به گزارش ایسنا، بیتردید اشتباههای طرفهای درگیر در سودان و رقابت برای عادیسازی و نزدیک شدن به دشمن اسرائیلی با این توهم که به درگاهی برای مشروعیت بینالمللی رسیدهاند، یا اعزام نیرو به یمن برای مقابله با مقاومت این کشور، برای جلب رضایت آمریکا و کشورهای حوزه خلیج فارس به امید واهی لغو تحریمهای بینالمللی و سرازیر شدن پول و رفاه برای سودان از آن جمله است، اما غافل از آنکه حاکمیت و تمامیت ارضی سودان مستلزم وجود یک حاکمیت یکپارچه و ارتشی قدرتمند و عدم حضور شبهنظامیانی است که برای منافع شخصی و در راستای دستورالعملهای صهیونیستی، جنگ داخلی به راه میاندازند.
وبسایت العهد در نوشتاری در بررسی اوضاع کنونی سودان نوشته است: شرایط سودان را باید از منظر وضعیت منطقهای و بینالمللی و در مقطع زمانی بررسی کرد که آمریکا و دشمن صهیونیستی به دنبال تحقق پروژه «اسرائیل بزرگ» هستند، پروژهای که مستلزم تجزیه کشورهای عربی و نیز ایجاد جبهههایی ژئواستراتژیک است که در راستای منافع اسرائیل و محاصره مقاومت فعالیت میکنند.

خطرات تحولات اخیر در الفاشر
استقرار نظامی جدید نیروهای واکنش سریع در شمال دارفور حاکی از این است که در چارچوب تلاشها برای حمله کامل به کشور یا وادار کردن آن به سازش از طریق مذاکره، از آنجا به عنوان نقطه آغاز حمله به استانهایی در شمال و مرکز کشور که اکنون تحت کنترل ارتش قرار دارد، استفاده شود و این امر تردیدهایی را در خصوص طرحهای تقسیم سودان به ۲ منطقه با ۲ دولت که بر سر حاکمیت با هم درگیر هستند همانند آنچه در لیبی اتفاق افتاد، ایجاد میکند.
ارتباط این اتفاقات با کشمکشها بر سر منطقه ساحل و صحرا
تردیدی نیست که کنترل شبهنظامیان وابسته به رژیم صهیونیستی و آمریکا بر کل سودان یا موفقیت در رسیدن به شرایط تقسیم سودان، علاوه بر جدایی جنوب سودان به معنای جدایی اقلیم دارفور و غرب سودان خواهد بود و این یک هدف آمریکایی و اسرائیلی برای تجزیه منطقه از یک سو و نیز ایجاد جبههای همسو با منافع اسرائیل در منطقه راهبردی ساحل و صحرا است که از اهمیت بالایی برخوردار است، این یک پیشرفت راهبردی برای جداسازی شمال آفریقا از جنوب آن و پایان دادن به همبستگی تاریخی و نیز درگیری بر سر منابع بزرگ طلا، اورانیوم و نفت است.
بدون شک متحد کردن جبهههای لیبی با غرب سودان، چاد و تهدیدهای اخیر آمریکا علیه نیجریه، همگی به این رویکرد و تلاش برای کنترل کامل بر خلیج گینه که در جنگ تجاری و کشمکش برای کنترل بر مناطق مهم دریایی از اهمیت برخوردار است، اعتبار میبخشد.

جبهه «حمیدتی، حفتر و رئیسجمهور چاد» در خدمت اسرائیل
نکته قابل توجه وجود یک پروژه ژئواستراتژیک یکپارچه برای تمامی طرفهای منطقه است که به تجزیه، آشوب و نظارت طرفهایی از همین منطقه منجر میشود که به نظر میرسد عامل رژیم صهیونیستی هستند.
تصادفی نیست که نیروهای واکنش سریعی که در جنگ علیه یمن و مقاومت آن مشارکت داشتند، دستاوردهای اخیر خود در سودان را با نظارت، حمایت و پشتیبانی تسلیحاتی امارات رقم زدند. نیروهای خلیفه حفتر هم تحت حمایت امارات قرار دارند و البته همکاری میان حفتر و حمیدتی در اشغال مثلث مرزی با مصر که مورد اهتمام رژیم صهیونیستی قرار دارد، اتفاقی نیست.
همینطور نزدیک شدن رئیس جمهور چاد به رژیم صهیونیستی و سفرهای متقابل و تماسهای تلفنی دوستانه اسرائیل با «صدام حفتر» ، پسر خلیفه حفتر و نیز دیدارهای حمیدتی با رئیس موساد و اظهارات «یوسف عزت» مشاور سیاسی نیروهای واکنش سریع در گفتگو با شبکه عبری کان علیه حماس، بیارتباط با این پروژه نیستند.
نکته قابل توجه این است که دیدار حمیدتی با رئیس سابق موساد در ابوظبی انجام شد و هواپیمایی که «صدام حفتر» را به اراضی اشغالی برد، از امارات به هوا برخاست، حمیدتی پولهای خود را به بانکهای امارات سپرده و ۴ سال قبل از آغاز درگیریها با ارتش سودان، ۱۰۰۰ دستگاه خودرو که امکان تبدیل آنها به خودروهای زرهی حامل مسلسل وجود دارد، از امارات خریداری کرد، دفتر شرکت خانواده «دقلو» که این خودروها را خریداری کرد، در امارات قرار دارد.
در مورد چاد نیز زمانی که اعلام کرد سفارت خود را در اراضی اشغالی تعطیل کرده، وزارت خارجه این کشور در بیانیهای اعلام کرد که این اقدام به معنای قطع روابط نبوده و تنها برای تامین بودجه است و چاد روابط خود با رژیم صهیونیستی را از طریق سفارت خود در ابوظبی هماهنگ میکند!

این جبهه چگونه به رژیم صهیونیستی کمک میکند؟
این جبهه در اصل از حمیدتی و حفتر تشکیل شده و تا قلب آفریقا ادامه داشته و از طرق مختلف در راستای خدمت به رژیم صهیونیستی است که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
وفاداری به رژیم صهیونیستی
نیروهای حمیدتی از مرزهای سودان فراتر رفته و لشکرهای خود را برای جنگ یمن اعزام کرد، حمیدتی یک کمپین تبلیغاتی جهانی برای بهبود وجهه خود کلید زده و قراردادی ۶ میلیون دلاری را برای با شرکت کانادایی «دیکنز اند مادسون» امضا کرد، رئیس این شرکت یکی از افسران سابق سرویس اطلاعات رژیم صهیونیستی است.
حمیدتی اوایل سال ۲۰۲۰ در گفتگویی تلویزیونی گفت: به صراحت اعلام میکنم ما به اسرائیل نیاز داریم و از کسی نمیترسیم. او در ادامه نیز توسعه رژیم صهیونیستی را ستود. تنها چند ماه بعد سودان به توافقهای عادیسازی روابط با این رژیم موسوم به توافقهای ابراهیمی پیوست و به دنبال آن نام سودان از فهرست کشورهای حامی تروریسم حذف شد.
همچنین رایزنیهای حفتر و پسرش با رژیم صهیونیستی مقدمهای برای عادیسازی و تقویت روابط با این رژیم و حامی آن آمریکا بود و ادعاهای این رژیم مبنی بر اینکه یک ابرقدرت و منبع مشروعیتبخشی به حاکمیتها است را تقویت کرد.
شبکه ۱۴ تلویزیون رژیم صهیونیستی در گزارشی مدعی شد که نیروهای حماس صفوف خود را در لیبی ساماندهی کرده و خاک این کشور را نقطه آغاز فعالیتهای مختلف خود از جمله برنامهریزی برای حملات خارجی، ایجاد شبکههای پشتیبانی و اجرای عملیاتهای پیچیده قاچاق اسلحه قرار دادند. این شبکه صهیونیستی همچنین مدعی شد که سودان نقش تکمیلی بسیار مهمی را در این میان ایفا میکند و حماس از این کشور به عنوان مسیر زمینی خود برای انتقال مهمات نظامی به غزه استفاده میکند.
طبق ادعاهای رژیم صهیونیستی، قاچاق اسلحه از مرزهای سودان-مصر و در سیستمهای سایه فعال در ۲ کشور بدون یک نظارت مرکزی مشخص انجام میشود.
بر این اساس همکاری این شبهنظامیان وابسته به رژیم صهیونیستی برای کنترل بر مثلث مرزی و مسیرهای ارسال سلاح در واقع یک عملیات نظامی نیابتی صهیونیستی برای محاصره مقاومت و تسلیحات آن است.
میزبانی از ساکنان غزه
عجیب نیست که به سودان جنوبی تازه استقلال یافته، میزبانی از ساکنان غزه پیشنهاد داده شود و بعید نیست که چنین پیشنهادی به دافور در صورت جدایی یا به سودان به طور کلی در صورتی که این نیروها موفق به کنترل بر کل این کشور شوند، داده شود.
در مورد لیبی وبسایت شبکه سیانان آمریکا به تازگی اعلام کرد که دولت «دونالد ترامپ» به پسر حفتر که به واشنگتن سفر کرده بود، پیشنهاد داد آوارگان فلسطینی به لیبی کوچانده شوند.
به هر حال آنچه در الفاشر و به طور کلی در سودان اتفاق افتاد، از تحولات به وجود آمده در لیبی، نیجریه و مشرق عربی در سوریه و لبنان تا تلاشهایی که در عراق برای استقرار دولتهای همسو و نظامی کردن شبهنظامیان در راستای منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی از جمله اجرای طرح ادعایی «اسرائیل بزرگ» رخ میدهد، موضوعی نیست که بتوان به صورت جزئی و محدود آن را تحلیل کرد بلکه نیازمند رصد راهبردی کل وضعیت جهت تعیین استراتژی مناسب برای خطرناکترین پروژه علیه امت اسلامی با هدف بلعیدن آن است.
انتهای پیام


نظرات