به گزارش ایسنا، قدس نوشت: یک برنامه تلویزیونی به تازگی در قسمت اخیر خود به بهانه نمایش استعمال انفیه و خواص آن در باز کردن مجاری بینی و درمان سینوزیت، نحوه استعمال مواد مخدر را نشان داد، شمایلی از الگوی منفی برای مخاطب که موجب حس کنجکاوی بهویژه در قشر جوان و نوجوان میشود. رسانه ملی به عنوان یک دانشگاه عمومی وظیفه دارد آموزشها و هشدارهای بهداشتی را به صورت اصولی و علمی ارائه کند، اما این شیوه نمایش که درنهایت منجر به عادیسازی این شکل از استعمال میشود، عبور از خط قرمزهای عرف اجتماعی است، اما به نظر میرسد تلویزیون هم برای جذب مخاطب بیشتر پیرو تولیدات نمایش خانگی و شبکههای اجتماعی شده و مرزهایش را در محدوده عرف ساکنان منطقه یک تهران کشیده است! رسانهای که بناست مرجع اطلاعرسانی و آموزش باشد نباید خط قرمزهای اخلاقی و قانونی را نادیده بگیرد. کما اینکه زیرپا گذاشتن مرزهای اخلاقی و عرفی برای رسانههای غیررسمی هم ناپسند است. بهتازگی بیاخلاقی مجری یک برنامه نیز در مواجهه با یکی از بازیگران خانم که از تجربیات تلخ زندگی و دوران حرفهایاش سخن میگفت با پرسشها و رفتارهای غیرحرفهای و زننده مجری روبهرو شد و واکنشهای منفی از سوی کاربران داشت.
هرچه پرحاشیهتر، بهتر
برنامههایی که با مصاحبههای زرد به دنبال وایرال شدن هستند به تنها چیزی که فکر نمیکنند، حریم شخصی و آبروی افراد است. همان اتفاقی که در یکی از این برنامه ها هم رخ داد و صحبتهای شخصی یک بازیگر درباره ناملایمتهای دوران کودکی و پربازدید شدن همان چند دقیقه درددل در فضای مجازی، چنان فشار روحی به این هنرمند کمحاشیه وارد کرد که راهی بیمارستان شد. به نظر میرسد اجرای چنین برنامههایی با هدف مشخص کسب عواید مالی از راه تبلیغات یا حامی مالی برنامه از راه ویرال شدن است و مهم نیست که محتوا چیست. آنها فقط باید دیده شوند تا تبلیغات بیشتری بگیرند یا نام و نشان حامی مالی برنامه هم برسر زبانها بیفتد. مواد لازم و اولیه برای تولید این برنامهها هم یک دکور ساده با دوتا صندلی، یک مجری باهوش و مسلط که با نقاب صراحت و شفافیت، هرطور که بخواهد با میهمان صحبت کند، میهمانی که سلبریتی فضای مجازی باشد و هرچه پرحاشیهتر، بهتر با فهرستی از پرسشهای شخصی و چاشنی شوخیهای غیرمعمول! فرمول تکراری و امتحان پس داده بسیاری از تاکشوهای وایرالی در فضای مجازی که چند تکه پازلی از بخشهای جنجالی گفتوگو را بتوان تقطیع و در شبکههای اجتماعی پخش کرد.
همهگیری دیده شدن به هر قیمتی
وایرال شدن در شبکههای اجتماعی یعنی تولید محتوایی که بهسرعت بازنشر و به دفعات دیده شود. تولید محتوای ویروسی با ویژگی همهگیری سریع، نیازمند پیروی از الگوهای آزموده شده است و تجربه ویدئوهای وایرال شده در شبکههای اجتماعی که بیشترین مخاطبان آن نسل زد هستند نشان میدهد همراهی با ادبیات خاص این نسل، ابتذال و شوخیهای جنسی، ورود به حوزههای ممنوعه و شخصی، سادهسازی موضوعات و هیجانبخشی به فضا میتواند به همهگیری آن محتوا کمک کند. به نظر میرسد الگوی تولیدات بلاگرها که به هر قیمتی حاضر به دیده شدن در فضای مجازی هستند و گاهی سناریوهایی همچون ازدواجها و طلاقهای سوری برای برانگیختگی احساسات مخاطبان دارند، به برنامههای اینترنتی، سکوهای نمایشی و حتی تلویزیونی هم سرایت پیدا کرده است بهویژه در تولید برنامههای اینترنتی که عموماً از یوتیوب یا بسترهای نمایشی داخلی پخش میشوند و میزان دقایق بازدیدشان، تعیینکننده صفرهای حساب ارزی و ریالی صاحبان صفحه است مثلاً برخی از این برنامهها از همین ترفند برای دیده شدن در فضای مجازی بهره میبرند. برنامههای گفتوگومحور با دکوری ارزانقیمت، دعوت از چهرههای جنجالی (سلبریتیهای پرحاشیه فضای مجازی) و پرسشهای شخصی و غیرمعمول که ممکن است گاهی به فضایی ملتهب و متشنج یا هیجانی و مفرح ختم شود، قلابهایی که برای به دام انداختن ذهن و احساس کاربران لازم است.
سناریوهای از پیش طراحی شده
حالا برای اینکه تیرشان در تولید برنامه برای رسیدن به ثروت و شهرت خطا نرود، نیازمند طراحی سناریوهایی از پیش تعیینشده هستند. چه کسی را دعوت کنند که بشود از لابهلای حرفها و شوخیهایش، خوراکی مورد پسند نسل زد را بیرون کشید. برای نمونه در یکی از این تاکشوها که معمولاً با پرسشهای تکراری درباره ازدواج و بچهدار شدن یا عادت شخصی روزمره مثل غذا خوردن و سبک لباس پوشیدن به دنبال ایجاد موقعیتی برای ساخت ویدئوهای اینستاگرامی است، آنقدر برای میهمان، موقعیتی آشنا و لو رفته است که بسیاری از آنها پیش از برنامه به پاسخهای بامزه و وایرالی فکر میکنند. پاسخی که بشود از فیلم تقطیعی آن بیشترین بهره را برای دیده شدن در فضای مجازی ببرد یا شوخیهایی که مجری با میهمانان مرد برنامه دارد و کنایههای پنهان جنسی با واکنش لبخند ریز یا زل زدن مجری به دوربین برای بیننده آشکار میشود.
عادیسازی ابتذال
این شکل از دیده شدن چه تبعاتی دارد؟ حتماً دیده شدن، بازی برد-برد برای میهمان، مجری، سازنده و اسپانسر برنامه است. فلان بازیگر کمکار دیده میشود، فلان خواننده در صدر اخبار و حواشی قرار میگیرد، به مجری برنامه پیشنهادهای پروپیمانتری میشود و حامیان مالی هم منافع خودشان را میبرند، اما بازنده ماجرا کیست؟ کاربری که زمانش را صرف تماشای محتوایی سطحی و کم ارزش میکند و از آنجا که آدمی، بنده عادت است کم کم کاربر خودش را در دام محتواهای زرد و وایرالی میبیند که صفحه اکسپلورش، پر از بخشهای تقطیعشده چنین برنامههایی شده است که درنهایت او را در دور باطل سرگرمی محض میچرخاند. از سوی دیگر، شوخی با مسائل غیرعرفی و غیراخلاقی، حتی اگر با هدف شوخی و سرگرمی باشد در صورتی که به مرز افراط بیفتد، برای مردم عادی میشود و حساسیتهای اجتماعی و حتی خانوادهها نسبت به این موضوعات کم خواهد شد. به همین دلیل نمیتوان از خطای نمایش نحوه استعمال انفیه که مشابه استعمال مواد مخدر است به آسانی چشمپوشی کرد. انتظار از رسانه ملی که در این سالها با ریزش جدی مخاطب روبهرو شده، این نیست که در دام وایرالیسم بیفتد.
خطر سلبریتیسازی!
تاکشوهای اینترنتی پس از عادیسازی عرصههای ممنوعه عرفی و اخلاقی، پا را فراتر گذاشته و ابتذال و تنزل را به عرصههای تخصصی هم کشاندهاند. آنها فقط به میهمانانی از جنس سلبربتیهای سینمایی و ورزشی بسنده نمیکنند و سراغ سلبریتیسازی کارشناسان و تحلیلگران مسائل سیاسی و اقتصادی هم رفتهاند. صاحبنظرانی که پیش از این پشت میز برنامههای جدی و کارشناسی قرار میگرفتند پایشان به برنامههای اینترنتی باز شده است. کسانی که نه بازیگرند، نه هنرمند، نه بلاگر و نه شومن! آنها کارشناسان و تحلیلگران مسائل اقتصادی و سیاسی هستند که مخاطب انتظار دارد آنان را در برنامههایی همچون «زاویه» در شبکه چهار ببیند و نه تاکشوهای سرگرم کننده! دعوت از این افراد در تاکشوهای سرگرمکننده، منجر به یک بحث کارشناسی درست و عمیق نمیشود و فقط موجب تنزل و سطحیسازی مباحث مهم امنیتی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خواهد شد.
وقتی تریبون رسانه ملی به سمت طیف کارشناسان محدودی غش میکند و میز مناظرات در دانشگاه عمومی تلویزیون یا فضای دانشگاهی، تعطیل میشود، چهرههای دانشگاهی و صاحبنظر برای جبران فقر تریبون در دام تاکشوهایی میافتند که حواشی و فضای هیجانی برایشان مهمتر از بحثهای کارشناسی و عمیق است، برنامههایی که نه مجری آن متخصص و صاحب دانش درباره مسائل بنیادین است و نه طرف مناظرهای برای واکاوی و عمقبخشی به موضوعات، سمت دیگر میز نشسته، نتیجه میشود یک گفتوگوی جنجالی و پرحاشیه در فضایی هیجانی و با نظراتی شاذ و سطحی!
انتهای پیام
نظرات