به گزارش ایسنا، تا همین اواخر، روسای جمهور آمریکا دستور کشتن اعضای گروهی تروریستی که سرکردگی آن با «ابومحمد الجولانی» یا همان «احمد الشرع» قرار داشت را از کاخ سفید صادر میکردند اما این روزها، آنها برای گفتوگو به واشنگتن دعوت میشوند.
دیدار دیروز الشرع با «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا اوج یک سال مهم برای سرکرده سابق القاعده بود: سالی که به نظر میرسد او را از تروریست به دولتمرد کامل تبدیل کرده است.
و در این میان، باید امیدوار بود که این یک دگرگونی خالصانه باشد، زیرا اکنون، آمریکاییها و جهان باید بدانند که آیا الشرع میتواند کشور شکننده خود را حفظ کند؟
پایگاه خبری -تحلیلی آنهِرد (Unherd) با انتشار این مقدمه نوشت: تا اینجا، او حرفهای درستی زده است و ظاهراً سعی دارد با عملگرایی حکومت کند اما واقعیت این است که آینده سوریه تنها به او و دیگر اهل تسنن سوریه بستگی ندارد، بلکه اقلیتهای سوریه نیز در تعیین سرنوشت ملت نقش دارند و هیچکدام به بزرگی یا قدرت کردهای آن نیستند. آنها، به هر حال، تنها نیروی واقعی در کشور، خارج از دمشق هستند که میتوانند یک ارتش منظم را به میدان بیاورند: نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) که در اتحاد با ایالات متحده برای آنچه نابودی داعش عنوان شد، ساخته شده است. از این مهمتر، آنها حدود ۷۰ درصد از ذخایر نفت و گاز سوریه را کنترل میکنند.
این ترکیب نظامی و اقتصادی به خوبی توضیح میدهد که چرا اگر قرار است سوریه بهعنوان یک کشور پایدار باقی بماند، الشرع باید راهی برای پذیرش اقلیت کرد خود پیدا کند که حتی در بحبوحه تحولات جنگ و آوارگی، تقریباً یک دهم کل جمعیت کشور را تشکیل میدهند. سوریه با وجود گروهی از اقلیتهای دیگر، شامل مسیحیان، علویان، دروزیها به سادگی نمیتواند آن خلافت سنی باشد که الشرع زمانی به دنبال آن بود.
با این حال، بسیاری از کردها همچنان نسبت به او محتاط هستند و در کوچه و بازار «قامشلی»، شهر اصلی منطقه کردنشین سوریه که به «روژاوا» معروف است، مردم به شوخی میگویند که ممکن است ریش الشرع کوتاهتر شده باشد اما نمازهایش مثل قبل است.
آنها میخواهند سوریه به حیات خود ادامه دهد، آنها به آن نیاز دارند اما در پشت این طنز تلخ، ترسی واقعی نهفته است؛ اینکه مردی که با تندوری تعریف میشد، هرگز نمیتواند دولت کثرتگرای لازم برای حفظ یکپارچگی سوریه را بسازد.
آنهرد در ادامه با ذکر نام «آلدار خلیل» بهعنوان عضو ارشد کمیته اجرایی جنبش جامعه دموکراتیک در روژاوا - منطقه خودمختار تحت کنترل کردها در شمال شرقی سوریه - که قدرتمندترین چهره آن است و در واقعیت، او رهبر بالفعل آن به شمار میآید، خاطر نشان کرد، اینکه آیا دولت فعلی سوریه میتواند سرپا بماند یا نه، تا حد زیادی به تصمیماتی که او و چند نفر دیگر از اطرافیانش میگیرند، بستگی دارد.
خبرنگار رسانه انگلیسی، رفتار خلیل را که دیداری با او در سوریه داشته است، مودبانه، کنترلشده و صدایش را تقریباً آرام توصیف میکند.
خلیل در این دیدار میگوید: «مردم سوریه انقلاب را به امید یک سیستم دموکراتیک آغاز کردند اما پس از فروپاشی حکومت، آنچه آمد کاملاً در تضاد با آن بود: دولتی که میخواهد ما را به ۱۴۰۰ سال پیش برگرداند.» او با لحنی سرد ادامه میدهد: « او کسی است که ذهن بسیار محدودی دارد. نمیتوان انتظار داشت کسی مثل او تغییر کند. شاید نام یا شهرتش را تغییر دهد، شاید برای رسانهها طور دیگری صحبت کند اما اعتقاداتش ثابت میماند.»
وی در پاسخ به اینکه آیا کردها میتوانند با چنین مردی کنار بیایند؟ پاسخ میدهد: «ما سوری هستیم. یا از سوریه کنارهگیری میکنیم - که هیچ برنامهای برای این کار نداریم - یا باید با هر کسی که در دمشق است، همکاری کنیم و باید با او کنار بیاییم. ما مجبور به مذاکره هستیم.»
خلیل همچنین در پاسخ به این سوال که «در مورد درگیری با علویها در سواحل و با دروزیها در سویدا در اوایل امسال که هر دو منجر به احیای کوتاه مدت کشتار فرقهای سوریه شدند، چطور؟ آیا دولت را برای این موارد سرزنش میکنید» تاکید میکند: «البته که ما دولت را سرزنش میکنیم.»
به نوشته آنهرد، دیدگاه خود خلیل ساده است: سوریهای غیرمتمرکز که هر جامعهای خود را اداره کند و با پیوندهای سست فدرال متحد باشد. او هشدار میدهد که اگر این شکست بخورد، کشور دوباره به جنگ داخلی کشیده خواهد شد، نه فقط در روژاوا، بلکه در همه جای سوریه. به عقیده او، نه اینکه دمشق تنها تهدید برای آینده روژاوا باشد، زیرا به هر حال، این ترکیه بود که در برکناری بشار اسد (رئیس جمهور پیشین سوریه) توسط الشرع نقش داشت، از او حمایت مالی و تسلیحاتی کرد و اکنون نفوذ قابل توجهی در دمشق دارد.
خلیل میافزاید: «اخیراً، چندین جلسه در دمشق با دولت سوریه داشتهایم. پس از هر جلسه، دمشق قول میدهد کمیتههایی برای کار بر روی ادغام تشکیل دهد اما سپس، ترکیه بلافاصله پس از آن برای جلوگیری از این روند وارد عمل میشود. در حال حاضر، ما دو هیات داریم که منتظرند، ببینند در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد، زیرا ترکیه همچنان مذاکرات را تضعیف میکند.»
یک کارشناس متخصص در امور منطقه در گفتوگو با رسانه مستقر در لندن وضعیت سوریه را اینگونه توضیح میدهد: «سوریه را بهعنوان یک مجتمع مسکونی در نظر بگیرید. روسیه صاحب دیوارها، آمریکا صاحب سقف و ترکیه کلیدها را دارد. بقیه فضای داخل را اجاره میکنند.»
«فوزی یوسف» رئیس مشترک شورای اجرایی اداره خودگردان نیز مانند خلیل، تنها راه را صلح و مذاکره با دولت میداند اما نسبت به ماهیت واقعی تفکرات الشرع تردید دارد. او میگوید: «ما به اندازه کافی جنگیدهایم. حالا به کشوری نیاز داریم که فرزندانمان بتوانند در آن زندگی کنند اما سیاست آنها ضد دموکراتیک است. آنها هنوز دیگران را به رسمیت نمیشناسند. اما ما به کار خود ادامه میدهیم.»
آنهرد با اشاره به اینکه «این، شامل ادغام آهستهی نیروهای دموکراتیک سوریه در ارتش ملی میشود» تصریح کرد: شما نمیتوانید یک دولت مؤثر را اداره کنید، مگر اینکه انحصار استفاده از زور را داشته باشید که این امر از طریق کنترل انحصاری تنها ارتش آن حاصل میشود. کردها نیز به نوبه خود این را میپذیرند، البته با شرایط خودشان. ی
وسف در ادامه میگوید: «ما با دمشق توافق کردیم که به ارتش سوریه بپیوندیم اما نه به عنوان افراد آن. ما به عنوان تیپ ملحق خواهیم شد: نیروهای دموکراتیک سوریه به سه تیپ در ارتش ملی تبدیل میشوند و در آنجا مستقر میمانند.»
این، نوعی مصالحه هوشمندانه است: وحدت ظاهری اما بدون تسلیم. با این حال، با توجه به اینکه بسیاری در دمشق فدرالیسم را به عنوان پایان کوتاه یک شکاف جداییطلبانه میبینند، خوشبینی در عمل شاید سختتر باشد. از نظر تئوری، مطمئناً، الشرع در مورد نیاز به یک سوریه متحد صریح است. او در ۲۵ فوریه، در سخنرانی افتتاحیه کنفرانس گفتوگوی ملی سوریه در دمشق گفت: «ما باید وحدت ملی و صلح مدنی را تا حد امکان حفظ کنیم.»
اما اینکه الشرع تحت نفوذ و حمایت ترکیه است مورد نگرانی کردهاست، به این معنی که یک قدرت خارجی دیگر نیز بر سوریه سایه افکنده است. هواپیماهای اسرائیلی مدتهاست که در آسمان شب حضور دارند و به انبارهای سلاح از دمشق تا دیرالزور، گاهی اوقات در نزدیکی میادین نفتی تحت کنترل کردها، حمله میکنند. یک سوریه ضعیف و تقسیمشده برای امنیت اسرائیل مناسب است.
پایگاه خبری – تحلیلی آنهرد در ادامه با بیان اینکه «اسرائیل و کردها اشتراکات زیادی دارند» نوشته است: اما مدل اسرائیلی که کردها بیسروصدا آن را تحسین میکنند، هم الهامبخش است و هم توهمزا، زیرا کردها همچنان بین احزاب رقیب و حامیان خارجی تقسیم شدهاند و بازتولید حکومتی مشابه آن در وسط سوریه عربی کاملاً متفاوت است.
بهعلاوه، اتحاد آنها با اسرائیل خطرات دیگری برای کردها به همراه دارد و آنکارا، تهران و دمشق را علیه آنها متحد میکند: سهگانهای که به سختی میتوانند از پس آن برآیند. بقای آنها، مانند همیشه، به ایجاد تعادل بین قدرتها بستگی دارد، بدون اینکه به مهره هیچ قدرتی تبدیل شوند.
و اگر آینده سوریه به روژاوا بستگی دارد – جدایی آن مطمئناً اقتصاد کشور را نابود میکند و شاید حتی جنگ داخلی را دوباره شعلهور کند – حتی کل منطقه نیز به آن وابسته است. اگر روژاوا از هم بپاشد، آتشبس فرقهای لبنان میتواند از بین برود؛ تعادل کردها و اعراب عراق ممکن است شکسته شود؛ ترکیه با شورش مجدد روبرو خواهد شد . اگر سرنوشت سوریه هنوز به قدرتهای خارجی بستگی دارد، همان قدرتهای خارجی نیز به سوریه گره خوردهاند - چه در کاخ سفید و چه در نزدیکی دمشق.
انتهای پیام


نظرات