یادآوری سوابق علمی و عملی محمدعلی نجفی، پذیرش خبر ارتکاب قتل توسط او را دشوار میکرد اما چند ساعت بعد که خبر «اعتراف» آقای وزیر اسبق رسید، حیرت به ناباوری اضافه شد. نجفی پس از واقعه، سفر کوتاهی به قم داشته و عصر همان روز خود را تسلیم قانون کرده بود.
اما موج سوم این خبر در شبکههای اجتماعی را انتشار گزارشهای ویدئویی صداوسیما راه انداخت و شگفتی را به حیرت و ناباوری افزود.
خبرنگار صداوسیما رو به دوربین از حضور نجفی در ادارهی آگاهی خبر میدهد و در همین حال متهم و مقامات پلیس در حال گپ و گفت و صرف چای دیده میشوند. در ادامه، ورود نجفی به یکی از بخشهای ادارهی آگاهی و استقبال شادمانهی حضار از او دیده میشود و در نهایت این سیاستمدارِ «مجرم» با متانت و ادبی که به آن شناخته میشد، در سینهی دیوار و تیررس دوربین خبرنگار ایستاده و اعتراف میکند: «یه مقداری عصبانی شدم؛ اسلحهرو آوردم - ایشون رفتن حمام و منم پشت سرشون - بیشتر برای اینکه یه حالت ترسوندن و اینها باشه و اسلحه رو نشونشون دادم و …».
نجفی که فعالیت سیاسیاش را از سال ۱۳۵۹ آغاز کرده بود، از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۳ وزیر فرهنگ و آموزش عالی بود، از ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۶ وزارت آموزشوپرورش را اداره میکرد، از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ رئیس سازمان برنامه و بودجه بود و در فاصله سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۲ عضو شورای شهر تهران بود. در سال ۱۳۹۲ به مدت شش ماه ریاست سازمان میراث فرهنگی را عهدهدار شد و پنج ماه هم سرپرستی وزارت علوم را برعهده گرفت. آخرین سمت اجرایی او شهرداری تهران بود که بعد از حاشیههایی که داشت، در نهایت به دلیل «بیماری» استعفا کرد.
نجفی از زمان دانشجویی جزء نخبگان به حساب میآمد. تحصیلش را در دانشگاه صنعتی شریف شروع و در ام.آی.تی تمام کرد. سالها استاد دانشگاه شریف بود و در هر دو عرصهی علمی و مدیریتی فردی کارآمد و خوشنام شناخته میشد تا اینکه در آخرین اقدام عملیاش، پنج تیر به سمت میترا استاد شلیک کرد!
همهی این سوابق، در کنار اصل خبر و نحوهی پرداختن به آن توسط رسانهی ملی موجب واکنشهای کاربران شبکههای اجتماعی شد که گذشته از فحاشیها، «شوخی»ها و اراجیف کاربران قلابی، عدهی زیادی را به طرح مباحث مختلف از داوری اخلاقی، ابراز تأسف و ناباوری و البته واکنش به اطلاعرسانی صداوسیما واداشت.
حسین سعیدی، روزنامهنگار در توییتر نوشت: «فارغ از ابعاد تاریک و پیدای ماجرای محمدعلی نجفی، نحوهی اطلاعرسانی لحظهای صداوسیما نیز در اینباره حائز اهمیت است. این پلان معروف که شهردار سابق را در حال نوشیدن چای در آگاهی نشان میدهد نیز یکی از آن لحظات کلیدی است. به نحوهی بستن کادر دوربین دقت کنید. چه حسی را به شما القا میکند؟»
محمدمهدی تندگویان، معاون وزیر ورزش و جوانان نیز در حساب کاربری خود نوشت: «همسر دوم نجفی شهردار تهران به قتل رسید. امام جمعهی کازرون حجتالاسلام خرسند به قتل رسید. ستواندوم مرزبان آخوندزاده در درگیری به شهادت رسید. همهی اینها در یک روز بود ولی برای رسانه میلی نه دین مهم بود نه دفاع از خاک و میهن. فقط جریان قتل همسر دوم را به تصویر کشید ...»
محمدعلی کامفیروزی، دانشجوی دکتری حقوق جزای دانشگاه تهران نیز با گلایه از موج اخبار در اینباره نوشت: «حالم به میخوره؛ از دیدن این عکسا و فیلمای زرد، از حرص و ولع برای فهم تمام جزئیات، از حدسها و اظهارنظرهای مزخرف، از رپرتاژهای حیرتآور صداوسیما، از تسویهحسابهای سیاسی و از هر چیزی که به دنبال جذب توجه، مخاطب، منفعت و ... از "قتل یک آدم توسط یک آدم دیگه" است. حال تهوع دارم ...»
سیامک قاسمی، فعال اقتصادی دربارهی فیلم مصاحبهی اعترافگونهی نجفی نوشت: «من جدی جدی دارم فکر میکنم ما توی سال ٩٨ وارد یک جهان سورئال شدهایم. اون از سیل عجیب فروردین، اون از هجوم پروانهها در اردیبهشت و حالا هم میکس فیلمها و مصاحبههایی که از نجفی در این ساعتها پخش شده. این آرامش و گیجی عجیب کلامش، شبیه قاتلهای دست از زندگی شسته فیلمهای جنایی.»
حجتالاسلام رحمتالله بیدگلی، مدرس دانشگاه نیز در توییتر نوشت: «جنایت نجفی به هیچ وجه قابل دفاع نیست، اما محمد قوچانی با انتشار عکس زندگی خصوصی نجفی در روزنامهی سازندگی تیر خلاص به شرف روزنامهنگاری خود زد! قوچانی به چه حقی عکس خانوادگی متهم را عکس اول میکند، در حالی که چهرهی اراذل و اوباش را میپوشاند؟!»
امیر مهرزاد، روزنامهنگار، درخصوص نحوهی حضور نجفی در ادارهی آگاهی دربرابر دوربین نوشت: «انصافا اگه وودی آلن و چارلی چاپلین با هم این صحنه رو میساختن انقدر خندهدار از آب در نمیومد. نجفی معلوم نیست تو این صحنه اومده بازدید از آگاهی شاپور یا به عنوان قاتل اعتراف کرده.»
حجتالاسلام رشید داوودی نیز نوشت: «این روایت را دیدهاید: «هرکس مؤمنی را به جهت انجام گناهی سرزنش کند، نمیرد تا خودش مرتکب آن گناه شود» دهها روایت با این مضمون از پیامبر (ص) و ائمه (ع) وجود دارد که نشان از اهمیت موضوع و حکم است. چه بد تقدیری رقم زدیم برای خودمان در شب قدر! با انواع سرزنش، تحقیر، توهین، استهزاء و ...»
کاربری به نام علی اکرمی نیز نوشته است: «شب قدری شد امشب؛ در تایم لاین، نجفی و میترا استاد و دیگران را به قضاوت نشستیم به امید ثواب هزار ماه قضاوت.»
محمد قربانی روزنامهنگار نیز نوشت: «یادمون نره وقتی نجفی شهردار تهران شد، رسانهی ملی نجفی و شهرداری تهران رو بایکوت خبری کرد ولی حالا که همون آدم شده قاتل میترا استاد، صداوسیما ازش مصاحبه اختصاصی میگیره و نجفی قاتل شده خط خبریش ... یادمون نره این شبا خدا رو به ستارالعیوبیش صدا میکنیم، نه پردهدری.»
او در توییت دیگری ادامه داد: «البته تصور کنیم اگه جای نجفی، قرعه به نام یکی از نزدیکای احمدینژاد میفتاد، رسانههای مخالف احمدینژاد چه میکردند! این شبا دعا کنیم؛ بیشتر از همه برای خودمون؛ برای دلهامون تا از هر مرض و عقدهای خالی شه ... یادمون باشه شرافت و آخرتمون رو به دنیای دیگران نفروشیم.»
سیدسعید لواسانی امام جمعه لواسان نیز در حساب کاربریاش واکنشی به ابعاد اخلاقی خبرها داشت: «اما نجفی؛ کسی که زمین خورد، نه تمسخر، نه خوشحالی، نه شماتت. بلکه نگران شویم. ننوشته که ما در امان هستیم. مردم حتی مخالفان ما، برادرمان یا فرزندان ما یا پدرانمان هستند. چگونه از دردشان غصه میخوریم؟»
خسرو نقیبی، روزنامهنگار نیز به ویدئوی صداوسیما واکنش نشان داد و نوشت: «این یکی از عجیبترین و غیرعادیترین تصاویر خبری زندگیمه. کی مجوز حضور خبرنگار رو داخل اتاق داده؟ با میزانسن چیدهشده و آرامش یک عکس یادگاری و ...؛ دقیقن چه خبره؟»
احسان محمدی روزنامهنگار نیز به اراجیف برخی کاربران دربارهی این خبر هولناک واکنش نشان داد: «با مرگ همسر نجفی شوخی نکنیم. با رنج و مصیبت هیچکس شوخی کنیم. روزگار این خندهها را مثل بومرنگی میگیرد و پرت میکند. یک روز، یک وقت، یکجا محکم و ناغافل برمیگرداند، میکوبد توی صورتمان!»
امید توشه، فعال رسانهای نیز نگاه متفاوتی به این ماجرا داشت: «درست است که گفتند «عشق پیری گر بجنبد، سر به رسوایی زند»، اما زندگی محمدعلی نجفی از زمانی تغییر کرد که به عنوان شهردار تهران لیست فسادهای دوران قالیباف را به دادستان کل کشور ارائه کرد ...»
مرجان لقایی، روزنامهنگار در توییتش اشارهای به یکی از ابعاد شخصیت نجفی داشت و نوشت: «محمدعلی نجفی زمانی که عضو شورای شهر تهران بود همهی توان خود را برای نجات جان دختری به نام سمیرا گذاشت و در آن زمان نزدیک به ۱۰۰ میلیون تومان پول برای او جمعآوری کرد تا از قصاص نجات پیداکند. سمیرا در یک مشاجره دوستپسرش را کشته بود.»
و کاربری به نام ابراهیم تبار با انتشار عکس زیر دربارهی برخورد پلیس با یک متهم به قتل نوشت: «به خدا قسم که این یکی از عجیبترین تصاویر صد سال اخیر جهانه».
پ.ن: عناوین افراد براساس اطلاعات مندرج در صفحهی شخصی آنان منعکس شده است.
انتهای پیام
نظرات