نتایج تحقیق محققان دانشگاه میشیگان و دانشگاه سیدنی که بر روی موشها متمرکز بود، نشان داد که محدود کردن کالری نه فقط حساسیت به انسولین، عامل کلیدی در کنترل قند خون را بهبود میبخشد، بلکه موجب تغییرات مولکولی وابسته به جنسیت نیز میشود. این کشف ممکن است پیامدهای مهمی برای درمان دیابت مرتبط با سن و دیابت نوع ۲ داشته باشد.
نتایج این تحقیق نشان داد که محدودیت کالری پاسخهای مولکولی متفاوتی در موشهای نر و ماده ایجاد میکند. جالب توجه است که حدود ۷۰ درصد از تغییرات مولکولی در عضلات موشها وابسته به جنسیت بود، به این معنی که دو جنس در سطح سلولی پاسخ متفاوتی دادند، حتی اگر نتیجه بهبود جذب گلوکز بود. این نتایج نشان میدهد که مسیرهای مختلف ممکن است به نتیجه مفید یکسانی در مردان و زنان منجر شود.
گرگ کارتی، محقق اصلی این تحقیق و استاد دانشکده حرکتشناسی دانشگاه میشیگان در مورد اهمیت تحقیق جداگانه مردان و زنان گفت: نه اینکه فرض کنیم یافتههای یک جنس برای هر دو جنس صدق میکند. شما نمیتوانید یک جنس را تحقیق و فرض کنید که این به معنای حقیقت برای جنس دیگر است. حتی وقتی نتیجه کاملا مشابه باشد، مسیرهای رسیدن به آن نتیجه میتواند متفاوت باشد.
گروه تحقیقاتی از تکنیکی به نام «فسفوریلاسیون پروتئین» استفاده کرد که شامل اضافه کردن گروههای فسفات به پروتئینها برای تغییر فعالیت آنها است.
«فسفوریلاسیون»، بهعنوان سوئیچ شیمیایی عمل، پروتئینها را روشن یا خاموش میکند و در بسیاری از فرآیندهای سلولی بسیار مهم است. این گروه تغییرات «فسفوریلاسیون پروتئین» در عضلات اسکلتی موشهایی که تحت رژیم غذایی با کالری محدود قرار گرفته بودند را بررسی کرد.
به مدت هشت هفته، موشهای ۲۴ ماهه ۳۵ درصد غذای کمتری مصرف کردند و محققان جذب گلوکز تحریکشده توسط انسولین را در عضلات آنها اندازهگیری کردند. هر دو موش نر و ماده افزایش جذب گلوکز را نشان دادند، اما موشهای ماده صرفنظر از رژیم غذایی، پاسخ بیشتری نشان دادند.
محققان دریافتند، انسولین موجب ایجاد تغییرات در «فسفوریلاسیون پروتئین» در بیش از دو برابر مکانهای مختلف در موشهای ماده در مقایسه با موشهای نر میشود، هرچند محدودیت کالری به تغییرات بیشتر در «فسفوریلاسیون پروتئین» در موشهای نر در مقایسه با موشهای ماده شد.
کارتی این تفاوت را به استفاده از نقشههای گوگل تشبیه کرد که مسیرهای متعددی برای رسیدن به یک مقصد وجود دارد. وی توضیح داد: مردان و زنان از «جادههای» کاملا جداگانه برای دستیابی به افزایش جذب گلوکز استفاده نمیکنند. آنان ممکن است از جادههای یکسانی عبور اما از خطوط مختلف استفاده یا در طول مسیر با سرعتهای مختلف رانندگی کنند.

این تحقیق همچنین دو پروتئین کلیدی - Lmod۱ و Ehbp۱l۱ - را شناسایی کرد که در «فسفوریلاسیون» پاسخدهنده به انسولین حیاتی هستند. این پروتئینهای مرتبط با تنظیم سطح قند خون در انسان نشان میدهند که میتوانند اهداف مهمی برای درمانهای آینده با هدف بهبود متابولیسم گلوکز، به ویژه در افراد مبتلا به دیابت باشند. علاوه بر این، گروه تحقیقاتی طیف وسیعی از متابولیتها را در بدن موشها اندازهگیری کردند که مواد شیمیایی تولید شده از رژیم غذایی یا متابولیسم هستند.
حدود ۴۰ درصد از متابولیتها با محدودیت کالری در موشهای نر و ماده و برخی از متابولیتها فقط در یک جنس تغییر کردند و این ایده را که موشهای نر و ماده در سطح مولکولی به محدودیت کالری پاسخ متفاوتی میدهند، بیشتر تقویت میکند. این تحقیق راههای جدیدی را برای توسعه درمانهای خاص جنسیت برای مواردی مانند دیابت نوع ۲ باز میکند.
کارتی تاکید کرد که درک مسیرهای مولکولی که به بهبود جذب گلوکز در هر دو جنس منجر میشوند، میتواند به ایجاد درمانهای موثرتر کمک کند. با شناسایی این پروتئینهای کلیدی و تغییرات متابولیکی، میتوانیم مکانیسمهای اساسی مقاومت به انسولین و متابولیسم گلوکز را دقیقتر هدف قرار دهیم.
بهطور کلی، یافتهها نشان میدهند که استراتژیهای متناسب بر اساس تفاوتهای جنسیتی میتواند به مداخلات بهتری برای مدیریت دیابت وابسته به سن و سایر اختلالات متابولیک منجر شود.
سایت ساینس گزارش کرد، با ادامه تحقیقات در این زمینه، امید است که این بینشها به درمانهای شخصیسازیشدهتری منجر شود که بتواند به بهبود سلامت مردان و زنان، بهویژه در کنترل قند خون و پیشگیری از عوارض مرتبط با دیابت، کمک کند.
نتایج این تحقیق در مجله «پیریشناسی، سری A: علوم زیستی و علوم پزشکی» (Gerontology, Series A: Biological Sciences and Medical Sciences) منتشر شده است.
انتهای پیام


نظرات