به گزارش ایسنا، امروز در جمع عزیزانی هستیم که در شغل و کار خود یار دیرینه جادهها هستند و برای کسب معیشت همیشه دل به جاده میسپارند، اما در این مسیر معنوی اربعین، این بار با دل خود معامله کردهاند و برایشان فرقی ندارد که در این راه سود میکنند و یا زیان، چرا که در نهایت سود واقعی از آن آنهاست.
رانندگانی که هنرشان راندن ماشینهای سنگین در دل جادههای پر پیچ و خم است و خوب با پیچ و خمهای زندگی آشنا هستند و میدانند که همه این گره ها تنها به یک نگاه سالارشان، گشوده میشود.
رضا قنبری اگر چه 51 سال سن دارد و به گفته خود بازنشسته شهرداری قم است ولی حالا با یک دستگاه تریلی مهمان موکب اهالی قم المقدسه شده است تا به زائران راهش خدمتی کند.
وی میگوید از وقتی که با حاج محمود پارچه باف، مدیر موکب آشنا شدم یعنی از زمان انتقال ضریح امام حسین(ع) که ما را به نوکری پذیرفت دیگر در این دستگاه سفینة النجاة ماندگار شدیم و امسال هم افتخار نوکری در این موکب را هم دارم. حاج اکبر و حاج اصغر آشتیانی و محمد نصرت و مهدی ابراهیمی و حاج اکبر وقفی و دیگر دوستان همه آمده اند تا در رکاب سید الشهداء باشند.
قنبری تعریف میکند، داستان آمدن آقای وقفی شنیدنی است؛ وی در آخرین روز مجوز آمدنش را سید الشهدا مُهر کرد؛ وی می گوید اولین ماشین 15 آبان ماه راهی شد، برخی از ماشین ها بار دوم است که می آیند و آمدن خیلی از این ماشین ها در آخرین لحظه قطعی شد. البته یکی دو روز در مرز ماندیم و بعد از 4 روز به موکب رسیدیم اما خسته نیستیم، یعنی این راه خستگی ندارد با اینکه دوستان همیشه در جاده هستند اما این جاده رنگ و بوی دیگری دارد. برخی از خودروها که وسایل اصلی مثل یخچال را آوردهاند می مانند و بقیه هم اگر دوست دارند می توانند بروند.
حاج اکبر می گوید: سال گذشته در مرز کمتر معطلی داشتیم و یک شبه آمدیم و روبروی حرم حضرت ابوالفضل(ع) ماندگار شدیم.
محمد آقا از دیگر رانندگان عاشقی است که خود را به جمع دوستان رسانده و می گوید: دو روز به خاطر خرابی ماشین در جاده ماندم اما با کمک یکی از رانندگان، ماشین را درست کردیم و راهی شدیم.
آقای قنبری میگوید: در این راه سختی زیادی است اما وقتی به یاد سختی های بچه های حسین(ع) و یارانش می افتیم دیگر سختی معنا ندارد. هر چه به یکی از بچههای کاشان گفتیم تا این جا چقدر خرج کرده ای با تعجب گفت مگر من قرار است پولی بگیرم. شاید برخی بیایند و دستمزد هم بگیرند اما این جا کسی پول نمی شناسد.
حاج اکبر می گوید: این سفر با سفرهای دیگر یک فرق مهم دارد ما در هر سفری که می رویم چند میلیون تومان دستمزد می گیریم اما این جا دستمزد آمدن به کربلا، یک صلوات است. این جاست که باور می کنیم کربلا جایی برای حساب و کتاب نمیگذارد. این جا کسی که برای مزد بیاید نداریم و خدا را شکر میکنیم که ما را طلبیده است. ما حتی خرج ماشین را هم میدهیم. مهدی ابراهیمی حتی کرایه می دهد تا بارش را در قم ببرند تا بارش نخوابد و این جا هم پولی نمی گیرد؛ حاج ابراهیمی می خندد و می گوید اگر زندگی ام آتش بگیرد هم میآیم.
وی ادامه می دهد: سال گذشته وقتی پسرم راهی شد با دل شکسته ام به آقا اباعبدالله گفتم من که نمی توانم بیایم، پای آمدن ندارم - اشاره می کند به موکب مراسم عرفه 95 - اما امسال باور نمی کردم با تریلی من را بطلبد که در بین الحرمین به خدمتگزاری اش بپردازم. وقتی رسیدم سوئیچ را گذاشتم گفتم یا ابوالفضل(ع) این خودرو برای توست. این حسی را که دارم با هیچ چیزی عوض نمی کنم.
حاج محمد هم می گوید: این جا عاشقان همه این گونه اند. سال گذشته خیلی اذیت شدیم اما همین که می رسی یادت می رود. این جا خیلی ها با امام حسین(ع) و دل خودشان معامله می کنند. از آقا نوکری زائران را خواستهام، فرج امام زمان و خوشبختی جوانان را. از امام حسین(ع) خواسته ام تن سالمی به من بدهد و ماشینم آن قدر سالم باشد تا شرمنده نشوم.
غلام قمی می گوید: اولین بار است با ماشین آمدم. خیلی از این ها خودشان در قم هیات دارند اما آمده اند. این جا باید آقا تو را دعوت کند. آنجا باید خودت تلاش کنی اما این جا باید دعوت شوی.
انتهای پیام
نظرات