محمد عسلی، مرد شماره یک روزنامه عصر مردم، هفتم آبان امسال وارد هفتمین دهه زندگی خود شد؛ روزگاری که بیش از 5 دههی آن در عرصه فرهنگ، خصوصا فعالیتهای رسانهای طی شده است؛ اگرچه او اعتقاد دارد، آنچه به دست آورده با آرمانها و زندگی فرهنگیاش، فاصله بسیاری دارد.
مدیرمسئول و صاحب امتیاز روزنامه عصر مردم، روزنامهای که حالا به جوانی بالنده بدل شده است، علیرغم فراز و نشیبهای سخت روزنامهنگاری هنوز هم مخاطبهای خود را دارد و میخواهد تا سرحد ممکن راه را ادامه دهد؛ او معلمی را همچنان شغل اصلی خود میداند و به روزهایی که در مدارس پائین شهر تهران و روستای دور افتادهای در بیضاء فارس معلم بوده با افتخار نگاه میکند.
عسلی، موفقیتهای فراوانی را در این مسیر هفتاد ساله، تجربه کرده، از کسب جوایز متعدد در جشنوارههای استانی و ملی و بینالمللی توسط روزنامهنگاران شاغل در روزنامه عصر مردم تا انتخابش به عنوان چهره ماندگار سال 92 و بازنشسته نمونه سال 98، اکنون و در وانفسای نبود کاغذ و زینک و مواد چاپ و دشواریهایی که برداشته شدن حمایتهای لازم از حوزه مطبوعات، بر او و مجموعه فرهنگی مطبوعاتیاش تحمیل کرده است، قدمهایش نلرزیده و همچنان مصمم برای تداوم راه لبخند میزند....
صاحب امتیاز و مدیر مسئول روزنامه عصر مردم، میگوید: کار فرهنگی را از 12 سالگی شروع کردم، روزهایی که برای همکلاسیها و حتی کسانیکه در کلاس بالاتر و پائینتر بودند، نقش معلم را ایفا کرده و به آنان درس میدادم؛ کاری که انگار تمرینی بود برای روزها و دهههای بعدی زندگیام.
محمد عسلی ادامه میدهد: بعد از اتمام دوران انقلابی و برای ادامه تحصیل در شیراز، مادر مرا به دائیام سپرد و به او توصیه کرد که معلمی یا خیاطی، باید سرانجام کار فرزند من باشد؛ در نهایت هم معلم شدم.
عسلی با یادآوری روزهایی که به عنوان معلم خصوصی، به سایر دانشآموزان هم سن و سال و کوچکتر از خود درس میداد، اضافه میکند: بعد از دیپلم به دانشسرای راهنمای تحصیلی رفتم و به عنوان معلم به روستای جعفرآباد بیضا اعزام شدم؛ اولین داستانی را هم که نوشتم و به نوعی مرا وارد عرصه رسانه کرد، قصهای برگرفته از تردد در همان روستا بود.
او که بعد از آن و در سال 55 برای ادامه تحصیل در رشته حقوق به تهران میرود و همزمان در مدارس منطقه جوادیه، مشغول تعلیم و تربیت دانشآموزان جنوبیترین نقطه تهران میشود و سال 55، به جرگه متاهلها میپیوندد، در مورد آن روزها میگوید: سال دوم دانشگاه بودم که با دانشجویان سال چهارم برای کارآموزی قضاوت آزمون دادم و در کمال ناباوری اساتید و دانشجویان پذیرفته شدم، به طوریکه اساتید آن زمان نظیر آقای ناصر کاتوزیان سر کلاس به من تبریک گفت.
عسلی بعد از پایان تحصیلاتش در حقوق و با هدف ادامه شغل وکالت، آموزش و پرورش را رها می کند اما بعد از اولین مراجعه به دادگستری متوجه می شود که دنیای قضاوت با روحیه و منش او فاصله زیادی دارد، پس بار دیگر به خانه اول باز می گردد و راه معلمی را ادامه می دهد.
مدیرمسئول روزنامه عصرمردم سال 58 به شیراز بازمی گردد و در دبیرستان حاج قوام که بعد از انقلاب بنام شهید مفتاحی نامیده شد، مشغول به تعلیم میشود و همزمان در دبیرستان ملاصدرا «سلطانی جدید» نیز به تدریس فلسفه و منطقه می پردازد و یکسال بعد به عنوان مدیر دبیرستان ملاصدرا تا سال 63 آنجا میماند.
عسلی میگوید: تعداد زیادی از دانش آموزان دبیرستان ملاصدرا طی سالهای 60 تا 63، با رتبههای خوب در رشتههای پزشکی و مهندسی دانشگاههای کشور پذیرفته شدند و همین عاملی شد تا آموزش و پرورش مرا به عنوان گزینه مدیریت مرکز تربیت معلم شهید مطهری شیراز انتخاب کند.
او که باید جانشین مرد بزرگی به نام محمد بهمن بیگی در مرکز تربیت معلم آب باریک شیراز میشد، خود را در آستانه مسئولیتی بسیار سنگین میبیند اما شانه از این بار خالی نمیکند، هرچند که مسئولیت سرپرستی روزنامه کیهان در استان فارس را هم عهده دار شده است.
عسلی با افتخار میگوید: در سالهای 63 تا 68، حتی یک روز هم مرکز تربیت معلم تعطیل نشد، حال آنکه این مرکز دقیقا کنار پالایشگاه شیراز و در نقطه هدف دشمن بعثی در دوران جنگ تحمیلی قرار داشت. تنها در یک زمان حاضر به قبول تعطیل شدن این مرکز شدم چون بمباران شهرها شروع شده بود و آنهم به شرط اینکه دانشجویان در مراکز رجایی، باهنر و مطهری در فسا، استهبان و نیریز، درس را ادامه بدهند.
او ادامه میدهد: یکی از افتخاراتم بعد از مدیریت مرکز تربیت معلم، قبول مسئولیت کارشناس مسئولی تربیت معلم استان بود که موجب احیا یا تاسیس 23 مرکز تربیت معلم در استان فارس گردید.
عسلی اما در کنار کار معلمی و حضور در عرصه آموزش و پرورش، به بعدی دیگر از فعالیتهای فرهنگی نیز فکر میکرد؛ روزنامهنگاری برایش جاذبهای فراوان و زمانه هم اقتضائات خاص خود را داشت تا او روزنامهنگاریاش را که از کیهان به شکل رسمی آغاز کرده بود، با کسب مجوز روزنامه عصر، ادامه دهد.
مدیرمسئول روزنامه عصرمردم ادامه میدهد: آذرماه سال 74 اولین پیش شماره روزنامه عصر را منتشر کرده و بعد از 18 سال به انحصار روزنامه خبرجنوب در عرصه اطلاعرسانی استان فارس خاتمه دادیم؛ اگرچه دیدگاهمان کاملا فرهنگی بود و همچنان فرهنگی مانده است.
او میگوید: انتخاب نام عصر، برگرفته از آیه والعصر ... بود، اگرچه در ابتدا این اندیشه وجود داشت که مانند برخی روزنامهها که عصرها منتشر میشد، ما نیز روزنامه را عصر هر روز منتشر و توزیع کنیم، اما در عمل این امکان برایمان مهیا نشد؛ سه سال بعد، با توجه به اینکه مجوز انتشار کشوری شده بود، نام روزنامه و لوگو را به عصرمردم تغییر دادیم.
مدیرمسئول روزنامه عصرمردم میافزاید: این روزنامه یک فضای متفاوت فرهنگی مطبوعاتی در فارس و شیراز و حتی جنوب کشور ایجاد کرد، فضایی که برای همه نویسندگان، شاعران، ادیبان، فرهنگوران و اندیشمندان جذاب بود؛ به همین دلیل مجوز انتشار نشریه عصرپنجشنبه را هم گرفتیم و کار را با سردبیری شهریار مندنی پور و محمد ولی زاده شروع کردیم.
او که با افسوس از تعطیل شدن مجله پرخواننده عصرپنجشنبه به عنوان خاطرهای تلخ یاد میکند، ادامه میدهد: دهه هفتاد تا نیمه دهه هشتاد، اوج فعالیتهای فرهنگی و مطبوعاتی ما بود؛ روزهای طلایی روزنامه عصرمردم و البته بیشتر رسانههای مکتوب؛ روزهایی که روزنامه عصرمردم در شیراز به مرکزی برای تربیت نیروی انسانی در عرصه روزنامهنگار بدل شد.
عسلی اضافه میکند: مردان و زنان تاثیرگذاری در روزنامه عصرمردم با الفبای روزنامهنگاری آشنا شدند، کسانیکه امروز هم بعضا در این زمینه در سطوح بینالمللی و ملی، شناخته شده و تاثیرگذار هستند؛ افرادی که البته ذوق و استعداد و توانمندی لازم را داشتند و عصر مردم زمینه رشد و تعالی بهتر و بیشتر را برایشان فراهم کرد.
مدیر مسئول روزنامه عصرمردم، با یادآوری اینکه بیست و چهارسال عمر این روزنامه صرف بزرگداشت و معرفی فرهنگ، هنر و هنرمندان شده است، میگوید: بی تردید میتوان با استفاده از آرشیو این روزنامه، چندین جلد کتاب شعر، داستان، نقد و راهکارهای فرهنگی و هنری را تدوین و منتشر کرد؛ عصرمردم در واقع تاریخچه مکتوب ربع قرن از فعالیتهای فرهنگی و ادبی و هنری استان فارس است.
او خود را مبتکر نوآوریهایی در عرصه فعالیتهای رسانهای میداند و میگوید: عصر مردم در واقع تداوم رسالت معلمی در زمینه آموزش و پرورش نیروهای مستعد و خلاق بود، از طرفی ما مبدع انتشار نشریه در شهرستانها بودیم، نشریات محلی که امروز بسیاری از آنها به روزنامه یا هفتهنامههایی تاثیرگذار برای مناطق خود بدل شده است.
مدیرمسئول روزنامه عصر مردم میگوید: در دهه هفتاد، به دلیل اینکه هنوز وسایل ارتباطی نظیر تلفن همراه و زیرساختهایی نظیر اینترنت، توسعه نیافته بود، روزنامه مخاطب زیادی داشت و تنها راه دسترسی مردم برای کسب اخبار محسوب میشد، شاید یکی از دلایل مهم رونق فعالیت مطبوعاتی در آن دوران هم همین امر بود.
عسلی یکی از دلایل توفیق روزنامه عصرمردم را رویه فرهنگی حاکم بر این نشریه دانسته و میگوید: بیشتر مخاطبان این رسانه، اهالی فرهنگ بودند یا حداقل کسانیکه درد فرهنگ داشتند یا علاقه مند به این حوزه بودند؛ اگر کسی وارد کار رسانهای آنهم با دیدگاه فرهنگی بشود و درد نداشته باشد، قطعا پایدار نمیماند؛ مگر اینکه نگاه کاملا تجاری باشد، در این صورت میتواند حیاتش را ادامه بدهد؛ اگرچه روزنامه و نشریههایی که تجاری بوده و هستند، غالبا تاثیرگذاری زیادی نداشتند.
او با اشاره به اینکه کتابی تحت عنوان تاریخ شفاهی مطبوعات فارس را در مسیر انتشار دارد، میافزاید: در مورد تفاوتها و امتیازهای عصر مردم باید گفت که این روزنامه یک آرشیو کامل در حوزه ادبیات و فرهنگ و هنر محسوب میشود و بنیانگذار روش و منش جدیدی در حوزه رسانه و روزنامه نگاری بوده است، مبدع وارد کردن دستگاه چاپ نو به کشور بوده و تلاشش دوری از تجاری کاری بوده است.
عسلی مدعی است که هدفش از انتشار روزنامه عصرمردم و دیگر نشریاتی که در سراسر فارس و کشور منتشر کرده و میکند، تجاری کار نبوده و گواهش بر این ادعا را اختصاص یک ساختمان در گرانترین مرکز تجاری شیراز به این مجموعه میداند.
او با اشاره به اینکه عصرمردم برای اولین بار نشریهای در یک شهر سنی نشین استان فارس به مدت 14 سال منتشر کرد، میگوید: زمانیکه عصر اوز را با همکاری نویسندگان و روزنامه نگاران اهل سنت و برای مخاطبان شهر اوز لارستان که عموما سنی مذهب هستند منتشر کردیم، نقدهای زیادی بر ما وارد شد اما در نهایت همه منتقدان ما را تحسین کردند.
عسلی عوامل مهم در افول روزنامه خوانی و رسانههای مکتوب را هم برشمرده و میگوید: عوامل زیادی موثر بوده، اول اینکه مردم به این موضوع توجه نکردهاند که روزنامه و روزنامه نگار پشتوانه آنها است؛ جامعه تصور میکند که ما مردم را کمتر دیدهایم؛ زبان مسئولان بودهایم؛ حال آنکه اینگونه نبوده و آرشیو گواه ماست؛ مردم انتظار طرح نقدهای تند را دارند، اما قانون مطبوعات به نوعی این اجازه را نمی دهد!.
این روزنامهنگار پیشکسوت، میگوید: در قانون مطبوعات 2 عنوان از رفتارهای مجرمانه تحت عنوان نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی وجود دارد؛ این دو عنوان اتهامی، آنقدر میتواند گسترده باشد که دست قاضی را برای تفسیر باز بگذارد؛ من 24 بار به دادگاه مطبوعات فراخوانده شدم و تنها یک بار به جریمه نقدی محکومم کردند؛ البته غیر از توقیف مجله عصر پنجشنبه که بیشتر اشتباه فردی بود.
عسلی میگوید: یادش بخیر، شهریار مندنیپور معتقد بود که عصرمردم بر بال عشق سوار است؛ هنوز هم این موضوع تداوم دارد؛ ما مدافع انقلاب و نظام اسلامی بوده و هستیم، اما اعتقاد داریم که باید دیدگاه خودمان را در موضوعات مختلف مطرح کنیم؛ باید بتوانیم حرفهای مردم را حتی تندترین انتقادات طرح شده را عرضه کنیم؛ این فضا اگر باز باشد به نفع همه است.
صاحب امتیاز و مدیرمسئول روزنامه عصرمردم، میگوید: مردم گلایههایشان را به روزنامه نگار و خبرنگار رسانه داخلی میگویند اما وقتی که بروندادی نداشته باشد، می روند سراغ رسانهای که از ما نیست؛ انقلابی و مدافع نظام هم نیست.
عسلی در عین حال منتقد جماعت اهل فرهنگ و هنر و اهالی قلم نیز هست و در این رابطه هم میگوید: ما جماعت اهل قلم، متفرقترین افراد هستیم؛ اگر اجتماع داشتیم و اجماع، امروزمان بسیار بهتر بود و میتوانستیم شرایط را به گونهای که منافع نظام و کشور و مردم را در بر بگیرد، رقم بزنیم.
این روزنامهنگار پیشکسوت تاکید دارد که بخش مهمی از شرایط امروز حاکم بر رسانه در ایران، به واسطه نبود همین تفرق اهالی قلم است....
به گزارش ایسنا، عقربههای ساعت دیواری اتاق صاحب امتیاز و مدیرمسئول روزنامه عصر مردم در حال عبور از 19 و 30 دقیقه یکی از شبهای پائیزی است که با محمد عسلی خداحافظی میکنیم در حالیکه یکی دو جلد از آرشیو مجله عصر پنجشنبه را به عنوان هدایایی ارزشمند از او دریافت کردهایم.
انتهای پیام
نظرات