به گزارش ایسنا، روزنامه خراسان در شماره امروز خود نوشت: جوانی خوشتیپ با لبخندی مطمئن، کنار یک پورشه چند میلیاردی و مقابل یک خانه لاکچری ایستاده. دوربین نزدیک میشود و بیمقدمه میپرسد: «لابد وضع بابات خیلی خوبه که همچین ماشینی داری»؟ جوان طوری دستش را بالا میآورد که ساعت گران و آیفونش هم دیده میشود، بعد با اشاره به خانه پشت سرش میگوید: «نه اتفاقا، این خونه هم مال خودمه اما همهاش رو از پول خودم خریدم». سوال بعدی را میشنویم: «عه چهطوری»؟ جواب میدهد: «با همین گوشی کار میکنم و درآمد دلاری دارم. کافیه کلمه فلان رو کامنت کنین». چند هزار کامنت در زیر ویدئو میبینیم که تصمیم گرفتند یاد بگیرند چطور به درآمد دلاری دست پیدا کنند. غافل از اینکه بازیگر آن کلیپ با یک ماشین اجارهای، یک ماکت آیفون و مقابل خانهای که هیچ ارتباطی به او نداشته برای پرکردن جیب صاحب پیج رویافروشی کرده. بعد از نتورک و بازاریابی شبکهای، بعد از تلههای سایتهای شرطبندی حالا با اشکال تازهای از این کارها طرفیم که طی آن فردی از رویای پولدار شدن یک شبه مردم بهخصوص جوانان برای خودش سوءاستفاده میکند. اما چرا هنوز بسیاری از ما فریب میخوریم؟ درست مثل پینوکیو که همان چند سکهاش را به گربهنره و روباه مکار داد تا درخت سکه تحویلش دهند.
رویافروشی با خودروی اجارهای
تبلیغات رؤیافروشانه پکیجهای موفقیت یا درآمد دلاری و... در اینستاگرام بیشتر از آنکه درباره «آموزش» باشد، درباره اثر گذاری است. همهچیز حسابشده طراحی شده تا ذهن مخاطب را تسلیم کند؛ از شروع قلابدار و در ظاهر بیربط به تبلیغ، تا لبخند نیمهمغرور جوانی کنار ماشین میلیاردی و قاببندی خانههای لوکس با نور آفتاب و زوایای بالا. چهره بازیگر نقش «موفق» باید دقیقاً همان کسی باشد که مخاطب دوست دارد شبیه او شود: خوشلباس، سرحال و بیدغدغه. در این روایت، آیفون مدل جدید، ساعت برند، کفش سفید تمیز و ماشین لاکچری، تبدیل به نمادهای منزلت اجتماعی میشوند؛ فریب در برابر نگاه. دیالوگها هم بنا به الزامات الگوریتمی تنظیم میشوند: جملات کوتاه، لحن صمیمی و ریتم انگیزشی؛ شبیه تیزر تبلیغاتی اما در قالب گفتوگوی روزمره و بداهه. الگوریتمهای پلتفرم با این مدل محتوا همدستاند؛ ویدئوهای رؤیافروشانه چون نرخ تعامل بالا دارند، مدام در اکسپلور پخش میشوند. هیچ راستیآزمایی در کار نیست: ماشین اجارهای است، موبایل قسطی یا قرضی، لوکیشن متعلق به دیگران. بسیاری از همین استادان که دوره میفروشند حتی اصطلاحات ساده بازارهای مالی و فعالیتهای اقتصادی را غلط ادا میکنند، اما در برابر لنز دوربین، نقش فرد موفق را بازی میکنند. واقعیت پشت این صحنه، تنها یک کمپین حرفهای فریب است؛ نمایشی از موفقیت مصنوعی برای فروش رؤیا.
چرا ذهنهای خسته شکار وعدههای رؤیا میشوند؟
قربانی رؤیافروشی معمولاً نه کمهوش است و نه سادهدل؛ او صرفاً میخواهد چیزی که دوست دارد بشنود را راحتتر باور کند؛ چون شاید خسته و ناامید است. خسته از چرخه بیپایان تلاش و ناکامی، از حقوقی که کفاف زندگی را نمیدهد، از چالشهایی که «موفق شدن» را شبیه افسانه کرده است. در چنین فضایی، وعده درآمد دلاری بدون سرمایه، نیازی روانی را تحریک میکند؛ نیاز به رهایی و اثبات خود در برابر جهان. آرزوی پولدار شدن یکباره، از رؤیا به فانتزی بدل میشود؛ فانتزیای که با هر اسکرول در اینستاگرام تکرار و تثبیت میشود. از منظر جامعهشناسی، این فریبها بر بستری از اضطراب جمعی و میل عمیق به موفقیت و دیدهشدن رشد میکنند. جوانان امروز در رقابت نمادین برای «بالا رفتن از نردبان پرستیژ» گرفتاراند؛ ماشین، برند، سفر، گوشی و لبخند، نمادهای موفقیت و اعتبار در شبکهها شدهاند. تبلیغات رؤیافروشانه دقیقاً همان خلأهای روانی و طبقاتی را هدف میگیرند؛ وعده میدهند که با خرید یک پکیج، میتوانی در مدار آدمهای خاص قرار بگیری. همین احساس تمایز موقتی، همان مکانیزم فریب است. اما در واقع، امیدی که قرار بود نیروی زندگی باشد، به سوخت شکست بدل میشود. فردی که پکیج چگونگی کسب درآمد دلاری را میخرد، برای مدتی احساس باارزش بودن و امید به صعود دارد، تا وقتی بفهمد هیچ اتفاقی نمیافتد. رؤیافروشی، اقتصادش را روی روان رنجدیده بنا میکند؛ جایی که پول و منزلت، با هم وعده داده میشوند و با هم از دست میروند.
چگونه کسبوکار سالم را از فریب تشخیص دهیم؟
در شلوغی تبلیغات و پکیجهای رنگارنگ اینستاگرامی، میان رؤیا و واقعیت مرز باریکی کشیده شده است که با شناختش از اتفاقات تلخ پیشگیری میکنیم. اولینش اینکه کسب و کار سالم فعالیت مخرب اقتصادی، غیرقانونی و ... ندارد. کسبوکاری که قانونی و درست باشد پیش از هر چیز، از نمایشهای پر زرقوبرق دوری میکند و به جای وعده «ثروت دلاری یکشبه»، مسیر واقعی رشد را نشان میدهد. اگر آموزش، ادعای سود بالا بدون توضیح دقیق فرایند دارد، همان لحظه باید علامت هشدار روشن شود. در گام بعدی هویت افراد مهم است، اگر پیجی با حضور بازیگران کلیپ میسازد عملکردش محل بحث است. اما تیمهای واقعی امکان رصد مجوز، سوابق و فعالیتشان وجود دارد. کارآفرین معتبر، سابقه پروژهها، رزومه کاری و مدارک فعالیت قانونیاش را عرضه میکند. هر نوع تجارت مشروع باید شماره ثبت و مجوز رسمی یا قرارداد مکتوب داشته باشد. البته همانطور که گفتیم باید به جملههای کلی مثل «در چند روز ثروتمند شو» باید به چشم تله نگاه کرد. درست مثل سالها قبل که فعالیتهای نتورکی میگفتند سال دیگر همین موقع بنز خودت را میخری. اما کسبوکار قانونی، به جای وعده سریع، درباره مسیر، خطاها و زمان واقعی پیشرفت حرف میزند. در نهایت میرسیم به بحث مدرک آموزش. مؤسسههای آموزشی معتبر نام مدرس، سرفصلها و منبع علمی دوره را اعلام میکنند، نه تنها «رازهای شخصی موفقیت». در نهایت، اصل راهنما ساده است: هر جا رؤیا زیاد و پاسخ شفاف کم است، فریب نزدیک است. دنیای واقعی ثروت از تلاش و آموزش شفاف ساخته میشود، نه از ویدئوی پورشه و وعدههای پکیجهای جادویی.
انتهای پیام


نظرات