده‌اند که در آینده، مخاطرات طبیعی ممکن است به جنگ‌های بیشتری منجر شوند، به‌ویژه جنگ‌های آبی. اما این مقاله بر رویکرد متفاوتی تأکید دارد: 

مخاطرات طبیعی می‌توانند فرصتی برای صلح‌سازی باشند. ما از مقیاس فضایی منطقه‌ای آغاز می‌کنیم و آن را «صلح منطقه‌ای» می‌نامیم که مبتنی بر کاهش مخاطرات طبیعی است. مبتنی بر علوم بین رشته‌ای و مبتنی بر پیشرفت فهم و تعالی نیروهای سیاسی است. 

صلح‌آفرینی یک هنر است. از منظر علم مخاطرات طبیعی، دستیابی به «تفکر صلح» و «دوستی با صلح» یک گام طلایی است. جهان طبیعت، جهان صلح است. وقتی که خسارت ناشی از رخدادهای طبیعی با خسارت ناشی از جنگ‌ها مشابه است، منطقی است که نیروهای سیاسی و مردم دست در دست هم دهند و برای کاهش این خسارات تلاش کنند.

بنابراین، پایبندی به صلح منطقه‌ای، پایه‌ای برای مسئولیت اجتماعی والاتر میان دانشمندان، سیاستمداران و مردم است. ما این راهبرد را به‌عنوان یک «طرح طلایی» برای کاهش مخاطرات طبیعی معرفی می‌کنیم.

دکتر ابراهیم مقیمی در گفت‌وگو با ایسنا به بیان نقطه نظرات خود درباره این مقاله پرداخت و با اشاره به علم مخاطره‌شناسی، گفت: در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید هستیم. لازم دانستم به دانشجویان، اساتید، دانش‌آموزان و معلمین پر تلاش و آگاه که ثروت حقیقی هر جامعه‌ای هستند، تبریک عرض کنم. علم مخاطره‌شناسی، علم جدیدی است گرچه ماهیت دانشی آن قدیم است، مخاطره‌شناسی یک دانش و علم پیش‌بینی و پیشگیری‌کننده است. معادل لاتین آن "Hazard" است.  محتوا و ماهیت معرفتی این علم با «بحران» که معادل لاتین آن "Crisis"یا "Disaster" است، متفاوت است. آنچه تاکنون من ملاحظه کردم، وقتی در علوم پزشکی و محیطی از بحران یاد می‌کنند، بیشتر از واژه Crisis استفاده شده است. متونی که بیشتر مسائل اجتماعی را همراه با درماندگی مطرح کرده‌اند، بیشتر  "Disaster" را به کار برده‌اند. این واژه بیشتر در علوم اجتماعی استفاده شده است. گاهی مخاطرات را «بلا» می‌گویند که کاملا غلط است یا حوادث غیر مترقبه گفته می‌شود که کاملا کهنگی و دور ماندن از تازه‌های علمی را نشان می‌دهد. چنین مفهومی منطبق بر فهم قاجاری از رویدادهاست. هر علمی مرزهای دانشی مشترکی نسبت به دیگر علوم مجاور دارد. هر علمی مرزهای متفاوت مستقلی هم دارد. مرزهای مستقل و متفاوت است که یک علم را «علم مستقل» می‌کند. مرزهای علوم بسیار ظریف هستند. 

عضو انجمن مخاطره شناسی ایران گفت: اساس علم مخاطره‌شناسی بر پیش‌بینی، اخطار و آگاهی بخشی از رویدادهایی است که ممکن است زیانی داشته باشد. ممکن است خسارت معنوی، مالی یا جانی داشته باشد یا به محیط زیست و تکنولوژی که مردم از آن استفاده می‌کنند، آسیب وارد کند. اگر رویدادی چنین ماهیتی نداشته باشد، هرگز مخاطره آمیز نیست؛ که سودمندی هم دارد. به طورمثال رویدادی مثل سیلاب که در بیابان سمنان رخ دهد، مخاطره آمیز نخواهد بود، بلکه بسیار سودمند خواهد بود. ولی اگر در شهر سمنان رخ دهد، کاملا مخاطره‌آمیز خواهد بود. رویدادها وقتی مخاطره‌آمیزتر باشند، یعنی خطر آنها بیشتر است. درجه مخاطره، به شدت، سرعت و فضای تحت تاثیر، ساخت‌های طبیعی و انسانی و یا تکنولوژیک، مردم در معرض و سرگرمی‌های مردم بستگی دارد. 

مقیمی درباره دکترین علم مخاطره‌شناسی اظهار کرد: دکترین علم مخاطره شناسی اول بر این تز استوار است که رویدادهای مخاطره آمیز اعم از طبیعی، انسانی و یا تکنولوژیک کم نیستند و همواره وجود دارد و در گذشته هم وجود داشتند و آینده هم وجود خواهند داشت. درک نشانه‌های گذشته برای درک بهتر کیفیت رویدادها در حال و آینده بسیار مهم است. 

وی ادامه داد: دومین تز این است که هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند به تنهایی مخاطرات خود را کاهش دهد. مثلا وقتی طوفان گرد و غبار رخ می‌دهد، ممکن است جوامع متعددی را تحت تاثیر قرار دهد و برای کاهش مخاطرات آن، جوامع نیازمند همکاری و همیاری هستند. برای کم آبی هم همکاری و همیاری لازم است نه خصومت ورزی چه در سطح ملی و چه در سطح منطقه‌ای.

مقیمی ادامه داد: سومین تز این است که مقیاس و شدت تاثیرگذاری رویداد مخاطره آمیز در محیط و در جوامع یکسان نیست. پیش فرض‌های نادرست فرهنگی، نگرش‌های کوته بینانه، سیاست‌های غلط، علم ناکافی، فناوری ضعیف، توسعه کور و بی هدف و شتابان در محیط، توانمندی کاهش خسارت مردم و جوامع را از یکدیگر متمایز می‌کند. 

عضو انجمن مخاطره شناسی ایران خاطرنشان کرد: چهارمین تز این است که درک و توانمندی شناخت مخاطرات در جوامع یکسان نیست. اگر درک مخاطرات ارتقاء نیابد، راه حلی برای کاهش آن جستجو نشود، موجب فقر و بیچارگی می‌شود؛ یعنی می‌رسد به مرحله‌ای که در بعضی جوامع از آن به «بحران» یاد می‌کنند. بحران، نوعی ناتوانی ذهنی در پیدا کردن راه حل است. بر این اساس مخاطره‌شناسی یک دانش پیش‌بینی و پیشگیری کننده است. سطح درک جوامع در پیش‌بینی و پیشگیری، معیاری است برای درک مخاطرات.

مقیمی با اشاره به مقاله‌ منتشر شده مبنی بر این که برای کاهش مخاطرات رویدادهای طبیعی باید «صلح منطقه‌ای» را تقویت کرد و آن را «نقشه راه طلایی» نام نهاده است، گفت: «صلح» میراث و دستاورد بسیار ارزشمند «جهان انسانیت» است. از این میراث و دستاورد ارزشمند، کمتر استفاده شده و می‌شود. مردم، جوامع و نیروهای سیاسی اگر «صلح‌اندیش» باشند، جهان، جهان بهشتی خواهد شد. 

عضو پیوسته انجمن آموزش مهندسی خاطرنشان کرد: بر اساس اطلاعات مندرج در این مقاله، مخاطرات، یک رویداد غافلگیرکننده نیست، بلکه از تعامل بین سیستم‌های فیزیکی زمین، سیستم‌های اجتماعی انسانی و زیر ساخت‌های ساخته شده توسط مردم ناشی می‌شود. یک دیدگاه گسترده که این سیستم‌های پویا و تعامل بین آنها را درک کند، قادر به یافتن راه حل‌های بهتری برای کاهش آسیب ناشی از رویدادهای مخاطره آمیز خواهد بود.  رویدادهای طبیعی مخاطره آمیز اگر رخ دهد و جامعه یا جوامعی که در معرض آن رویداد هستند، در جنگ یا خصومت باشند، نخواهند توانست آسیب‌ها و خسارات آن رویداد را کاهش دهند. 

وی ادامه داد: ما این مطلب را از منظر اکوژئومورفولوژی سیستمی در دو حوضه طبیعی دجله و فرات و حوضه دانوب بررسی کردیم. همانطور که می‌دانید  آلودگی گرد و غبارها در حوضه دجله و فرات رو به افزایش است. هیچ کدام از جوامعی که در این حوضه زندگی می‌کنند، به تنهایی نخواهند توانست پدیده گردو غبارها را مدیریت کنند و کاهش دهند، ولی اگر نیروهای سیاسی این حوضه در صلح پایدار باشند و تعامل سیستمی این رویداد را درک کنند، خواهند توانست. 

مقیمی تصریح کرد: این حوضه، منطقه‌ای است که سیستم‌های طبیعی آن با سیستم‌های انسانی در تعامل با یکدیگر هستند. آلودگی گرد و غبارها تابع هم یک سیستم طبیعی و هم انسانی هستند، سیستم‌های انسانی و زیر ساخت‌های متفاوت و متضاد مبتنی بر خصومت و جنگ در این حوضه به ظهور و تشدید آن کمک می‌کند. اگر بخواهیم آلودگی گردو غبارها کمتر شود، سیستم‌های انسانی حاکم بر این منطقه باید مبتنی بر «صلح» باشد و اگر «صلح گرم» باشد، بهتر است. 

وی اظهار کرد: سیستم‌های طبیعی هم کمک کنندگی بهتری برای این مقصود خواهند داشت. در حوضه دانوب، اکنون آستانه‌ای از زایش غبارها دیده می‌شود. اما به دلیل تغییرات اقلیمی، کاهش بارش و افزایش درجه حرارت چشمگیر است. از طرف دیگر، دانوب نشینان در مقایسه با گذشته نیاز به آب بیشتری دارند و اگر کاهش بارش در این حوضه اکوژئومورفولوژیک به هر علتی استمرار داشته باشد، مخاطره کم آبی نیز ظهور پیدا می‌کند و اگر نیروهای سیاسی این حوضه نیز مسئولیت خطرات کم بارشی را نپذیرند، به سرنوشت حوضه دجله و فرات گرفتار خواهند شد و از گردو غبارهای بیشتر در امان نخواهند ماند، بخصوص در بخش پایانی حوضه. البته با شدت کمتر و زمان طولانی‌تر. 

مقیمی درباره چرایی این موضوع گفت: چون این حوضه نیز دارای یک سیستم طبیعی است که نسبت به جنگ و تخاصم حساسیت منفی دارد و نسبت به «صلح» حساسیت مثبت. لذا نیروهای سیاسی این منطقه نیز باید «صلح اندیش» باشند. اگر نیروهای سیاسی، صلح اندیش نباشند، مردم را برای جبران کمبود و دستیابی به آب، رو در روی یکدیگر قرار می‌دهند. جنگ آب در هر جامعه‌ای، از رویکرد نپذیرفتن مسئولیت خطرات کم آبی توسط حاکمان وقت حاصل می‌شود. گردو غبارها نیز این گونه است. 

عضو انجمن مخاطره‌شناسی ایران در پاسخ به سؤال ایسنا مبنی بر این‌که چگونه می‌توان تئوری صلح منطقه‌ای را برای کاهش مخاطرات طبیعی محقق کرد، گفت: به نظر من سه راهبرد را باید مد نظر داشت: اول راهبرد آموزشی است. آموزش و پژوهش  در زمینه «صلح» و مخاطره شناسی و  «منطقه شناسی طبیعی» در تمام سطوح آموزش عمومی (کتاب‌های درسی  مدارس، رسانه‌ها) و آموزش‌های تخصصی تقویت شود. اینکه هر یک از اینها چه هستند، چه مساله‌ای را حل می‌کنند، خوشبختانه در ایران معاصر سطح تحصیلات جوانان، پدران و مادران عالی است. اکنون که آغاز سال تحصیلی جدید است، کتاب‌های فرزندانتان را با این هدف تورق کنید. نیروهای سیاسی صلح‌اندیش از لابه‌لای همین آموزه‌ها و پژوهش‌ها پدید می‌آیند.

مقیمی خاطرنشان کرد: دومین راهبرد، تبدیل کاهش اثر مخاطرات از طریق صلح منطقه‌ای طبیعی به یک ارزش اجتماعی اساسی است. عوامل اجتماعی مثل نحوه نگاه مردم و جوامع به مخاطرات، چگونگی تلاش برای کاهش آن، نحوه تحلیل نخبگان، نحوه عمل نهادها و نیروهای سیاستی با شاخص صلح اندیشی و کاهش خسارت ارزیابی و ارتقاء یابد. اندیشه این که در مقیاس منطقه‌ای، برای کاهش آسیب ناشی از مخاطرات، چه اقدامات و گام‌های اساسی برداشته می‌شود، چه اقدامات و گام‌های اساسی نادیده گرفته می‌شود، چه اقدامات و گام‌های اساسی لازم است انجام شود و به یک ارزش اجتماعی اساسی منطقه‌ای مؤثر تبدیل شود. 

این استاد دانشگاه با اشاره به سومین راهبرد، گفت: سومین راهبرد، آسیب ناشی از رویدادهای مخاطره آمیز در محیط‌ها و جوامعی که توسعه ناپایدار رخ می‌دهد و اصول توسعه پایدار «منطقه طبیعی» را نادیده می‌گیرند، بیشتر است. عکس این قضیه نیز صادق است، توسعه ناپایدار، خود سبب اضمحلال می‌شود. اضمحلال در محیط طبیعی رخ می‌دهد، لذا یک مخاطره ترکیبی می‌شود. خسارت‌ها افزایشی و کیفیت زندگی کاهشی می‌شود. پس اصول «توسعه پایدار مبتنی بر منطقه طبیعی» را بپذیریم، عملیاتی کنیم و با «صلح گرم حکیمانه» توام کنیم. مبسوط این مسائل در مقاله اشاره شده آمده است. 

انتهای پیام 

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha