به گزارش ایسنا، در بحث گذارهای جمعیتی، سود جمعیتی به رشدی در اقتصاد اشاره دارد که ناشی از تغییر در ساختار سنی جمعیت یک کشور است. این سود در دو مرحله رخ میدهد؛ سود جمعیتی اول ناشی از افزایش جمعیت در سن کار و سود جمعیتی دوم ناشی از سرمایهگذاری پساندازهای انباشت شده در دوره پیشین است. در ایران پنجرۀ سود جمعیتی اول در حال بسته شدن است و بهره بردن از سود جمعیتی دوم و فائق آمدن بر چالشهای سالخوردگی جمعیت، مستلزم اصلاح نظام بازنشستگی و تقویت الگوهای پسانداز، سپردهگذاری شخصی و سرمایهگذاری است.
اقتصاددانان و جمعیتشناسان امروز باید به جای تمرکز صرف بر مزایای دوره رشد جمعیت، پویایی جدید ناشی از سالخوردگی و پیامدهای مالی، اجتماعی و ساختاری آن را به درستی درک و مدیریت کنند.
تغییرات سنی میتوانند به شکلگیری دو دوره «سود جمعیتی» منجر شوند. در دوره اول، نیروی کار افزایش یافته و از فشار اقتصادی بر خانوادهها کاسته میشود. در دوره دوم، سالمندان با پسانداز، سرمایهگذاری و مصرف منابع ناشی از دوره اشتغال، به رشد اقتصاد کمک میکنند.
در ایران، فرصتهای حاصل از سود جمعیتی نخست در حال پایان یافتن و پنجره جمعیتی رو به بسته شدن است. در چنین شرایطی، تأخیر در اصلاح ساختارهای نهادی، نظامهای بازنشستگی، الگوهای پسانداز و سیاستهای حمایتی نه تنها تهدیدی برای پایداری اقتصادی و عدالت بین نسلی به شمار میرود، بلکه میتواند آینده جمعیت ایران را با بحرانهای عمیقتری مواجه سازد.
در بسیاری از کشورها، مواجهه با بحرانهای ناشی از سالخوردگی جمعیت و استفاده از فرصتهای سود دوم جمعیتی، با مجموعهای از سیاستهای هوشمندانه دنبال شده است. ژاپن با اصلاح نظام بازنشستگی، افزایش سن بازنشستگی و فراهم کردن زمینه مشارکت سالمندان در بازار کار، توانست فشار بر نظام تأمین اجتماعی را کاهش دهد. آلمان و دیگر کشورهای اروپایی با گسترش بیمههای خصوصی بازنشستگی، تقویت سازوکارهای پسانداز خانوار و جذب مهاجران برای جبران کمبود نیروی کار، تجربههای موفقی را رقم زدند. کره جنوبی نیز با اجرای سیاستهای پس انداز اجباری، سرمایهگذاری در آموزش و مهارتآموزی جوانان و زنان و توسعه صنایع فناوری محور برای افزایش بهرهوری، به تقویت پایههای اقتصادی خود پرداخت.
در ایالات متحده، تنوعبخشی به منابع صندوقهای بازنشستگی از طریق سرمایهگذاری در سهام، اوراق و املاک، به همراه تشویق سالمندان به مصرف و سرمایهگذاری هدفمند از ابزارهای کلیدی پایداری نظام حمایتی بوده است. همچنین چین یا ایجاد صندوقهای پس انداز بازنشستگی فردی، گسترش بیمههای اجتماعی و تمرکز بر سلامت سالمندان، سعی کرده است آینده مالی و رفاهی جمعیت خود را تضمین کند.
باتوجه به این تجارب جهانی، ایران نیز ناگزیر است برای عبور از مرحله حساس گذار جمعیتی و پیشگیری از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی از این درس آموختهها بهره گیرد و به طور خلاصه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در گزارش حاضر برای مقابله بحرانهای ناشی از گذار جمعیتی در کشور، مواردی چون اصلاحات در نظام بازنشستگی و تأمین اجتماعی، اتخاذ سیاست بهداشتی مناسب در جهت بهبود سطح مرگ و میر، تقویت پس انداز و انباشت ثروت در چرخه عمر و سرمایهگذاری در سرمایه انسانی نسل جوان و زنان را پیشنهاد کرده است.
از ۱۳۹۰ تا ۱۴۲۰، گروههای سنی میانسال بیشترین رشد جمعیتی را دارند، اما از سال ۱۴۲۵ رشد جمعیت سالمند غالب میشود. باتوجه به اینکه در دورۀ میانسالی درآمد افراد معمولاً به بالاترین سطح خود میرسد، تقویت پسانداز در این دوره از یک سو به رفاه سالمندان در آینده کمک میکند و از سوی دیگر به افزایش سرمایهگذاری در سالهای آتی و رشد اقتصادی کشور منجر میشود.
نگاهی به تحولات ساختار سنی جمعیت در ایران
پیشبینی منفی شدن نرخ رشد جمعیت ایران از سال ۱۴۴۵
ایران در حال تجربه گذار جمعیتی است؛ به این معنا که با کاهش نرخ باروری، افزایش امید به زندگی و رشد سالمندی، ساختار سنی جمعیت در حال تغییر است. کودکانی که در دهههای ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ به دنیا آمدند، اکنون وارد میانسالی شدهاند و به زودی به سالمندی میرسند. پیشبینی میشود که از حدود سال ۱۴۴۵، نرخ رشد جمعیت ایران منفی شود.
در چند دهه گذشته، ایران دگرگونیهای عمیقی در ساختار سنی خود تجربه کرده است. این تحولات عمدتاً حاصل کاهش سریع نرخ باروری از اوایل دهه ۱۳۷۰، افزایش امید به زندگی و حرکت نسلهای پرجمعیت زاد و ولد دهه ۱۳۶۰ به سمت میانسالی و سالمندی است. این روند، ساختار سنی کشور را به سوی سالخوردگی جمعیت سوق میدهد و پویاییهای تازهای در رفتار اقتصادی گروههای سنی مختلف ایجاد میکند.
تغییرات جمعیتی گروههای سنی و نرخ رشد آن در فرایند گذار سنی در چهار مرحله رخ میدهد که گذار سنی در ایران را نیز توضیح میدهند:
مرحله اول (پرباری کودکی): با رشد جمعیت کودکان به ویژه در سنین زیر ۱۵ سال رخ میدهد. در ایران پس از کاهش مرگ و میر کودکان طی دوره ۱۳۵۵- ۱۳۶۵، جمعیت خردسال (۹-۰ سال) افزایش یافت.
مرحله دوم (مرحله جوانی): مرحله دوم ۱۵ تا ۲۰ سال دیرتر از مرحله نخست شروع میشود. این مرحله که در ایران در دهه ۱۳۸۵-۱۳۷۵ رخ داد، مصادف با اوج نرخ رشد مثبت جمعیت ۲۹ - ۲۰ سال بود.
مرحله سوم (مرحله میانسالی): مرحله سوم از ۲۰ تا ۳۰ پس از مرحله جوانی آغاز میشود. در دهه کنونی، کشور شاهد رشد سریع گروه سنی ۴۰ تا ۶۵ سال است.
مرحله چهارم (مرحله سالمندی): این رشد پس از کاهش میزان باروری به سطوح پایینتر از حد جانشینی شروع میشود و هنگامی آغاز میشود که نسلهای خیز زاد و ولد به سنین بازنشستگی برسند.
از منظر چرخه عمر، ساختار سنی جمعیت میتواند تأثیر مهمی بر وضعیت اقتصادی کشور داشته باشد. از این منظر فرض بر آن است که درآمد افراد در آغاز (دوران کودکی و پایان زندگی سالمندی) کم است و آنها در این دورهها به خانواده یا دولت وابستهاند. در مقابل، افراد در سنین میانسالی و اشتغال درآمد بیشتری دارند و برای دوران سالمندی پسانداز میکنند.
یکی از شاخصهای مهم برای تحلیل تغییرات ساختار سنی جمعیت، نرخهای رشد سهمی ویژه سنی است. این شاخص نشان میدهد که هر گروه سنی خاص با چه سرعتی نسبت به کل جمعیت رشد یا کاهش یافته است. بر اساس دادههای موجود بین سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۵، گروه سنی ۳۰ تا ۴۹ ساله بیشترین سهم را در رشد جمعیت دارند. اما از ۱۴۰۵ تا ۱۴۲۰ این سهم کاهش مییابد و گروه سنی ۵۰ تا ۶۴ ساله در مرکز تغییرات جمعیت قرار میگیرد. از حدود ۱۴۲۰ جمعیت سالمند (۶۵ تا ۸۴ سال) به سرعت افزایش مییابد و پس از ۱۴۴۰، با رشد سریع سالمندان بالای ۸۵ سال مواجه خواهیم شد. طبق پیش بینی سازمان ملل از سال ۱۴۴۵ نرخ رشد جمعیت در ایران منفی میشود.
ایران از پرباری کودکی (دهه ۱۳۶۰) به جوانی و میانسالی (دهه ۱۳۸۵-۱۳۹۵) حرکت کرده است. با توجه به فرصت اندک برای پی ریختن سود جمعیتی دوم، سیاست گذاریها بایستی بر توسعه و رشد اشتغال و کاهش بیکاری به خصوص برای جوانان و زنان تمرکز داشته باشند.
نسبت تغییرات ساختار سنی جمعیت و رشد اقتصادی در ایران
ایران در حال حاضر در سود جمعیتی نخست قرار دارد و تا ۱۴۰۶ از رشد اقتصادی ناشی از نیروی کار بهرهمند است. با افزایش فرصتهای پسانداز و سرمایهگذاری در دورۀ حاضر، امکان بهره بردن از سود دوم جمعیتی و توسعه پایدار فراهم میشود.
برای بررسی رابطه بین جمعیت و اقتصاد، یکی از شاخصهای مهم و مفید «سود جمعیتی» است. این شاخص نشان میدهد که چگونه تغییرات ساختار سنی جمعیت میتواند به رشد اقتصادی کمک کند. این تغییرات میتوانند به شکلگیری دو دوره سود جمعیتی منجر شوند.
در دوره اول، جمعیت در سن کار زیاد میشود و چون تعداد افراد وابسته کمتر است، فشار اقتصادی بر خانوادهها و دولت کاهش مییابد و نیروی کار بیشتری در اختیار اقتصاد قرار میگیرد، در نتیجه سود جمعیتی نخست بر نسبت تولیدکنندگان مؤثر به مصرفکنندگان مؤثر تأکید دارد.
در دوره دوم، سالمندان با پساندازها و داراییهایی که در طول عمر جمع کردهاند، از طریق مصرف، سرمایهگذاری و مشارکت اقتصادی، میتوانند به افزایش سرمایهگذاری و رشد پایدار اقتصاد کمک کنند. به عبارتی اگر جمعیت سالمند در طول دوره کاری خود پسانداز کرده باشند و داراییهایی مانند ملک سهام یا سرمایههای مالی دیگر داشته باشند میتوانند از طریق مصرف هدفمند سرمایهگذاری در بازارهای مالی و... منابع مالی قابل توجهی را وارد اقتصاد کنند و ثروت چرخه عمر را تقویت کنند.
با شروع گذار سنی و از اواسط مرحله اول آن (دوره کودکی) تأثیرات مثبت تغییرات جمعیتی در اقتصاد بین نسلی و رشد اقتصادی آغاز میشود؛ این تأثیرات در مراحل جوانی شتاب میگیرد، در مرحله میانسالی به اوج میرسد و در مرحله سالمندی افت میکند، با این حال آثار مثبت و بلندمدت آن در دوران سالخوردگی نیز همچنان ادامه مییابد.
در ایران، سود نخست جمعیتی، یعنی بهرهبرداری از افزایش نیروی کار جوان از سال ۱۳۶۷ شروع شد و احتمالا تا حدود سال ۱۴۰۶ به پایان میرسد، این دوره اگرچه باعث رشد حدود ۲ درصدی اقتصاد شده، دورهای گذراست. سود جمعیتی نخست در ایران، در مقایسه با بسیاری از کشورهای در حال توسعه مانند اتیوپی، نیجریه، آفریقای جنوبی، برزیل، چین، هند، پاکستان و بنگلادش در مدت زمان کوتاهتر ولی با شدت بیشتری تحقق یافته است. دلیل این امر، احتمالاً مدت زمان کوتاهتر بین کاهش مرگ ومیر و باروری، کاهش زیاد و سریعتر باروری و در نتیجه تغییرات شدیدتر در سهم سنین کار و ساختار سنی در ایران بوده است.
بعد از پایان این مرحله، سهم جمعیت نیروی کار کاهش مییابد. اما سود دوم جمعیتی که نتیجه پسانداز سرمایهگذاری و بهرهوری بیشتر است، در سالهای ۱۴۱۰ تا ۱۴۳۰ میتواند بیش از ۳ درصد رشد اقتصادی ایجاد کند.
این سود، کاهش نیروی انسانی را با افزایش سرمایه جبران میکند. در مجموع افزایش ثروت چرخه عمر و سود دوم جمعیتی در کشورهای روبه پیشرفت از جمله ایران، فرصتی است که میتواند برای بالا بردن استاندارهای زندگی نسلهای کنونی و آینده به طور یکسان از آن بهرهبرداری شود. تغییرات ساختار سنی اگر با سیاستگذاری درست همراه باشد، فرصتی برای بهبود اقتصاد، افزایش رفاه و انتقال بهتر ثروت میان نسلهاست. سالمندی لزوماً بحران نیست، بلکه نیازمند برنامهریزی آگاهانه است تا به یک فرصت تبدیل شود.
تغییرات جمعیتی در طول یک دوره ۵۰ ساله (از سال ۱۳۸۵ تا ۱۴۳۵) سهم بزرگی از رشد اقتصاد ایران را توضیح میدهند. به طوریکه بیش از ۳ درصد از رشد اقتصادی کشور در این بازه تنها به دلیل سود جمعیتی بوده است که رقم بسیار مهمی است.
بهرهمندی از سود جمعیتی در ایران/ راهکارهای سیاستی
ایران در حال حاضر در سود جمعیتی نخست قرار دارد و تا سال ۱۴۰۶ از رشد اقتصادی ناشی از نیروی کار بهرهمند است. اصلاح نظام بازنشستگی، تقویت پسانداز، بهبود سیاستهای بهداشتی و سرمایهگذاری در نیروی کار جوان و زنان، کلید مدیریت پیامدهای اقتصادی و نهادی این تحول است.
سود اول و دوم جمعیتی زمانی میتوانند به رشد اقتصادی کمک کنند که با سیاستهای اقتصادی و اجتماعی درست همراه شوند. سود اول که از افزایش جمعیت در سن کار ناشی میشود تنها در صورتی مؤثر است که فرصتهای شغلی کافی برای این جمعیت فراهم شود. سود دوم که نتیجه پسانداز سرمایهگذاری و بهرهوری بیشتر در دوران میانسالی و سالمندی است نیازمند سیاستهایی است که مردم را به پسانداز و سرمایهگذاری بلندمدت تشویق کند، نه اینکه به انتقال ثروت از نسلهای فعال به غیرفعال متکی باشد. بخشی از سود دوم به طور طبیعی شکل میگیرد، اما استفاده کامل از آن نیازمند آیندهنگری و پاسخ هوشمندانه به تحولات جمعیتی است.
در حال حاضر ایران در پایان مرحله سود اول قرار دارد؛ دورهای که سهم جمعیت در سن کار بالاست و نسبت وابستگی پایین. این مرحله فرصتهایی برای رشد اقتصادی، افزایش پس انداز ملی و تقویت نظام بازنشستگی فراهم میکند، اما گذراست و اگر از آن برای اصلاحات اساسی استفاده نشود، فشار اقتصادی در آینده بیشتر نخواهد شد.
ورود نسلهای پرشمار به سن بازنشستگی از حدود سال ۱۴۱۰
از حدود سال ۱۴۱۰ با ورود نسلهای پرشمار به سن بازنشستگی، ساختار اقتصادی کشور با چالشهای بزرگی روبهرو میشود، وابستگی سالمندی افزایش مییابد به این معنا که یک سوم جمعیت مصرفکننده خواهد بود بدون آنکه تولید کند. رشد اقتصادی کند میشود و تقاضا برای خدمات سلامت و رفاه سالمندان بیشتر خواهد شد. برای مقابله با این روند لازم است دولت از همین حالا با برنامهریزی مناسب از فرصتهای جمعیتی باقی مانده به نفع آینده کشور بهره بگیرد.
فرصت بهرهبرداری از تغییرات جمعیتی به صورت خودکار حاصل نمیشود. حتی برعکس، در غیاب اصلاحات ساختاری، پیامدهای سالخوردگی میتواند منجر به بحران در نظامهای بازنشستگی و سلامت، ناپایداری مالی دولت و... شود. به بیان دیگر، اگر جامعه نتواند در دوره فعلی که جمعیت کار در اوج خود است، برای آینده پسانداز کند، نسل آینده با فشارهای دوچندان روبرو خواهد شد.
سالخوردگی در ایران دیگر یک پدیده آیندهنگر نیست؛ بلکه روندی آغاز شده و پرشتاب است. تأخیر در واکنش تنها باعث از دست رفتن فرصتها و تعمیق بحرانها خواهد شد.
گزارش حاضر مجموعهای از راهبردها را برای مدیریت گذار جمعیتی و آمادهسازی اقتصاد ایران برای ورود به عصر سالمندی پیشنهاد میدهد:
اصلاحات در نظام بازنشستگی و تأمین اجتماعی: سالخوردگی جمعیت سرانجام رخ میدهد و تجربه سالخوردگی جمعیت در چند دهه آینده شتابان خواهد بود. اصلاح نظام بازنشستگی یک اولویت است. یک پیشنهاد در برخی از تحقیقات پیشین افزایش طول عمر کاری بوده است. راه حلی که برای سالخوردگی جمعیت مورد بحث قرار گرفته است، این است که چون سالمندان بیشتر از گذشته عمر میکنند، بنابراین باید بیشتر کار کنند. با این حساب به تعویق انداختن سن بازنشستگی امکان مهم و غیر قابل انکاری است که مورد توجه قرار دارد.
اتخاذ سیاست بهداشتی مناسب: با فرض نرخ ثابت مرگ و میر، سود دوم جمعیتی تا حد زیادی کاهش مییابد. سطح بقای بالاتر سنین سالمندی منجر به دوران بازنشستگی طولانیتر و تغییر در ساختار سنی به تمرکز بیشتر جمعیت گروههای سنی دارای ثروت بیشتر منجر میشود. این دو نیرو سبب افزایش تقاضا برای ثروت بازنشستگی در جهت رفع نیازهای سالمندی، تحریک سرمایهگذاری و افزایش بهرهوری نیروی کار میشنود. بنابراین، اتخاذ سیاست بهداشتی مناسب در جهت بهبود سطح مرگ و میر به ویژه در سنین بزرگسالی و سالمندی میتواند به بهرهداری بیشتر از سود دوم کمک کند.
تقویت پسانداز و انباشت ثروت در چرخه عمر: پرداختهای نظام بازنشستگی که در آن حقوق بازنشستگی از درآمدهای جاری دولت تأمین میشود، در صورت گسترش بیش از حد به احتمال زیاد با مشکل روبرو خواهد شد. با این حال، همزمان با گذار سنی، تغییر در نظامهای حمایتی و انتقالها در حال وقوع است و سهم رشد عمومی سرمایه (پس انداز بلندمدت و سرمایهگذاری) در مقایسه با رشد انتقال منابع به نسلها (همچون حقوق بازنشستگی و خدمات درمانی رایگان) در حال افزایش است.
اگرچه به دلیل تداوم رکود تورمی توان پسانداز بخشی از بازنشستگان کاهش یافته است، بر این اساس و با توجه به سالخوردگی شتابان جمعیت در ایران، بایستی نظامهای مبتنی بر پسانداز شخصی سپردهگذاری و سرمایهگذاری به جای گسترش برنامههای انتقال برای حمایت از سالمندان تشویق و تقویت شود.
نظامهای مالی با عملکرد مناسب و شفاف لازمه انباشت و مدیریت داراییهایی که سالمندان به آن وابسته هستند نیازمند جلب اعتماد عمومی، ایجاد محیطهای امن و پایدار برای پسانداز و افزایش فرصتهای سرمایهگذاری برای میلیونها نفری است که میخواهند آینده سالمندی خود را تضمین کنند.
دولت باید ایجاد و توسعه برنامههای عمومی برای تأمین سالمندان را که در آن پس انداز تشویق شود، از همین امروز و نه فردا برنامه ریزی کند و به طور کامل پیامدهای سالخوردگی را پیشبینی کند.
انتهای پیام
نظرات