به گزارش ایسنا، اثربخشی رواندرمانی بارها در تحقیقات علمی ثابت شده است؛ اما همچنان شمار قابل توجهی از بیماران یا بهبودی چندانی پیدا نمیکنند یا حتی وضعیتشان بدتر میشود. برای نمونه، برخی مطالعات نشان دادهاند که از هر پنج مراجعهکننده، یک نفر پیش از پایان دوره درمان آن را نیمهکاره رها میکند. در مواردی هم بین ۵ تا ۱۰ درصد بیماران نهتنها بهبود نمییابند؛ بلکه شرایط روانیشان وخیمتر میشود. این آمارها زنگ خطری جدی برای نظام سلامت روان هستند و نشان میدهند که در کنار موفقیتها، شکستهای درمانی نیز وجود دارند. شکست در رواندرمانی صرفاً به معنای بیاثر بودن آن نیست، بلکه میتواند پیامدهایی همچون ناامیدی بیماران، اتلاف زمان و هزینه یا حتی بروز آسیبهای بیشتر به همراه داشته باشد. همین موضوع ضرورت بررسی دقیقتر عوامل موفقیت و شکست را دوچندان میکند.
از سوی دیگر، نقش درمانگران و شیوه برخورد آنها با بیماران بسیار تعیینکننده است. برخی درمانگران به شکل چشمگیری موفقتر عمل میکنند و برخی دیگر، حتی با وجود آموزشهای مشابه، نتایج ضعیفتری میگیرند. در عین حال، بیماران هم با ویژگیها و شرایط متفاوت وارد درمان میشوند و نمیتوان نسخهای یکسان برای همه پیچید. مجموعهای از عوامل، از مهارت فردی درمانگر گرفته تا شخصیت بیمار و حتی شرایط محیطی، میتوانند بر نتیجه درمان تأثیر بگذارند. همین واقعیتها باعث شده است که محققان بر اهمیت شناخت این عوامل و طراحی مدلهایی برای افزایش اثربخشی درمان تأکید کنند. بهویژه در ایران، که نظام سلامت روان نیازمند تقویت و بهبود فرآیندهای خود است، چنین پژوهشهایی میتواند نقشی کلیدی ایفا کند.
در همین راستا، سیده مریم پورموسوی، محقق دانشگاه آزاد اسلامی (واحد علوم و تحقیقات، دانشکده علوم انسانی و علوم اجتماعی)، با همکاری دانشگاه تهران و دانشگاه تربیت مدرس، پژوهشی کیفی را انجام داده است. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل احتمالی موثر بر موفقیت رواندرمانی از نگاه درمانگران و مراجعان انجام شد و تلاش داشت با بررسی دیدگاه هر دو گروه، به درکی جامعتر از این مسئله برسد.
روش کار در این تحقیق بهگونهای طراحی شد که بتواند تصویر روشنی از واقعیتهای بالینی ارائه دهد. جامعه آماری پژوهش شامل دو گروه بود: درمانگران (از جمله روانپزشکان، روانشناسان و مشاوران با حداقل پنج سال سابقه کار) و همچنین افرادی که حداقل یک دوره رواندرمانی را تجربه کرده بودند. در نهایت، مصاحبه با ۲۱ درمانگر و ۱۵ مراجعهکننده انجام شد و دادههای گردآوریشده بررسی شدند تا مولفههای اصلی و فرعی استخراج شوند.
یافتههای تحقیق نشان دادند که عوامل موثر در موفقیت درمان را میتوان در سه دسته کلی جای داد. دسته نخست به خود درمانگر مربوط است؛ عواملی مانند نگرش او نسبت به مراجع، میزان صلاحیت حرفهای، ویژگیهای شخصیتی، بلوغ فکری و حتی ظاهر درمانگر. دسته دوم به مراجع مربوط میشود؛ شامل ویژگیهای جمعیتشناختی، علت مراجعه، نحوه ورود به درمان و سطح بینش فرد نسبت به مشکل خود. دسته سوم نیز عوامل محیطی است؛ مانند شرایط اقتصادی، وضعیت اجتماعی-سیاسی، موقعیت جغرافیایی مرکز روانشناسی، میزان حمایتهای اطرافیان و رویدادهای زندگی مراجع یا حتی درمانگر.
نتایج این پژوهش تاکید میکند که توجه به این عوامل میتواند مسیر درمان را به شکل چشمگیری تغییر دهد. در واقع، هرچقدر هم روش درمانی علمی و استاندارد باشد، اگر رابطه درمانگر و مراجع ضعیف باشد یا شرایط محیطی مساعد نباشد، احتمال شکست بالا میرود. برعکس، هماهنگی و توجه به این جزئیات میتواند رضایت و بهبود بیماران را به دنبال داشته باشد.
اهمیت یافتههای این تحقیق فراتر از یک مطالعه دانشگاهی است. شناسایی دقیق مولفههای موثر در موفقیت رواندرمانی میتواند هم به مراجعان کمک کند تا آگاهانهتر درمانگر خود را انتخاب کنند و هم به درمانگران یاری برساند تا با شناخت نقاط ضعف و قوت خود، کارآمدتر عمل کنند. همچنین این اطلاعات میتواند برای سیاستگذاران حوزه سلامت روان ارزشمند باشد؛ چرا که زمینه طراحی برنامههای آموزشی بهتر برای درمانگران و تدوین مدلهای تازه برای نظام سلامت روان را فراهم میسازد.
به ویژه در شرایطی که وزارت بهداشت در تلاش است مدلهای هوش مصنوعی را برای بهبود نظام ارجاع در حوزه سلامت روان طراحی کند، چنین دادههایی بسیار ارزشمندند. زیرا این مدلها نیازمند شناخت دقیق متغیرهایی هستند که بر موفقیت یا شکست درمان تأثیر میگذارند. افزون بر آن، دانشگاهها، مراکز مشاوره و کلینیکهای سلامت روان نیز میتوانند از نتایج این تحقیق برای ارتقای عملکرد خود بهرهمند شوند.
این نتایج در «فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی» وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران منتشر شده است.
انتهای پیام
نظرات