نوجوانان امروزی معروف به نسل Z هستند، به معنای نسلی که با اینترنت بزرگ شدهاند، باید توجه داشته باشیم که این پیوند عمیق افراد با اینترنت و فضای مجازی میتواند خطرساز و مشکلآفرین باشد و فرد را به اسارت خود در آورد، چه کنیم که خودمان و فرزندانمان از خطرات این فضا مصون بمانیم؟ در این خصوص با دکتر احسان رحمانی، دانشآموخته مقطع دکتری در رشته مشاوره خانواده به گفتوگو نشستیم.
نسل Z به کسانی گفته میشود و چه ویژگیهایی دارند؟
نوجوانان امروز در دورهای رشد کرده و به بلوغ رسیدهاند که نفوذ اینترنت و گوشیهای هوشمند در جامعه به حداکثر رسیده است، در حالی که در دهههای پیشین چنین ابزاری در اختیار نوجوانان نبود، به همین دلیل به این نسل، نسل دیجیتال هم گفته میشود، این نسل بسیار خوب میتوانند اپلیکیشنها را بشناسند، با آنها کار کنند و در استفاده از آنها خلاقیت به خرج بدهند.
اما مسئلهای که شاهد بروز و ظهور آن هستیم این است که نه تنها این نسل، بلکه نسلهای دیگر هم از فضای حقیقی فاصله گرفته و حتی بسیار شاهدیم که برخی برای یک خرید ساده هم از منزل خارج نشده و تلاش میکنند حتی خریدهای سوپرمارکتی یا خرید لباس و کفش خود را هم بهصورت اینترنتی انجام دهند.
در کنار این مسئله، با توجه به اینکه میبینیم معمولاً نیازهای نوجوانان امروزی سریع برآورده میشود، اغلب والدین که در دوران رشد خود بسیار با ناکامی مواجه شده و با کمبود رشد کردهاند، معتقدند فرزندانشان نباید ناکام شوند و لازم است تمام خواستههای آنان را برآورده کرد تا دچار حسرت و عقده نشوند.
در این میان روانشناسی زرد هم به میدان آمده و کمک کرده تا این ارزشهای اشتباه در ذهن افراد شکل بگیرد، همین باعث شده تحمل ناکامی برای نوجوانان امروز دشوار باشد و در صورت بروز ناکامی، عصیان کرده یا پریشان شوند، به همین دلیل میبینیم که متأسفانه آمار آسیب به خود یا خودکشی در این نسل افزایش یافته است.
بنابراین تحمل ناکامی در نسل جدید رشد نکرده است، زیرا والدین تصور میکنند بروز ناکامی برای کودک یا نوجوان مضر است، در حالی که تنبیه فیزیکی و کلامی، توهین، زیر سؤال بردن، مقایسه کردن، سرزنش و این موارد بسیار اشتباه بوده و پیامدهای مخربی دارد، اما ناکامی و کمبود جزئی از زندگی است که متأسفانه برخی والدین اجازه نمیدهند نسل جدید آن را تجربه کنند، و این در تضاد با زندگی واقعی است.
به این معنا که وقتی چنین نوجوانانی رشد کرده و در جامعه با یک تراژدی، کمبود و مانع روبهرو می شوند، متأسفانه بسیاری از آنان به اصطلاح کم میآورند و با مشکلات عدیدهای مواجه خواهند شد، ناکامی برای رشد لازم بوده و شخصیت فرد را استحکام و قوام میبخشد، والدین باید این را به عنوان یک اصل در برنامههای تربیتی خود بگنجانند تا فرزندشان در بزرگسالی تبعات سنگین آن را تجربه نکند.
البته نسل جدید ویژگیهای بسیار مثبت و مهمی هم دارد، اینکه بسیار خلاق، آرمانگرا و آگاه بوده و با توجه به اینکه از نظر تربیتی سرکوب نشده و مورد تنبیه قرار نگرفتهاند، این باعث شده نوجوانان امروزی بتوانند افکار متفاوت را بهتر تحمل کنند و اینطور نیست که بخواهند دائم روشهای پرخاشگرانهای را برای مقابله با افکار متفاوت انتخاب کنند، بلکه دموکراتیک عمل میکنند، چرا که با آزادی نسبی رشد کرده و والدین چیزی را به آنها دیکته نکردهاند.
چه کنیم نوجوانان و حتی بزرگسالان تلاش کنند از اسارت فضای مجازی بیرون بیایند؟
فضای مجازی جزوی از زندگی بشر شده و ضرورت دارد همه با آن آشنا باشیم، اما مشکل این است که برخی اسیر و معتاد فضای مجازی میشوند، برای اینکه ببینیم آیا معتاد و اسیر فضای مجازی شدهایم یا خیر، باید ببینیم آیا عملکرد ارتباطی ما با دیگران و خانواده پایین آمده است یا خیر؟ و آیا عملکرد تحصیلی یا شغلی ما کاهش یافته است یا خیر؟ اگر این عملکردها کاهش یافته و قادر نباشیم میزان حضور در فضای مجازی را کنترل کنیم، این معیاری برای سنجش اعتیاد، وابستگی و اسارت به فضای مجازی است.
ما باید روی رفتارمان و میزان حضور در فضای مجازی کنترل داشته باشیم، نه اینکه یک اپلیکیشن خاص بر رفتار ما کنترل داشته باشد، میزان چک کردن گوشی و میزان آنلاین بودن اگر تحت کنترل ما باشد، در این صورت ما توانستهایم تعادل در استفاده از موبایل را حفظ کنیم.
چگونه میتوانیم میزان حضور در فضای مجازی را کاهش دهیم و از اعتیاد به این فضا پیشگیری کنیم؟
قاعده صحیح این است که زمانی که از خواب برمیخیزیم، به سرعت سراغ چک کردن موبایل نرویم، اول صبح و آخر شب اگر موبایل را چک کنیم، مغز ما وارد فاز اعتیاد و وابستگی خواهد شد و خروج از این اسارت بسیار دشوار خواهد بود.
بنابراین ما باید زمان آنلاینشدن را مشخص کرده و طبق برنامه مشخصی وارد فضای مجازی شویم، برای مثال در میانه روز حدود ساعت ۱۰-۱۱ (قبل از ظهر) آنلاین شده و صرفاً پیامها را پاسخ دهیم و این فضا را چک نکنیم، زمان مناسب برای چک کردن فضای مجازی قبل یا بعد از ناهار و همچنین قبل یا بعد از شام است، نباید نزدیک به خواب این اتفاق بیفتد، چرا که یکی از دلایل اختلال خواب نور آبی است و با توجه به حجمی از اطلاعات که از طریق فضای مجازی وارد مغز میشود، این موجب درگیری مغزی شده و خواب را آشفته خواهد کرد.
متأسفانه دیده میشود برخی افراد حتی زمانی که بر سفره یا میز غذا نشستهاند یا وقتی مشغول تماشای تلویزیون یا حتی بدتر از اینها، زمانی که در سرویس بهداشتی، حین رانندگی یا در مهمانی هستند، دائم مشغول چک کردن گوشی خود هستند، اگر در مهمانی هستیم و نیاز واجب به چک کردن گوشی داریم، طی چند دقیقه به سرعت این کار را انجام دهیم و از گوشی فاصله بگیریم، اما نباید این روال بهصورت مستمر و جزو سبک زندگی ما باشد.
اگر موارد فوق رعایت شود و میزان ساعات حضور در فضای مجازی کنترل و مدیریت شود، ما میتوانیم از اعتیاد به فضای مجازی رها شویم، همچنین بازیهایی که کودکان و نوجوانان انجام میدهند، نباید بر عملکرد رفتاری یا تحصیلی آنان تأثیر منفی بگذارد، لازم است بازیها متناسب با سن افراد باشد، میبینیم بسیاری از کودکان و نوجوانان ما مشغول بازیهایی از قبیل «کلش آو کلنز» هستند، در حالی که این بازی مناسب سن آنان نبوده و مخصوص سنین بالای ۱۷ سال است. والدین باید این مسائل را مدیریت کرده و حتماً چک کنند که آیا بازیهای نصب شده در موبایل متناسب با سن فرزندشان هست یا خیر.
نکته بسیار مهم دیگر این است که در سنین زیر ۱۸ سال، حریم خصوصی محدودیت دارد، یعنی پدر و مادر موظفند موبایل فرزندشان را چک کرده و در خصوص نصب اپلیکیشنها نظردهی کنند، بسیار مهم است افراد زیر ۱۶ سال اپلیکیشنهایی مانند اینستاگرام و فیسبوک را نصب نداشته باشند، این موضوع در بسیاری از کشورها محدود و حتی ممنوع است.
آیا پیوند عمیقی که بین افراد و فضای مجازی ایجاد شده، میتواند باعث کاهش سطح تمرکز افراد شود؟
طبق آخرین پژوهشی که بنده مطالعه کردهام، اگر یک بار گوشی موبایل خود را چک کنیم، حدود ۲۰ درصد سطح تمرکز ما کاهش پیدا میکند، ما بسیار با مراجعینی سروکار داریم که در مواجهه با مشاورین میگویند مشکل بیشفعالی داریم، اما وقتی ما مشکل آنان را ریشهیابی میکنیم میبینیم مشکل این عزیزان بیشفعالی نیست، بلکه مشکل این است که آنها در طول روز زیاد فضای مجازی را چک میکنند و این مسئله سطح تمرکز آنان را پایین میآورد.
بنابراین لازم است هنگام مطالعه، گوشی با فرد فاصله داشته باشد، البته برخی دانشآموزان عضو شبکههای اجتماعی نیستند و بازی هم در گوشی آنها نصب نیست و از گوشی فقط برای درسهایشان استفاده میکنند، این مورد مشکلساز نیست، اما موارد دیگری که دانشآموزان عضو شبکههای اجتماعی هستند و در کنار درس، دائم در حال رد و بدل کردن پیام هستند، این مسئله مشکلساز شده و موجب کاهش عملکرد تحصیلی میشود.
ما در کنار حضور در فضای مجازی، باید در فضای حقیقی نیز روابط اجتماعی خود را برقرار کنیم، استفاده از گوشی برای افراد زیر ۱۶ سال باید بهصورت بسیار محدود باشد، والدین باید در کنار بازیهای مجازی، بازیهای فیزیکی هم برای فرزندانشان تدارک ببینند، چرا که هر کدام فواید خاص خود را دارد و ما نباید فرزندان خود را تکبعدی بار بیاوریم.
حضور مداوم در فضای مجازی موجب ایجاد فاصله بین فرزندان و والدین شده است، والدین چه کنند که این فاصله کمتر شود و بتوانند خود را به جوان یا نوجوانشان نزدیکتر کنند؟
لازم است والدین ارزشهای نسل جدید را بشناسند، یکی از اصول والدگری، نظارت والدینی است، اما این نظارت باید نرم و درونی باشد، نظارت سخت، مچگیرانه و بیرونی مورد تأیید نیست، ما باید بهعنوان پدر و مادر بتوانیم ارتباط ذهنی با فرزندانمان برقرار کنیم و ارزشهای آنان را بشناسیم و در تربیت آنها انعطاف به خرج دهیم، نه اینکه بخواهیم آنها را با ارزشهای دهه ۵۰ و ۶۰ تربیت کنیم.
این بسیار مهم است که والدین برای فرزندانشان وقت بگذارند، مشکل اصلی ما این است که والدین زمان کمی را برای ارتباط و وقت گذراندن با فرزندانشان در نظر میگیرند، اینکه صرفاً بخواهند با آنها به پارک، رستوران یا مکانهای تفریحی بروند، این به معنای ارتباط گرفتن و وقت گذاشتن نیست، ارتباط این است که بنشینیم در مورد مسائل فرزندانمان و کارهای مشترک صحبت کنیم و به درددلهای آنان گوش فرا دهیم و فضای امنی را برای آنها ایجاد کنیم.
بنابراین والدین باید بتوانند ارزشهای این نسل را بشناسند و بتوانند با فرزندانشان به خوبی ارتباط برقرار کنند، در کنار آن بر رفتار آنان نظارت و آموزش هم داشته باشند و مهارتهای والدگری را بیاموزند.
باید به فرزندان خود الگودهی کنیم، به این معنا که خودمان الگوی مناسبی برای آنها باشیم، اگر توصیهای به آنان داریم، ابتدا خودمان به آن توصیه عمل کنیم، در مرحله بعد هم نباید تربیت فرزندان را بهصورت پاداشمحور پیش ببریم و به محض انجام یک کار، برای آنها جایزه تهیه کنیم یا به آنان پول بدهیم، گاهی باید با برقراری روابط عاطفی و معنوی، مانند در آغوش کشیدن، بوسیدن، نوازش کردن، تعریف و تمجید آنان را تشویق کنیم.
اگر قرار است یک ارزش را به فرزندمان منتقل کنیم، باید ابتدا آن ارزش را برای آنان تبیین کنیم، نسل جدید تفکر انتقادی دارند و دائم در حال پرسش هستند، ما باید بتوانیم به سؤالات آنان پاسخ دهیم، وقتی به سؤالاتشان پاسخ داده و قانعشان کنیم، طبیعتاً میتوانیم ارزشها را به خوبی به آنها منتقل کنیم.
متأسفانه برخی از والدین در این موارد با تحکم پیش رفته و به سؤالات فرزند خود پاسخ نمیدهند و چه بسا اگر به آنان نقدی وارد شود، گارد میگیرند، این رفتار صحیح نیست، والدین باید تلاش کنند اگر جایی لازم است رفتار خود را اصلاح کرده و اشتباه خود را بپذیرند، در این صورت موفق میشوند این الگو را به فرزند خود نیز منتقل کنند.
والدین از چند سالگی میتوانند گوشی موبایل در اختیار فرزندانشان قرار دهند؟
مالکیت کامل گوشی برای نوجوانان، بعد از سن ۱۸ سالگی است، گوشی برای فرزند ما زمانی نیاز است که برای مثال به کلاسهای فوقالعاده و غیردرسی میرود و لازم است هماهنگیهایی را انجام دهد و پیش از این سنین ضرورتی به داشتن گوشی نیست، البته در این سنین هم گوشی موبایل نباید بهصورت صددرصد در اختیار کودکان و نوجوانان قرار بگیرد.
خوشبختانه ما نرمافزارهای نظارتی والدین هم داریم، والدین میتوانند این برنامهها را نصب کرده و نسبت به عملکرد فرزندانشان در فضای مجازی نظارت داشته باشند، البته لازم است قبل از خرید گوشی برای نوجوانان، با آنان قراردادی را امضا کرد و محدودیتهای استفاده از تلفن همراه را در این قرارداد نوشت و در صورت عدم رعایت این قوانین هم مجازاتهای لازم را لحاظ کرد، اگر این روش به خوبی اجرا شود، والدین با فرزندانشان دچار چالش نخواهند شد.
امروز بسیار شاهد روانشناسی زرد هستیم، این روانشناسی ممکن است حتی در برنامههای تلویزیونی هم باشد، در فضای مجازی و علیالخصوص در اینستاگرام نیز بسیار شاهد روانشناسی زرد هستیم، این قبیل افراد برای جذب دنبالکننده از روشهای زرد استفاده میکنند، البته برخی از این افراد متخصص این حوزه هستند، برخی دانشجوی روانشناسی بوده و بسیاری از این افراد هم اصلاً تحصیلات روانشناسی ندارند.
مطالعه از طریق اینستاگرام بسیار سطحی است، اینکه ما بخواهیم یک آموزه را در یک دقیقه بیاموزیم، صحیح نیست، چرا که اما و اگرهای فراوانی در مسائل مختلف وجود دارد و لازم است موضوعات به لحاظ روانشناختی و علوم انسانی بررسی شود، این نیاز به تخصص، مطالعه عمیق و آموزشهای مداوم دارد.
زمانی که عضو صفحه افرادی که خود را روانشناس معرفی میکنند، میشوید، باید ابتدا رزومه فرد را بررسی کنید، برای مثال همه کسانی که عضو سازمان روانشناسی و مشاوره هستند و صفحه حرفهای دارند، موظفند شماره نظام روانشناسی خود را در این صفحه بنویسند و این قابل صحتسنجی است، چرا که وقتی وارد سایت نظام روانشناسی شوید، میتوانید شماره پروانه و نام افراد را جستوجو کنید، این نشان میدهد افراد از نظر حرفهای تخصص لازم را دارند.
البته شنونده هم باید عاقل شود و ببیند جملهای که روانشناس و درمانگر میگوید، آیا برای او کارایی دارد یا این جملات صرفاً برای بازارگرمی و جذب دنبلکننده است، متأسفانه جملات متناقض بسیاری در صفحات مجازی میبینیم، به علم نمیتوان شک کرد، علم طبق دستاوردها و پژوهشها به نتیجه رسیده است، اما آنجایی که مدعیان علم به سراغ تولید شبهعلم میروند و ادعای علم میکنند، این خطرناک است و بسیاری از مخاطبان قادر به تشخیص علم از شبهعلم نیستند.
انتهای پیام
نظرات