همایون ارشادی در پنجم فروردین ۱۳۲۶ در شهر اصفهان زاده شد؛ در خانوادهای با گرایش فرهنگی و ذهنی باز. دوران کودکیاش در کوچه پس کوچههای تاریخی اصفهان و سپس در آبادان گذشت؛ جایی که در دهههای ۳۰ و ۴۰، تلاقی گاه مدرنیته و سنت بود. فضای چندفرهنگی آبادان و حضور سینماهای پررونق آن دوران، نخستین جرقههای علاقه به هنر و تصویر را در ذهن او روشن کرد.
ارشادی دوران دبیرستان را در همان شهر به پایان رساند و با نمراتی درخشان، دیپلم گرفت. او جوانی متفکر و آرام بود، با علاقهای عمیق به ادبیات، طراحی و فلسفه. برخلاف بسیاری از همنسلانش، مسیرش به سمت دانشگاههای هنری نرفت؛ بلکه تصمیم گرفت در رشتهای فنی اما خلاقانه ادامه دهد معماری.
تحصیل در ایتالیا و شکلگیری نگاه هنری
در اواسط دهه چهل، همایون ارشادی برای ادامه تحصیل به ایتالیا رفت؛ سرزمینی که در آن هنر، تاریخ و اندیشه در هم تنیدهاند. او در دانشگاهی در شهر رم در رشته معماری تحصیل کرد و سالهایی را در میان موزهها، بناهای کلاسیک و فضاهای فرهنگی ایتالیا گذراند. این سالها تأثیری عمیق بر نگاه او به فرم، فضا و زیبایی گذاشت.
ارشادی در گفتوگویی گفته بود:
«در ایتالیا یاد گرفتم که هنر فقط در گالری یا کتاب نیست؛ در نحوه نگاهکردن به زندگی است.»
پس از پایان تحصیلات، به ایران بازگشت و در پروژههای ساختمانی و معماری در اهواز و تهران مشغول شد. تا سالها، حرفهاش تنها معماری بود. سینما هنوز در افق زندگیاش دیده نمیشد.
بازگشت به وطن و سالهای پیش از شهرت
پس از بازگشت از ایتالیا، ارشادی در شرکتهای ساختمانی و مشاوره عمرانی فعالیت کرد. او بادقت، نظم و آرامش کار میکرد و از نگاه دیگران مردی مؤدب و درونگرا بود. در دهه پنجاه و پس از انقلاب، مدتی نیز به کانادا سفر کرد و مدتی در آنجا اقامت داشت، اما دوباره به ایران بازگشت، چون دلش با خاک وطن گرهخورده بود.
در همان سالها با خواهرش در حوزه طراحی داخلی و بازسازی مبلمان قدیمی همکاری داشت. هنوز هیچکس نمیدانست که این معمار آرام، روزی یکی از بازیگران مهمترین فیلم تاریخ سینمای ایران خواهد شد.
در اواسط دهه هفتاد خورشیدی، نقطه عطف زندگی او فرارسید. عباس کیارستمی، کارگردان نامآور سینمای ایران، در جستوجوی چهرهای طبیعی و بیتکلف برای نقش اصلی فیلم «طعم گیلاس» بود. در یکی از دیدارهای تصادفی، نگاهش به همایون ارشادی افتاد؛ مردی با چهرهای آرام، نگاهی عمیق و حضوری متفکرانه. کیارستمی بیدرنگ از او خواست در فیلمش بازی کند.
ارشادی ابتدا مردد بود؛ او نه تجربه بازیگری داشت و نه قصد ورود به سینما. اما پیشنهاد کیارستمی را پذیرفت و مقابل دوربین ایستاد.
فیلم «طعم گیلاس» در سال ۱۳۷۶ اکران شد و همان سال موفق به دریافت نخل طلای جشنواره کن گردید.
بازی مینیمال، درونگرا و صادقانه همایون ارشادی در نقش مردی که در جستوجوی کسی است تا پس از خودکشی خاکش کند، تحسین منتقدان جهان را برانگیخت. ناگهان نام او در کنار بزرگترین چهرههای سینمای مؤلف جهان قرار گرفت.
پس از موفقیت «طعم گیلاس»، ارشادی به چهرهای شناختهشده تبدیل شد، اما همچنان با همان تواضع و وقار، نقشهایش را با وسواس انتخاب میکرد.
در سال ۱۳۷۷ در فیلم «درخت گلابی» ساخته داریوش مهرجویی بازی کرد؛ نقشی شاعرانه و احساسی در کنار گلشیفته فراهانی که یکی از بهترین بازیهای کارنامهاش محسوب میشود.
در دهه هشتاد، در آثاری چون پارتی، واکنش پنجم، پرونده هاوانا، سالاد فصل و برف روی کاجها حضور یافت. بازی او در این آثار همواره درونگرا، کنترلشده و باورپذیر بود.
او خود گفته بود: «من نقش را بازی نمیکنم؛ سعی میکنم با او زندگی کنم.»
شهرت بینالمللی فیلم «طعم گیلاس» راه ارشادی را به سینمای جهان گشود. در سال ۲۰۰۷ در فیلم بادبادکباز ساخته مارک فورستر براساس رمان خالد حسینی، نقش پدری افغان را ایفا کرد. منتقدان بازی او را تحسین کردند و مارک فورستر دربارهاش گفت:
ارشادی بازیگری است که حتی وقتی سکوت میکند، احساس را منتقل میکند.
پس از آن، در فیلم آگورا (۲۰۰۹) به کارگردانی آلخاندرو آمنابار و در کنار ریچل وایس ظاهر شد. چند سال بعد نیز در فیلم تحسینشده Zero Dark Thirty (۲۰۱۲) ساخته کاترین بیگلو نقشی کوتاه، اما تأثیرگذار ایفا کرد. حضور او در این آثار، چهرهای متفاوت از بازیگر ایرانی به جهان نشان داد؛ بازیگری آرام، مؤدب و عمیق.
همایون ارشادی مردی خانوادهدوست بود. ازدواج کرده و دو فرزند داشت؛ یک دختر و یک پسر. زندگی خانوادگیاش بهدور از حاشیه و در آرامش میگذشت. او سالها گفته بود:
من زندگی را از نزدیک تماشا کردهام؛ شاید برای همین بازیگری را با درک عمیقتری تجربه میکنم.
او اهل مطالعه، شعر و موسیقی بود و در مصاحبههایش از علاقهاش به حافظ و شجریان سخن میگفت.
در دوران میانسالی، همچنان میان معماری و بازیگری در رفتوآمد بود و هیچگاه شهرت را هدف خود ندانست. او در سکوت، کار میکرد و از تکرار میگریخت.
در سالهای پایانی عمر، ارشادی با بیماری سرطان دستوپنجه نرم میکرد. باوجود ضعف جسمی، تا مدتها در پروژههای سینمایی حضور داشت و روحیهای استوار داشت.
همایون ارشادی، بازیگری که تنهاییاش در نقشها میدرخشد.
هامون شیرازی، کارشناس ارشد سینما و فیلمساز فیلم کوتاه و مستند و مدرس سینما در گفتوگو با ایسنا درباره جایگاه همایون ارشادی در سینمای ایران اظهار کرد: همایون ارشادی برای من باشخصیت آقای بدیعی تعریف میشود؛ شخصیتی که در فیلم طعم گیلاس انسانی تنها و منزوی است و به دنبال کسی میگردد که هنگام مرگش خاک روی او بریزد. این تنهایی انگار با خود آقای ارشادی گرهخورده است. او شخصیتی را بازی کرده که گویی خودش بوده و خودش را در نقش دیده و آن را بازی کرده است.
وی افزود: ارشادی بهخوبی این نقش را ایفا میکند، بهگونهای که فیلم از اساس تحتتأثیر شخصیت آقای بدیعی قرار میگیرد. اگر وی را از فیلم بگیریم، فیلم انگار چیزی کم دارد. بازی همایون ارشادی در طعم گیلاس بهشدت درخشان و در ذهن ماندگار است. من فکر نمیکنم کسی طعم گیلاس را بهخاطر بیاورد و کاریزماتیک بودن شخصیت آقای بدیعی که همایون ارشادی بازی میکند را فراموش کند. در واقع، طعم گیلاس علاوه بر کیارستمی، با همایون ارشادی نیز تعریف میشود و باید این فیلم را از دو وجه دید؛ یکی وجه بازیگری و دیگری وجه فیلمسازی.
این فیلمساز و مدرس سینما بیان کرد: دیگر نقش ماندگار آقای ارشادی، نقش درخشان او در فیلم فوقالعاده داریوش مهرجویی، درخت گلابی است؛ جایی که نقش محمود نویسنده را بازی میکند. هم صدا و همبازیاش در این فیلم بهخوبی نشسته است و خاطراتی را برای مخاطبان سینما زنده میکند. آن فیلم نیز با بازی همایون ارشادی انگار تعریف میشود و دستکمی از طعم گیلاس ندارد. گویی آن فیلم هم وابسته به همایون ارشادی است و اگر او در آن حضور نداشت، فیلم چیزی کم داشت.
شیرازی در ادامه تأکید کرد: شخصیت محمود نویسنده در آن فیلم، بعد دیگری از شخصیت همایون ارشادی را با خود یدک میکشد و تَجلی میکند. انگار تنهاییها و داستان عاشقانه محمود با زندگی خود همایون ارشادی گرهخورده است و او در آن فیلم نیز بهخوبی نقش را ایفا میکند و میدرخشد. در کنار این بازی درخشان، کارگردانی داریوش مهرجویی هم بسیار زبانزد و فوقالعاده است؛ بهویژه تصاویر فوقالعاده محمود کلاری و بازیهای دیگر بازیگران مثل گلشیفته فراهانی و بازیگر نقش کودکی محمود نویسنده که هر دو چشمنوازند.
وی در بخش دیگری از گفتوگو با اشاره به نقشهای ماندگار دیگر، این بازیگر گفت: یکی دیگر از نقشهایی که از همایون ارشادی در ذهنم مانده، نقش پدر در فیلم بادبادکباز بر اساس رمان خالد حسینی است. در این فیلم، ارشادی بهخوبی نقش پدر را درک کرده و زوایای مختلف قصه و فیلمنامه را به رخ بیننده میکشد. در آنجا نیز خود همایون ارشادی گویی بخش دیگری از شخصیت درونیاش را بروز میدهد. به نظرم بهترین فیلم خارجی او بادبادکباز است و در نقش پدر، آن شخصیت را بهخوبی ایفا میکند و خودش را به رخ میکشد.
این کارشناس ارشد سینما در پایان خاطرنشان کرد: همایون ارشادی از آن دسته بازیگرانی است که حضورش در هر فیلم، به آن معنا و هویت میدهد. چه در طعم گیلاس، چه در سنتوری و چه در بادبادکباز، رد پای شخصیت واقعی او در نقشها محسوس است و همین، راز ماندگاریاش در ذهن تماشاگر است.
به گزارش ایسنا، همایون ارشادی سرانجام در ۲۰ آبان ۱۴۰۴، در سن ۷۸سالگی، در آرامش چشم از جهان فروبست. خبر درگذشت او موجی از اندوه در میان هنرمندان، منتقدان و دوستداران سینما برانگیخت.
همایون ارشادی، معمارِ زندگی و بازیگرِ سکوت بود. مردی که با نگاهی آرام و حضوری درخشان، معنای دیگری به «واقعگرایی در بازیگری» بخشید.
او ثابت کرد که برای تأثیرگذاری، فریاد لازم نیست؛ گاهی یک نگاه، یک مکث و یک سکوت، از هزار دیالوگ گویاتر است.
نام همایون ارشادی، برای همیشه با «طعم گیلاس» گرهخورده است؛ فیلمی که نه فقط برنده نخل طلا شد، بلکه روح انسانی و فلسفی سینمای ایران را به جهان معرفی کرد و امروز، هرگاه تصویر او بر پرده میآید، صدای درونی سینمای ایران شنیده میشود؛ صدایی آرام، عمیق و صادق همچون خود همایون ارشادی.
انتهای پیام


نظرات