به گزارش ایسنا، عبدالله ناصری در گفتوگو با هفتهنامه مثلث عنوان کرد: «آقای روحانی هوشمندتر از آن است که خودش را یک رجل سیاسی ابتر و ناتمام در تاریخ معاصر ایران ثبت کند و کنار رود. بنا بر این حتما در فروردین ۹۶ برای نامنویسی در انتخابات ریاستجمهوری به وزارت کشور میرود.» او درباره احمدینژاد یادآور میشود: «احمدینژاد هدفش بازسازی خود نزد افکار عمومی است نه ورود به صحنه انتخابات ریاستجمهوری. هر چند وقتی شورای نگهبان به راحتی صلاحیت آقای هاشمی را رد کرد برایش رد صلاحیت آقای احمدینژاد خیلی راحتتر و کمهزینهتر است. از رأس نظام تا قاعده جامعه ایرانی درباره ناکارآمدی و هزینهسازی احمدینژاد برای کشور در ۸ سال ریاستجمهوری اتفاق نظر دارند.»
گزیدهای از گفتوگو را در زیر میخوانیم:
- فارغ از آن که آقای روحانی رئیسجمهور مستقر است و سال ۹۶ باید به طور طبیعی نامزد شود، اصولا کارنامه اجتماعی - سیاسی روسایجمهوری در دوره دوم مشخص میشود.
- آقای احمدینژاد یک دوره ۸ ساله تجربه ریاستجمهوری داشت و لطمات سنگینی از لحاظ اجتماعی به اصولگرایان زد. اصولگرایان سالهای ۸۴ و ۸۸ تمام ظرفیتهای خود را پای آقای احمدینژاد ریختند. بنا بر این مساله نامزدی دوباره او در سال ۹۶ برای امثال آقای شریعتمداری نگرانکننده است.
- وقتی شورای نگهبان به راحتی صلاحیت آقای هاشمی را رد کرد، برایش رد صلاحیت آقای احمدینژاد خیلی راحتتر و کمهزینهتر است.
- این که کسی از اردوگاه اصلاحطلبان تحلیل کند از باب احتیاط باید نامزد دیگری را مد نظر داشت، بیشتر متوجه این است که شاید خود آقای روحانی در لحظه آخر دچار تردید شود و در صحنه رقابت نیاید که به نظر من اگر چنین اتفاق و تصمیمی از سوی آقای روحانی یا هر کسی مشابه او گرفته شود، یک نوع انتحار سیاسی است چون در پایان دوره اول ریاستجمهوری نمیتوان ارزیابی دقیقی از عملکرد یک رئیسجمهور داشت و همیشه در پایان دوره دوم است که میشود کارنامه عملکرد سیاسی و اجتماعی یک رجل سیاسی در قامت رئیسجمهور را ثبت و ارزیابی کرد. بنا بر این حتما تصمیم بر نیامدن یک نوع انتحار سیاسی است.
- دستاوردهای دولت یازدهم اگر چه صد در صد هم محقق نشد اما همین دستاورد بزرگ برجام و پایان لغو تحریمها و آغاز دوره جدیدی از حیات بینالمللی ایران به تنهایی کافی است که دوره اول ریاست جمهوری آقای روحانی، دوره قابل قبولی ارزیابی شود و آقای روحانی توسط هواداران خودش برای آمدن تشویق شود.
- تصمیمسازان اصلی کشور شرایط منطقهای و بینالمللی را آن قدر حساس میدانند که بر اساس این ملاحظات تصمیمگیری خواهند کرد و تحت تاثیر حرفهای آقای شریعتمداری قرار نمیگیرند.
- رفتار آقای احمدینژاد در مواجهه با رأس نظام مخصوصا در دوره دوم ریاستجمهوری قابل مقایسه با رفتار آقای روحانی نیست. آقای احمدینژاد مشخصا با تصمیمات مقام رهبری مخالفت میکرد. مصداق و نمونه بارز آن هم تغییر وزیر اطلاعات و یازده روز خانهنشینی بود که بر اثر این تصمیمهای بسیار پرهزینه آقای احمدینژاد ریزش بسیار گستردهای در هوادارانش اتفاق افتاد. مخصوصا در جبهه اصولگرایان سنتی که میشود گفت به طور عمده از آقای احمدینژاد حمایت میکردند، بعد از این رفتارها ناامید شدند و از حمایتهای خود کناره گرفتند.
- این نوع تلقیها برای جامعه نخبگان و جامعه عامی ایران نباید شکل بگیرد که شخص اول و شخص دوم مملکت با هم مواجهه کلامیدارند چون به نفع کشور و منافع ملی نیست.
- معتقدم آقای روحانی نامزد آینده ریاستجمهوری است و با علم به این که حتما تصمیم جدی برای تغییرات مدیریتی و حتی ساختاری در حوزه قوه مجریه گرفته است، در انتخابات دوباره ثبتنام میکند.
- تحلیل خودم به عنوان یک کنشگر سیاسی آن است که آقای روحانی هوشمندتر از آن است که خودش را یک رجل سیاسی ناتمام در تاریخ معاصر ایران ثبت کند و کنار رود.
- آقای احمدینژاد با توجه به میزان آگاهی که از نگاه جامعه و حاکمیت وجود دارد، هدفش حضور در انتخابات ریاستجمهوری نیست؛ اگر چه آقای احمدینژاد پایگاه رای دارد ولی این پایگاه رای دارای وزنی نیست که بتواند با آقای روحانی مقابله کند؛ آن هم با توجه به دستاوردی که در حوزه بینالمللی و برجام حاصل شد. این واقعیت را بپذیریم که سال ۸۴ و ۸۸ سازمان رای آقای احمدینژاد از نظر تشکیلات برای جریان اصولگرایی بود که امروز بخش اعظم آن سازمان رای از آقای احمدینژاد به طور کلی فاصله گرفت و از سبد رای او خداحافظی کرد.
- احمدینژاد جز پایگاه محدود اجتماعی که بنا به دلایلی مثل یارانهها یا سهام عدالت شاید برای او رایآوری کنند - چون بخش اعظم اینها با واقعیتهایی در جامعه رو به رو شدند - با اقبال دیگری مواجه نیست. او این مشخصه را دارد که از رأس نظام تا قاعده جامعه ایرانی درباره ناکارآمدی و هزینهسازیاش برای کشور در ۸ سال ریاستجمهوری اتفاق نظر دارند. بنابراین آن را دوباره تجربه نخواهند کرد.
- جامعه ایران به رغم همه ویژگیهایی که دارد، جامعهای نیست که برای توسعه خود بخواهد لجبازی کند یا دچار یک رفتار لجبازانهای شود.
- احمدینژاد بیش از این که بخواهد در صحنه قوه اجرایی کشور ریاست کند، دنبال ماندگاری در صحنه تاریخی کشور و حافظه تاریخی ملت ایران است و این فرصت را برای خود غنیمت شمرده که سال ۹۶ بیاید و شائبه نامزدی و کاندیداتوریاش را مطرح کند. او فقط میخواهد از فرصت برای بازسازی و طرح مجدد خود استفاده کند و از نگاه منفی حاکمیت و نگاه منفی جامعه نسبت به خود ارزیابی دقیقی دارد.
- بیشتر باید گفت احمدینژاد جذب ویژگیها و مختصات شخص مشایی شد تا مشایی نسبت به احمدینژاد چنین نگاهی داشته باشد.
- آقای هاشمیثمره و الهام قدرت رایآوری ندارند.
انتهای پیام
نظرات