حدود 3 سال از فساد مالی 3 هزار میلیارد تومانی میگذرد و این روزها با رو شدن پرونده تخلف بابک زنجانی در فروش نفت و همچنین تخلفهای مالی رضا ضراب در ترکیه، دیگر کمتر کسی درباره فساد 3 هزار میلیارد تومانی که روزی تیتر اصلی تمام رسانهها بود سخن میگوید.
به گزارش ایسنا، نامهنیوز با این مقدمه نوشت: در شرایطی 3 سال از پرونده فساد مالی بانکی میگذرد که مردم همچنان پاسخ قانعکنندهای در برخورد با عاملان این پرونده نگرفتهاند و حتی مسئولانی که آن زمان در متن این فساد قرار داشتند و از متهمان درجه اول پرونده بودند نیز از این موضوع گلایه دارند.
محمد جهرمی که آن زمان مدیرعامل بانک صادرات بود و در کنار خاوری مدیرعامل بانک ملی ایران به عنوان دو متهم اصلی این پرونده مطرح بودند، این روزها از طولانی شدن روند بررسی پرونده فساد مالی 3 هزار تومانی گلایه دارد و میگوید من از این موضوع که پرونده بنده مشخص نشده است، ناراحت هستم و مسئولان قضایی باید در این رابطه پاسخ بدهند.
جهرمی که سابقه حضور در دولتهای آیتالله هاشمی و محمود احمدینژاد را در کارنامه خود دارد این روزها به نحوه عملکرد دستگاههای نظارتی در پرونده فساد مالی انتقاد دارد و یکی از دلایل عدم حضورش در دولت روحانی را باز بودن همین پرونده میداند.
در حالی که جهرمی از زمان آغاز فعالیت دولت یازدهم سیاست سکوت را در پیش گرفته بود، با وی به گفتوگو نشستیم و نظرات وی را درباره پرونده فساد مالی، مشکلات اقتصادی و اولویتهای دولت یازدهم جویا شدیم که در ادامه، بخش اول این گفتوگو را مطالعه میکنید:
آقای جهرمی با حاشیهنشینی چه میکنید؟
خوش میگذرد. خیلی بهتر از متن بودن است. اگر آدم بتواند در متن کاری انجام بدهد، متن بهتر است. در غیر این صورت حاشیه بهتر است.
حاشیهنشینی شما از روی اختیار است؟
اختیار و اجبار فرقی نمیکند و حداقل این است که فرصتی برای فکر کردن به گذشته و آینده ایجاد میکند.
این حاشیهنشینی برای شما که سمتهای متعددی داشتهاید و همواره فعال بودهاید سخت نیست؟
طبیعی است با تغییر دولتها تعدادی از نیروها جابهجا میشوند و از تجربیات استفاده نمیشود. البته این موضوع در ایران طبیعی است و در کشورهای اروپایی با تغییر دولت، وزیران نمیتوانند تمام معاونان خود را تغییر دهند و معاونان برنامهریزی نباید تغییر کنند. در ایران اینگونه نیست و چون هر گروهی که روی کار میآید دوست دارد مجموعه گروه خود را سر کار بیاورد بعضی مواقع تا آبدارچی را نیز تغییر میدهند.
شما یک ویژگی خاصی نسبت به سایر مدیران دارید و آن هم این است که با بیشتر چهرههای سیاسی کشور کار کردهاید.
بنده از اول سعی کردهام بر اساس منطق و اعتدال کار کنم. من هم با گروههای اصولگرا و هم با گروههای اصلاحطلب ارتباط نزدیک داشتهام. در زمانی هم که سمت داشتم سعی میکردم از نیروهایی استفاده کنم که بر اساس آن پست و مسئولیت توانایی داشته باشند و کاری نداشتم که گروه راست است یا گروه چپ.
از دولت آقای روحانی پیشنهادی برای فعالیت به شما داده نشد؟
خیر، از طرف دکتر روحانی و تیم وی پیشنهادی نداشتم و این موضوع طبیعی است و به آنها حق میدهم. هنوز قوه قضائیه پرونده بنده را مشخص نکرده است و حدود 3 سال است که بنده را بلاتکلیف نگه داشته است.
زمان زیادی از پرونده اختلاس گذشته است. چرا پرونده مشخص نشده است؟
باید از مسئولان قضایی پرسید. من از این موضوع که پرونده بنده مشخص نشده است، ناراحت هستم اما ناراحتکنندهتر از این موضوع این است که زمانی که با فردی که با فساد مبارزه کرده است برخورد میکنند دیگر کسی نمیتواند با فساد مبارزه کند.
در این جریان شما سیبل انتقادات شدید؟
بحث سیبل شدن نیست. باید بر اساس عدل و انصاف کارها دنبال شود.
اگر این پرونده تعیین تکلیف شده بود فکر میکنید در دولت جایی داشتید؟
حداقل این موضوع این بود که راحتتر میتوانستم وظیفه خود را برای مردم انجام دهم.
شما اگر به جای مسئولان قوه قضائیه بودید چگونه با این پرونده برخورد میکردید؟
در این رابطه میخواهم در دادگاه صحبت کنم. باید قوه قضائیه با برخورد با فساد اتفاقافتاده طوری رفتار کند که از فساد پیشگیری شود. در این موضوع از فساد پیشگیری نشد. قوه قضائیه با شهرام جزایری برخورد کرد و بعد از آن پرونده مهآفرید و بابک زنجانی آمد و پروندههای زیادی هم وجود دارند که رو نشدهاند و یا در سیستم بانکی و اداری بر آنها سرپوش گذاشته شده است.
اصلیترین علت گستردگی فساد را چه موضوعی میدانید؟
این بحثهای مختلفی را دارد و خیلی مفصل است. یکی از موارد این است که ناظران ما آن توانایی لازم را در نظارت ندارند. این توانایی به قوانین، نظام اداری و همچنین مجموعه پرسنل و ساختار مربوط میشود. در سیستم بانکی، همه تراکنشهای بانکی در بانک مرکزی مشهود است. اگر نظام نظارتی بانکی ما در بانک مرکزی تقویت شود حتما از بسیاری از فسادهایی که در سیستم بانکی و شعب بانکی رخ میدهد میتوان پیشگیری کرد.
پس میتوانیم مقصر اصلی را بانک مرکزی اعلام کنیم؟
بحث بنده کلی است و تنها در نظام بانکی نیست. مجموعه قوه قضائیه، ثبت اسناد و مجموعههای دیگری مانند شهرداریها و سازمانهایی که مردم با آنها بیشتر کار دارند باید سالمترین سازمانها باشند.
البته ترسی هم وجود دارد از این که اذعان کنیم که فساد وجود دارد.
الان خوشبختانه سرپوشی نمیشود و متاسفانه بزرگنمایی هم صورت میگیرد اما برخورد کاملی صورت نمیگیرد.
شما گلایه خودتان را به قوه قضائیه ابراز کردید؟
بنده چندین نامه به مسئولان نوشتم.
چرا باید با آقای جهرمی چنین برخوردی شود؟
این را باید از افراد دیگر پرسید.
از آقای خاوری چه خبر؟
خبری ندارم. بنده تذکرهای فراوانی درباره آقای خاوری دادم اما کسی توجه نکرد.
شما درباره آقای خاوری تذکر دادید. چرا کسی به این تذکرات توجه نکرد؟
مسئولان خورستان خیلی خوب پرونده را بررسی کردند اما باید دید چرا آقای خاوری دستگیر نشد.
چرا آقای خاوری دستگیر نشد؟
باید از مقامات قضایی پرسید.
شما دلیل این موضوع را نمیدانید؟
من میدانم اما دلیل ندارد که بنده آن را مطرح کنم.
هم اکنون برای مردم هم این سوال مطرح است که مقصر اصلی آن فساد مالی چه کسی بود؟ شما این فساد مالی را اختلاس میدانید؟
معنای حقوقی اختلاس فرق دارد. این سوءاستفاده بود. برداشت غیر قانونی از منابع دولتی اختلاس است و برداشت غیرقانونی از منابع مردمی سوءاستفاده است. این پرونده سوءاستفاده بود چون منابع مالی دولت نبود و با جعل اسناد از منابع مردم سوءاستفاده کردند و جعل و تبانی بوده و جعل و تبانی در نظام حسابرسی قابل کنترل نیست. آنها در سیستم بانک صادرات جعل انجام دادند و در بانک دیگری نقد کردند.
شما قبل از اعلام علنی متوجه این فساد مالی شدید؟
ما یک ماه قبل از اعلام عمومی عوامل را دستگیر کرده بودیم.
پس چه شد با این سرعت علنی شد؟
عدهای دوست داشتند که زودتر این موضوع علنی شود. دستهای پشت پرده برای ما مشخص نبود و ما میخواستیم رسیدگیها کامل شود و 36 روز بعد از بررسیها با مصاحبه مجبور به شفافسازی شدم.
افرادی که این موضوع را علنی کردند به دنبال استفاده تبلیغاتی نبودند؟
رسانهها به دنبال سوژه هستند و مسئولان خوزستانی سایت تابناک برای اولین بار این موضوع را رسانهای کردند و این سایت بعد از 10 روز از دستگیری این افراد که در بانک صادرات رخ داد، خبر را منتشر کردند.
آن زمان با آقای خاوری هم جلسه برگزار میکردید؟
چندین جلسه را با آقای خاوری برگزار کردم.
نظر آقای خاوری درباره این پرونده چه بود؟
بنده با این جلسات احساس کردم مشکل اصلی خود آقای خاوری و تیم بانک ملی است.
بعد از این که احساس کردید آقای خاوری از عاملان اصلی است چه اقدامی کردید؟
الان نمیتوان مسائل را باز کرد و نگفتهها را بعدا میگویم. فضای کشور باید فضای آرامی برای سرمایهگذاری باشد.
اگر پرونده اعلام عمومی نمیشد بهتر نبود؟
من اصلا موافق اعلام علنی نبودم و موافق رسیدگی جدی بودم و خودم هم این موضوع را دنبال میکردم و الان هم میگویم هر فسادی را هر چقدر علنی کنید اگر رسیدگی سریع انجام دهید آثار مثبت دارد و اگر رسیدگی مانند پرونده ما باشد آثار منفی دارد.
الان آقای زنجانی هم همینگونه شده است و حدود 5 ماه است که بازداشت هستند.
آقای زنجانی مشکلات دیگری دارند و باید اموال وی در خارج از کشور بررسی شود. دادگاه اول آقای مهآفرید خوب بود اما فضای عمومی کشور باید خیلی سریع پاسخ خود را از این برخوردها بگیرند.
شما اتهام بابک زنجانی را از چه جنسی میدانید؟ آیا فسادی رخ داده است؟
خیلی از پرونده آقای زنجانی اطلاع ندارم. صحبتهایی که از جاهای مختلف مطرح میشود همه مسئولان اذعان دارند که اگر پول شرکت نفت را پرداخت کند مشکل زیادی ندارد. اگر چنین چیزی باشد نمیتوان گفت فساد مالی صورت گرفته است.
البته میگویند آقای زنجانی پولی ندارد که بخواهد بدهی نفتی را پرداخت کند.
اطلاعی در این خصوص ندارم. خبری که ما داریم این است که جاهای دیگر پول دارد و باید این پول را جا به جا کند.
آقای جهرمی! فضای اقتصادی کشور در سال 93 روزهای پرحاشیهای را تجربه کرده است و قانون هدفمندی یارانهها وارد فاز دوم شد و قیمت حاملهای انرژی نیز در همین راستا افزایش یافت. تحلیل شما از شرایط موجود اقتصاد کشور چیست و آیا فضا برای ورود به فاز دوم هدفمندی آماده بود؟
من با فاز نخست قانون هدفمندی یارانهها نیز مخالف بودم و این موضوع را در مجلس و جلسات کارگروه طرح تحول اقتصادی بیان کردم. آقای احمدینژاد حرف کارشناسان را گوش نمیکرد و هرچه خودش میفهمید همان را اجرا میکرد و فهم خودش را هم بالاتر از دیگران میدانست. به دوستان دولت فعلی نیز گفتم که شما دو اشتباه استراتژیک کردید که یکی شروع فاز دوم هدفمندی و دیگری نیز نحوه ثبت نام بود. اعتقاد من این بود که مرحله نخست بد اجرا شد و دولت باید ابتدا این فاز را اصلاح میکرد و قانون را به درستی اجرا میکرد. برای این موضوع نیز دولت باید ابتدا به افراد تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی یارانه پرداخت میکرد. پس از این باید افرادی که تحت پوشش کمیته امداد نیستند اما به یارانه نیاز داشتند را شناسایی میکردیم و به آنها یارانه پرداخت میکردیم.
یکی از مشکلات اساسی اقتصاد ایران وابستگی اقتصاد به نفت و عدم بهرهوری است. ما هیچ بهرهوری در سرمایهگذاریها، نیروی انسانی، زمین و انرژی نداریم. این دو مشکل در اقتصاد ما بعد از انقلاب تشدید شده است و دلایل مختلفی همچون جنگ، تجربه مدیران و سیاسی برخورد کردن بعضی دولتها و پوپولیستی برخورد کردن بعضی دولتها داشته است و بعضا به دنبال رای بیشتر بودهایم تا کار درستتر.
مقاطعی در بعد از انقلاب وجود دارد که کارهای درستی صورت گرفته است. علت اینکه ما به نفت وابسته هستیم، هزینههای اضافی دولتهاست. هر دولتی هم آمده هزینه را اضافه کرده است؛ مانند سیکل باطلی که نقطه مرکزی دارد و شعاع هر روز بیشتر میشود و از مرکز اقتصاد دورتر میشود. این موضوع مانند این است که فردی بخواهد از تهران به مشهد برود اما سوار قطار تبریز شود. بعضی دولتها سرعتشان را زیاد میکردند ولی بیشتر از هدفشان دور میشدند. دولت احمدینژاد کاملا ریل را اشتباه گذاشت. خود من از روز اول دولت نهم این تذکرات را دادم و بعضی مواقع به دلیل اشتباهات فاحش استعفا دادم.
چه اتفاقی رخ داد که شما با سابقه حضور در فعالیتهای سیاسی در دولتهای مختلف وارد نظام بانکی کشور شدید؟
من هماکنون نیز اعتقاد دارم مشکل کشور اقتصادی است و مشکل اقتصادی ما مربوط به نظام بانکی و پولی است. بنده معتقدم اگر بتوانیم اصلاحات نظام بانکی را آنگونه که باید انجام دهیم میتوانیم به موفقیت برسیم.
یکی از گامهای طرح تحول اقتصادی هم اصلاح نظام بانکی است.
بله. بنده نیز این موضوع را دنبال میکردم. کسانی باید در صحنه حاضر شوند و خود را فدا کنند.
هماکنون این اراده در میان مدیران بانکی وجود دارد؟
خیر.
یکی از معضلهای نظام بانکی دخالت دولتها در بانک مرکزی بوده است. وضعیت دخالت در امور بانک مرکزی را در این دولت چطور ارزیابی میکنید؟
بنده هماکنون در نظام بانکی نیستم و نمیتوانم اظهارنظر دقیقی در این رابطه داشته باشم اما دولتها نمیتوانند بدون دخالت در این زمینه باشند. ما هماکنون نه بانکداری اسلامی و نه بانکداری غیر اسلامی داریم و معجونی داریم که نه اسلامی است و نه ربوی. البته بیشتر نزدیک به ربوی است. متاسفانه نظام بانکی ما خودش را موظف به مسائل اقتصاد کلان و زیربناهای کشور و توسعه کشور میداند. بانکهای تخصصی فعال در ایران کارهای بازرگانی میکنند و بانکهای بازرگانی ما کارهای تخصصی را در دستور کار خود قرار دادهاند. بر همین اساس مطالعات طرحها آنگونه که باید خوب بررسی و نظارت نمیشود.
معوقات بانکی نیز یکی دیگر از مشکلات نظام بانکی است.
برای ارائه تسهیلات چند مسئله باید بررسی شود. اولین موضوع این است که بانکها نمیتوانند بررسی کنند که طرحها مناسب است یا خیر. بانکهای بینالمللی برای بررسی طرحها از مشاوران خارجی هم استفاده میکنند و بیمهها طرحها را تضمین میکنند اما در ایران اینگونه نیست و معوقات برای بانکها میمانند.
بانک مرکزی در کدام دوره موفقتر بود؟
دوره مرحوم نوربخش خوب بود. مشکل بانک مرکزی این است که ساختار منسجم ندارد. هزینههای زیادی دارد که این هزینهها مشکل اصلی بانک مرکزی است.
البته بابک زنجانی هم مربوط به دوره حضور مرحوم نوربخش در بانک مرکزی بود.
نمیتوان اینگونه استدلال کرد و من مخالف این موضوع هستم.
عملکرد دولت روحانی را چطور ارزیابی میکنید؟
در حوزه اقتصادی به دولت نمره منفی میدهم و هیچ کار زیربنایی در اقتصاد صورت نگرفته است.
البته بازارهای اقتصادی آرامش دارند.
آرام نیستند. بازارها در رکود به سر میبرند. نوسانات اخیر بورس و ارز ضربه جدی را به اقتصاد وارد میکند. اما در مسائل سیاست داخلی و خارجی عملکرد خوب بوده است.
عملکرد اقتصادی دولت ریشه در عملکرد اقتصادی دولت قبل دارد و نمیتوان در کوتاهمدت شاهد اتفاق ویژهای در اقتصاد کشور بود.
حتما همینگونه است. به نظر بنده هر دولتی اقتصاد کشور را خرابتر کرده است و هماکنون نیز دولت آقای روحانی خرابی را بیشتر میکند.
اما شاخصهای اقتصادی که ارائه میشود نشاندهنده روند رو به رشد اقتصاد است. به طور مثال دولت میگوید تورم کنترل شده است.
کنترل تورم ارتباطی به این دولت ندارد و اگر این دولت هم وجود نداشت هماکنون تورم کنترل شده بود. دولت اعلام کرده است تورم در سال 93 به 25 درصد میرسد که بنده بعید میدانم چنین اتفاقی رخ دهد و با توجه به آمارهای رسمی نمیتوان این موضوع را قبول کرد.
شما با دادن سبد کالا به مردم موافق بودید؟
ارائه سبد کالا خوب است اما در گذشته تجربه این موضوع را داشتیم و دولت آقای روحانی از تجربیات گذشته استفاده نکرد و عملکرد خوبی نداشت و به خیلیها که باید سبد کالا تعلق میگرفت نرسید و آمار کاملی درباره تخصیص سبد کالا در دولت وجود نداشت.
هماکنون نیز بالای 50 درصد از مردم درآمد خود را کمتر از 600 هزار تومان اعلام کردهاند. مردم ما تا این اندازه فقیر هستند؟
ما باید ببینیم مردم چرا چنین رفتاری را نشان میدهند. اقتصاد ما نشان میدهد که خیلیها آمار اشتباه اعلام کردهاند. دلیل اصلی این موضوع هم رفتار مسئولان است. دولت زمانی ثبت نام میکند که قیمتها در حال افزایش است و مردم احساس میکنند که نمیدانند چه اتفاقی قرار است رخ دهد. ابتدا مردم را نسبت به افزایش قیمتها عصبانی کردهایم و بعد از مردم میخواهیم که از دریافت یارانه نقدی انصراف دهند. از آن طرف نیز دولت تنها با درآمد مردم نمیتواند مشکل را حل کند و باید به هزینه های مردم توجه کند. خیلیها ماهانه 5 میلیون تومان درآمد دارند اما هزینه آنها 6 میلیون تومان است و دولت باید به این موضوع توجه کند.
شما چه راهکاری را برای هدفمندی یارانهها ارائه میدهید؟
دولت نباید قیمتها را افزایش میداد و وارد فاز دوم هدفمندی نمیشد و شفاف به مردم اعلام میکرد که منبع مالی کافی برای پرداخت یارانه در اختیار ندارد و تنها میتواند به افراد تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی یارانه نقدی بدهد.
مردم این موضوع را میپذیرفتند؟
دولت تورم را به مردم تحمیل میکند و میگوید 45 هزار تومان یارانه میدهیم.
پس این موضوع هم باید به مردم تحمیل میشد؟
خیر. دولت نباید افزایش تورم میداد. در این صورت مردم میپذیرفتند. شما قبول دارید که قیمت حاملهای انرژی تاثیر مستقیم بر تورم دارد؟
گذشته اقتصاد کشور این را نشان میدهد.
یکی از اعضای اتاق بازرگانی اعلام میکرد گازوئیل 100 تومان افزایش یافته است و یک خودرو که توانایی حمل 24 تن بار را دارد پیش از افزایش قیمتها از بندرعباس تا تهران با هزینه یک میلیون و 200 هزار تومان میآمد و هماکنون 100 درصد افزایش قیمت داشته است. این افزایش قیمت تا زمانی که کالا به دست مردم برسد ادامه دارد. دولتها باید بدانند افزایش قیمت حاملهای انرژی، خدمات دولتی و افزایش تورم به دولت زیان وارد میکند.
البته نمیتوان ارزانفروشی کرد.
ارزانفروشی بر اساس قیمت ارز مطرح میشود. در یک سال دلار 1000 تومانی 3 هزار تومان شد و همان گرانفروشی ادامه پیدا کرده است. حاملهای انرژی را باید با ارز هزار تومان دید یا دلار 3 هزار تومان؟ دولت برای اینکه پول از مجموعه مردم جمعآوری کند قیمت دلار آزاد و رسمی را افزایش داد و البته افزایش قیمت دلار رسمی در بودجه رخ داد و مجلس نیز با آن مخالفت نکرد. یکی از دلایل این که میگویم مجلسها هر دوره نسبت به گذشته تضعیف شدهاند این است که در هیچ دورهای دولتها در بودجه به اندازه دولت دهم اختیار نداشتهاند.
دولت برای تامین کسری بودجه قیمت دلار را افزایش داد؟
بله، قطعا دولت مقصر بود. بانک مرکزی بخشی از دولت است.
البته دولت نمیتواند در بانک مرکزی دخالت کند.
خیر. آقای احمدینژاد افراد خود را برای بانک مرکزی انتخاب میکرد و بانک مرکزی بیشترین نقش را در افزایش قیمت دلار داشت که بیشتر این افزایش قیمت به دلیل تامین کسری بودجه بود.
هماکنون هم دیگر نمیتوان قیمت دلار را کاهش داد.
اگر دولتها بخواهند میشود و راهکار آن هم این است که دولت هزینههای خود را کاهش دهد. سفرهای استانی که هماکنون شروع شده است هزینههای اضافی را به دولت تحمیل میکند. شاید سفر به یک استان 300 میلیارد تومان هزینه دارد اما 31 استان داریم و ممکن است بارها به این استانها سفر انجام بگیرد. منظور بنده عدم سفر به استانها نیست اما دولت باید هزینهها را بهجا انجام دهد.
خیلیها مشکلات امروز اقتصاد را به دلیل طرح تثبیت قیمتها در مجلس هفتم میدانند.
افراط و تفریط به اقتصاد ضربه وارد میکند. با توجه به تورم، تثبیت کامل قیمت منطقی نیست و آزادسازی قیمت به صورت رها شده نیز مناسب نیست. در برنامههای توسعه تاکید شده است که قیمت ارز باید شناور مدیریت شده باشد اما مشاهده میکنیم که قیمت ارز را برای دو سال 700 تومان نگه میداریم و قیمت دلار برای 7 سال هزار تومان بود. اگر قرار است قیمت ارز شناور باشد باید اجازه داد که قیمت ارز حتی به صورت اندک نوسان داشته باشد.
دولتها از این شرایط استفاده میکنند.
دولتها از مجموعه افزایش قیمت حاملهای انرژی و ارز اتفاقا زیان میکنند. به جای اینکه دولت کوچک شود شاهد افزایش پرسنل دولتی هستیم. یکی از مسئولان آموزش و پرورش اخیرا اعلام کرده است که بعضی از مدارس معلم ندارند و این در شرایطی است که 150 هزار معلم اضافه در ایران وجود دارد؛ به طوری که ممکن است در دبستان معلم نداشته باشیم و شاهد تعدد معلم دوره راهنمایی باشیم و این نشاندهنده بیبرنامگی است.
در اقتصاد ایران دولتها به جای اینکه به اقتصاد کلان بپردازند وارد اقتصاد خرد شدهاند. این موضوع عامل اصلی ضربه زدن به اقتصاد نیست؟
مشکل اساسی ما این است که دولتها برای اینکه میخواهند رای مردم را در انتخاباتهای مختلف کسب کنند برنامههای درازمدت خود را اجرا نمیکنند. اکثر دولتها متوجه هستند که چه مشکلاتی وجود دارد و میتوانند کار را انجام دهند و برای این موضوع دولت باید در 3 سال اول ریاضت را در دستور کار قرار دهد و ممکن است این موضوع به سقوط دولت منجر شود. بر همین اساس دولتها با ترس حرکت میکنند. باید به دولتی اعتماد کنیم که از سقوط نترسد.
شما در دولت آقای هاشمی زمانی که میخواستند سیاست تعدیل اقتصادی را مطرح کنند حضور داشتید. آن زمان نظر شما چه بود؟
آقای هاشمی در دولت اول خود خوب کار کرد و در دولت دوم سیاست خود را تغییر داد. آقای هاشمی اولین رئیسجمهوری است که در دوره دوم انتخابات کمتر از دوره اول خود رای آورد و این هم به دلیل سیاست تعدیل اقتصادی بود. روسای جمهور ایران بعد از آقای هاشمی در رای خود در انتخابات روند صعودی داشتهاند و احتمالا با روند موجود رای آقای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری آینده بیشتر از انتخابات سال 92 خواهد بود.
انتهای پیام
نظرات