دکتر حسین روزبهانی در گفتوگو با ایسنا با اشاره به تعریفی از خشونت علیه زنان، اظهار کرد: خشونت فقط کتک زدن نیست، بلکه هر رفتاری که باعث ترس، محدودیت، فقدان اراده، اضطراب، آسیب و احساس بیارزشی شود از نگاه روانشناسی خشونت محسوب میشود.
وی با بیان اینکه خشونتها علیه زنان معمولا به چند دسته تقسیم میشوند، گفت: خشونتهای جسمی شامل هل دادن، ضرب و جرح، پرت کردن وسایل، محدود و حبس کردن خانم در خانه و خشونتهای روانی _ عاطفی شامل بیارزش کردن فرد، تمسخر و تهدید، مقایسه با دیگران، احساس گناه، ایجاد شرم و ترس در او، تهدید به خودکشی، ترک خانه و تنها گذاشتن زن است.
این روانشناس بالینی با بیان اینکه خشونتهای کلامی شامل توهین، داد زدن، فحاشی، تخریب شخصیت و برچسب زدن است، ادامه داد: همچنین خشونتهای جنسی شامل اجبار به رابطه جنسی، سوءاستفاده جنسی و محرومسازی جنسی برای کنترل فرد است. این نوع خشونت معمولاً فشار میآورد تا فرد رفتارهای جنسی را که نمیخواهد، انجام دهد. از سوی دیگر، خشونتهای اقتصادی شامل کنترل درآمد، ایجاد محدودیت مالی و عدم تأمین نیازهای شخصی میشود. همچنین، خشونت اجتماعی به محدودسازی ارتباط با خانواده و دوستان، منع ارتباط و رفت و آمد، کنترل فضای مجازی و ایجاد انزوای اجتماعی مربوط میشود.
تغییر نقش بانوان، موجب کاهش خشونتهای فیزیکی و افزایش خشونتهای روانی شده است
روزبهانی از «خشونت دیجیتال» بهعنوان پدیدهای نوظهور یاد و تصریح کرد: این نوع خشونت شامل چک کردن گوشی، ردیابی، تهدید به انتشار اطلاعات خصوصی و رفتارهای کنترلی در فضای مجازی است. در روابط مدرن شکلهای تازهای از خشونت قابل مشاهده است. وقتی نقش خانمها در جامعه تغییر و استقلالشان افزایش پیدا کرد، خشونتهای فیزیکی کمتر و خشونتهای روانی بیشتر شد. خشونتهای روابط مدرن بیشتر کنترل دیجیتال زنان است که شامل چک کردن گوشی یا ردیابی مکان برای اطلاع از موقعیت او یا دستکاری روانی است.

وی با بیان اینکه خشونت علیه زنان قطعا یک عامل ندارد، بلکه ترکیبی از عوامل مختلف اجتماعی، فرهنگی خانوادگی و فردی است، عنوان کرد: عوامل فردی مانند اختلالات کنترل خشم، اختلالات شخصیت ضد اجتماعی، خودشیفتگی، اعتیاد، عزت نفس پایین و مشکلات مهارت ارتباطی میتوانند به خشونت منجر شوند. در سطح خانوادگی، خشونتی که فرد در کودکی از سوی والدین مشاهده کرده، الگوی تربیتی قدرتمحور که در آن افراد با پرخاشگری به اهداف خود میرسیدند و فقدان مهارت حل تعارض در خانواده، الگوهای ناسالمی را ایجاد میکنند.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: از طرف دیگر، عوامل اجتماعی و فرهنگی شامل نابرابری جنسیتی در برخی فرهنگها و باورهای مردسالارانه است که به عادیسازی خشونت علیه زنان کمک میکند. همچنین، هنجارهای اجتماعی که این خشونت را طبیعی میدانند و عوامل رابطهای مانند اختلافات حل نشده، وابستگی مالی، حس مالکیت و ترس از رهاشدگی نیز تأثیرگذار هستند.
زنان بیشتر از اینکه عامل خشونت باشند، خود قربانی خشونتهای شدید هستند
روزبهانی با بیان اینکه زنان نیز میتوانند رفتار خشونتآمیز داشته باشند، تأکید کرد: شدت و پیامدهای خشونت مردان معمولاً بهدلیل قدرت فیزیکی بیشتر، جدیتر است. خشونت خانمها معمولا کلامی، عاطفی و روانی است. آمارهای جهانی نشان میدهد که زنان بیشتر از اینکه عامل خشونت باشند، خود قربانی خشونتهای شدید هستند. یعنی بیشتر اوقات، زنان مورد خشونت قرار میگیرند تا اینکه خشونت را ایجاد کنند.
وی افزود: ریشه خشونت در زنان و مردان ناتوانی در تنظیم و مدیریت هیجان، تربیت خانوادگی و آسیبهای کودکی است و تفاوتی با هم ندارند، اما روشی که مردان و زنان در خشونت ورزی استفاده میکنند متفاوت است؛ مردان بیشتر به خشونت فیزیکی و زنان بیشتر به خشونتهای کلامی، عاطفی و تهاجمی گرایش دارند.
در نهایت این روانشناس بالینی تقویت مهارتهای ارتباطی، افزایش عزتنفس، استقلال مالی و مراجعه به روانشناس را از راهکارهای فردی و آموزش عمومی و حمایتهای قانونی را از راهکارهای اجتماعی برای کاهش خشونت علیه زنان برشمرد.
انتهای پیام

نظرات