به گزارش ایسنا، در این نشست که با عنوان «روایت یک پایتخت» با حضور سیدمحمد بهشتی، پیروز حناچی، حجتالله میرزایی و حمیدرضا حسینی در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد، هر یک از مهمانان که درباره تهران مطالعه و تالیفاتی و یا در ردههای مدیریتی نیز در این شهر حضور داشتهاند با مرور تاریخچه شهر و مسائل آن سعی کردند هریک از منظری درباره پایتخت سخن گویند.
ایده جابجایی پایتخت تنها باعث اتلاف منابع میشود
«محمد بهشتی» رئیس اسبق سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در سخنانی با اشاره به پیشنیه تاریخی فرهنگی تهران گفت که ایده «جابهجایی پایتخت آدرس درستی نیست و فقط باعث اتلاف منابع میشود.»
وی در ابتدای این نشست با اشاره به «سابقه ده هزار ساله تأسیس راهها در ایران و آغاز یکجانشینی» گفت: « از همان زمان تا کنون، معیارهای یک راه خوب شامل امن بودن، هموار بودن و کوتاه بودن مسیر بوده است. با این حال، مهندسان راه و راهسازی امروز این ملاکها را در ساخت جادهها رعایت نمیکنند و به پیشینه دیرینه ایرانیان در این حوزه توجهی ندارند.»
بهشتی راه را به یک منظومه اندامواره تشبیه کرد و با بیان اینکه شبکه راه در ایران از نظامی اندامواره پیروی میکند، افزود: ستون فقرات و بخش درجه دوم این شبکه به ترتیب کریدور جنوب البرز و کریدور شرق زاگرس است و شهر تهران در محل تقاطع این کریدورها قرار دارد.
وی در ادامه سخنانش درباره فرآیند تبدیل شدن تهران به پایتخت ایران توضیح داد: « در دوران اسلامی، پایتخت ایران همواره در حال جابهجایی بود؛ گویی در جستوجوی شهری مناسبتر برای پایتخت بودند. در دوران زندیه تشخیص داده شد که تهران شهری مناسب برای پایتخت است و در دوره قاجار بهطور رسمی پایتخت ایران شد و تا امروز نیز این جایگاه را حفظ کرده است.»
بهشتی در ادامه درباره تنوع فرهنگی در تهران با بیان اینکه هرگاه شهری در ایران به عنوان پایتخت انتخاب شده، از آن به واسطه تنوع فرهنگی فراوان با عنوان «ایران کوچک» یاد کردهاند، ادامه داد: « تهران نیز از همین قاعده پیروی میکند. این شهر درون خود نمایندگانی از شهرهای مختلف دارد؛ در واقع، این نمایندهها نوعی کیفیت فرهنگی هستند که از مزیتهای مهمی برخوردارند و نقشی مؤثر در پایتخت ایفا میکنند. مثلاً آرایشگرها اغلب رشتی بودند، کفشسازها معمولاً تبریزی و مکانیکها در تهران بیشتر ارمنی بودند، چون صنعتگر محسوب میشدند. هر گروهی بنا بر مزیتش در شهرها حضور پیدا میکرد و نقشی ایفا میکرد.»
وی تهران را از این نظر منحصر بفرد توصیف کرد و گفت که تقریبا شهر دیگری نداریم که چنین خصوصیتی داشته باشد؛ یعنی بتواند از کل ایران نمایندگی کند؛ بنابراین تهران فقط پایتخت سیاسی نیست، بلکه پایتخت فرهنگی و اقتصادی هم هست.
تهران نسبت به کل ایران جایگاه بسیار مهمی دارد
بهشتی، تهران را «صحنه وقوع تاریخ معاصر» ایرانیان توصیف کرد و افزود: « همه آن چیزی که در تاریخ معاصر ما اتفاق افتاده از تهران شروع شده است و اگر بخواهیم موزهای ببینیم که تاریخ معاصر ایران را به ما نشان دهد، خودِ تهران موزه خوبی است؛ البته ما معمولاً نگاه موزهای نداریم؛ نگاهمان بیشتر کارکردی است. وقتی نام تهران را میشنویم، یاد ترافیک و آلودگی هوا میافتیم، اما باید بدانیم تهران نسبت به کل ایران جایگاه بسیار مهمی دارد.»
وی همچنین با اشاره به تحول جامعه شهری کشور با بیان اینکه این جامعه در سراسر کشور در حال حرکت به سمت مدنیت است و این حرکت از تهران آغاز شد، افزود: « امروز شاهد رشد مدنیت در تهران هستیم و این رشد نیز در شهرهای دیگر انعکاس پیدا میکند.»
تهران در بهار شهرنشینی مستقر شده است
رئیس اسبق سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با بیان اینکه « در سال ۸۵ گفتم تهران در آستانه بهار شهرنشینی است» اظهار کرد: « آن زمان خیلیها متلک گفتند و انتقاد کردند، اما بعدها گفتند حق با تو بود. امروز من معتقدم تهران در بهار شهرنشینی مستقر شده و دارد دیگر شهرها را هم به سمت این وضعیت پیش میبرد.
۷۰۰۰ کافیشاپ در تهران فعال است
بهشتی درباره نشانههای این تحول توضیح داد: « یکی از نشانههای رشد مدنیت در تهران، افزایش کافیشاپهاست. الان حدود ۷۰۰۰ کافیشاپ در تهران فعال است، در حالی که سال ۷۶ فقط ۷ کافی شاپ در تهران وجود داشت. در کل کشور هم حدود ۲۰ هزار کافیشاپ داریم. اما کافیشاپ فقط محل خوردن قهوه نیست؛ صحنهی معاشرت است. چهل سال زندگی ما در فضای خصوصی خلاصه شده بود، و حالا زندگی دارد به عرصهی عمومی برمیگردد.»
این پژوهشگر حوزه فرهنگ در ادامه با اشاره به ارزیابیهای جامعهشناختی گفت: « بسیاری از این ارزیابیها نشان میداد که ما در بحران فقر سرمایه اجتماعی هستیم، اما ۱۲ روز جنگ ( اسرائیل علیه کشورمان در بهار ۱۴۰۴ ) نشان داد که چقدر ثروتمندیم. این ثروت ناگهان ایجاد نشد، فقط پرده کنار رفت. مشکل این بود که معیارهای سنجشمان اشتباه بود و نمیتوانست چنین پدیدههایی را اندازهگیری کند.»
تهران هنوز ظرفیتی دارد که اجازه نمیدهد جامعه تسلیم شود
بهشتی تأکید کرد: « با وجود تمام مشکلات اقتصادی، سیاسی و امنیتی، تهران هنوز ظرفیتی دارد که اجازه نمیدهد جامعه تسلیم شود. حتی در همان روزهای جنگ، یکی از فرماندهان انتظامی گفت که میزان جرم در تهران کاهش پیدا کرده است. در حالی که شرایط برای دزدی مهیا بود، اما مجرمان هم اهل همین شهرند.»
وی افزود: با این توصیفات تهران شهر مهمی است؛ شهری پرتحول و پرنشانه از آیندهای روشن. اما در کنار همه اینها، مشکلات جدی هم دارد؛ از جمله فرونشست که نه فقط در تهران، بلکه در اصفهان، مشهد، سمنان و شهرهای واقع در کریدورهای جنوب البرز و زاگرس وجود دارد.
بهشتی درباره آینده جمعیت شهرها هم هشدار داد و گفت: در ۱۰ سال آینده شاهد جابهجایی میلیونها نفر خواهیم بود که دیگر امکان زندگی در شهرهای فعلیشان را ندارند. مثلاً یزد که امروز ۶۰۰ هزار نفر جمعیت دارد، ممکن است ظرف ۱۰ سال آینده فقط ۱۵۰ هزار نفر جمعیت داشته باشد. بقیه مردم کجا باید بروند؟ آیا زیرساخت لازم برای پذیرش این جمعیتها فراهم شده است؟
وی به نمونهای اشاره کرد و گفت: « الان در منطقهی سیاهکل گیلان، بنگاههای معاملات ملکی عمدتاً در اختیار اصفهانیهاست. یعنی فقط مهاجرت نیست؛ بلکه صحنهگردانی اقتصادی هم اتفاق افتاده. این نشان میدهد که روند مهاجرت آغاز شده است.»
شش دوره برنامهریزی برای توسعه و تحول شهر تهران
در ادامه این نشست حمیدرضا حسینی، پژوهشگر تاریخ و مولف کتاب «تهران» در مورد شش دوره برنامهریزی برای توسعه و تحول شهر تهران از زمان صفویه به بعد توضیح داد: « در دوره اول_صفویه، شاه طهماسب صفوی، روستای توسعهیافته تهران را با توجه به جایگاه ارتباطی بسیار مهم، به شهر تهران تبدیل میکند. در واقع با ساخت دروازهها و ایجاد زیرساختهای اولیه شهری، شهر تهران در دوره صفوی شکل میگیرد.»
وی درباره دوره دوم یعنی قاجاریه گفت: « در این دوره، تهران توسط آقامحمدخان قاجار به عنوان پایتخت انتخاب شده است ولی آقامحمدخان به دلیل اینکه درگیر جنگ های داخلی بوده، این امکان را پیدا نمیکند که شهر نسبتا کوچک و کم جمعیت تهران را برای پایتختی ایران آماده کند. درنتیجه، این مسئولیت برعهده فتحعلیشاه قاجار قرار میگیرد. در دوره فتحعلیشاه، زیرساختهای شهری زیادی در تهران ایجاد میشود؛ مثل حفر قنوات، احداث آبانبارها، توسعه بازار تهران و ساخت بناهای حکومتی، دیوانی و نظامی. البته همه این امکانات توسط دولت قاجار ایجاد نمیشود بلکه اعیان و اشراف آن دوره هم در کارها مشارکت دارند و از همین دوره با موج گسترده مهاجرت از شهرهای دیگر، مفهوم «ایران کوچک» در تهران پدید میآید.»
حسینی دوره سوم را در زمان ناصرالدینشاه قاجار برشمرد و با اشاره به اینکه تهران گنجایش جمعیت رو به افزایش را نداشت، گفت: « در آن زمان درصدی از مردم شهر بیرون از دروازهها و حصار صفوی زندگی میکردند؛ بنابراین شهر را از چهار طرف توسعه دادند.»
وی به دوره چهارم در زمان پهلوی اول هم اشاره و بیان کرد: « در این دوره تهران دگرگون میشود و محرک اصلی توسعه شهری، پروژههای گسترده نوسازی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مانند ساخت ایستگاه راهآهن، شهرک اداری و دانشگاه تهران است.»
این پژوهشگر دهه ۴۰ شمسی را دوره پنجم توصیف کرد و گفت: نخستین طرح جامع تهران به دست مشاوران ویکتور گروئن و عبدالعزیز فرمانفرماییان به اجرا گذاشته میشود که البته خیلی هم موفق نیست.
وی دوره ششم را هم دوره پس از انقلاب و بعد از جنگ که از زمان شهرداری غلامحسین کرباسچی شروع میشود، برشمرد.
حسینی در ادامه در مورد برنامهریزی شهر تهران در دوره ناصری گفت: « این یک برنامه دقیق، با کمترین عوارض و بسیار آیندهنگر ( بود) که متأسفانه نه تنها در دورههای بعدی شهرسازی تهران استفاده نشده، بلکه از یاد هم رفته است. به این دلیل که ما بهطور پیشفرض تصورمان از قاجاریه این است که هیچ کار درستی در این دوره انجام نشده. در حالیکه قاجاریه تجربههای موفقی داشت، از جمله در زمینه توسعه شهر تهران؛ چنانکه بعدا در سال ۱۳۴۲، تهران را از همه جهات گسترش میدهند.
مولف «کتاب تهران» با بیان اینکه پروژه توسعه تهران، تأمین مالی لازم را داشت؛ اما دولت قاجار، دولت فقیری بود و نمیتوانست این پروژه را از نظر مالی اجرا کند، ادامه داد: « در دوره قاجاریه یک طبقه اعیان پدید آمد که مسئولیت مالی این طرح را بر عهده گرفت و تصمیم گرفته شد که این طرح هم از نظر مالی و هم از نظر اجرا به دو نفر واگذار شود؛ یکی میرزا یوسف مستوفیالممالک که رئیس کل مالیه ایران بود و دیگری میرزا عیسیخان که وزیر تهران بود و قرار میشود این دو نفر طرح توسعه تهران را با تأمین مالی خودشان در عرض سه سال اجرا کنند.»
وی همچنین این نکته را مطرح کرد که بقیه طرحهایی که بعد از قاجاریه اجرا شد، تماماً با پول ملت و از بودجه عمومی بوده و بخش خصوصی نقش محوری در آنها نداشته که فشار زیادی از طریق مالیات به مردم وارد کرده بود. اما طرح توسعه تهران در دوره ناصری هیچگونه فشار اقتصادی را متوجه مردم نمیکرد و هسته اصلی شهر که در دوره صفویه شکل گرفته بود، مطلقاً دستنخورده باقی ماند و هیچگونه خرابکاری در تهران صورت نگرفت.
حسینی این برنامه را آیندهنگر و دقیق توصیف کرد زیرا « از سالها قبل قاجاریه در حال جمعآوری آمار و اطلاعات در مورد تهران بودند.»
وی همچنین با اشاره به نوآوریهای شهری در دوره ناصری گفت که در این زمان، برای نخستین بار چراغهای گازی و برقی در معابر نصب، پلیس شهری یا نظمیه با همکاری افسر اتریشی، کنت، تأسیس شد و نخستین سامانه حملونقل مدرن مانند تراموای اسبی و راهآهن تهران–شهرری شکل گرفت.
تهران جزو پنج کلانشهر آخر دنیا
در ادامه این نشست حجت میرزایی عضو هئیت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و معاون اسبق اقتصادی شهر تهران در سخنان کوتاهی گفت: تهران با وجود تمام اهمیتهایی که دارد در قیاس با برخی کلان شهرهای جهان به مثابه یک روستای کوچک باقی مانده است و این کلان شهر با وجود تحولات بزرگ هنوز جهانی نشده و سهم آن از سرمایه گذاریهای جهانی بسیار اندک است.
میرزایی همچنین در ارتباط با شاخصهای ارزیابی کلان شهرها، افزود: تهران تقریبا در ۲۸ شاخص ارزیابی جزو پنج کلانشهر آخر دنیاست.
این استاد دانشگاه، تهران امروز را شهری بسیار آلوده، با ازدحامی بسیار زیاد و نرخهای تورم بالا که همزمان با اخراج فقرا از شهر همراه شده توصیف کرد و افزود: این مسائل آینده تهران را با ابهامی بزرگ روبرو کرده است.
برای تهران باید آرزوهای بزرگ داشت
در ادامه پیروز حناچی، عضو هیئت علمی دانشگاه و شهردار سابق تهران هم در تصاویری از روند گسترش تهران، راههای ارتباطی آن، همچنین بناها و خیابانهای این شهر از دوران صفویه تا امروز گزارشی ارائه و توضیحاتی عنوان کرد.
وی با تکیه به این تصاویر افزود: « در دوران پهلوی بسیاری از بناها مورد بی مهری قرار گرفت و به عمد تخریب شد.»
حناچی در پایان درباره وضعیت این کلانشهر و بهبود شرایط آن گفت: « برای تهران، هم مردم و هم مسئولان باید آرزوهای بزرگی داشته باشند. اگر در اداره امور این شهر تنها به ایدههای خودمان بسنده کنیم، اوضاع بهبود نخواهد یافت. این کلانشهر دارای ارزشهای بیبدیلی است که اگر آنها را توسعه دهیم، هنوز ظرفیت پیشرفت فراوانی خواهد داشت.»
انتهای پیام
نظرات