داریوش میرابیان، متولد اسفندماه سال ۱۳۲۰، از قهرمانان، مربیان و پهلوانان به نام کشتی همدان بود که عنوان «پدر کشتی نوین همدان» را نیز به دوش میکشید. این پیشکسوت عرصه کشتی، سالهای طولانی از زندگی خود را وقف تربیت جوانان این شهر کرده و میراث گرانبهای خود یعنی «مرام پهلوانی» را برای فرزندان و شاگردانش از خود باقی گذاشته است. بنابراین تصمیم گرفتیم به منزل این مرحوم برویم و با همسر و فرزندانش در مورد این پیشکسوت کشتی صحبت کنیم و از این طریق یادش را گرامی بداریم.
فائز میرابیان، فرزند دوم این مرحوم در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: با درگذشت مرحوم میرابیان، ما یکی از شاخصه های اجتماعی شهر را از دست دادیم. من دوست دارم فارغ از اینکه بنده پسر او هستم، امروز به عنوان یکی از شاگردانش صحبت و تجربه زندگی خود با او را مطرح کنم.
وی تصریح کرد: مدت طولانی است به این مسئله فکر میکنم، آن چیزی که امروز به عنوان میراث یک سرزمین کهن به ما رسیده محصول زحمات زنان و مردان بزرگی است که دائماً در کسوت های مختلف برای آن تلاش کردند، جنگیدند و خون دادند. در تاریخ معاصر خود از دوره مشروطه تا امروز شهدای فراوانی را برای آن چیزی که به عنوان یک فرهنگ، یک ملت و پیشینه تاریخی داریم، از دست دادیم.
میرابیان اذعان کرد: برای آن چیزی که امروز به دست ما رسیده افراد متفاوتی در حوزههای مختلفی تلاش کردند و به نظرم این مسائل پیوندهای عجیبی باهم دارند. ما در این پیشینه تاریخی افرادی داریم که تمام هدفشان تعالی افراد این اجتماع بوده که از طریق این افراد فرصت هایی برای تعالی اجتماع فراهم کنند و قطعاً همین افراد هستند که زیربنای ایجاد قهرمانان و پهلوانانی را فراهم میکنند که بعداً شهدایی از دل اینها بیرون میآید که از مرز و بوم و دین و آیین خود دفاع می کنند و در نهایت جان خود را برای آن می دهند.
وی با بیان اینکه برایم همیشه جالب بوده که ما به عنوان نسل جدیدی که در این مملکت زندگی میکنیم، نسبت به گذشته ای که از این افراد به ما ارث رسیده، چه وظیفه ای داریم؟ ادامه داد: در دوره پس از انقلاب جوانان فراوانی بودند که تحت تأثیر تعلیمات اجتماعی که از قبل دیدند و تحت تأثیر اساطیری که از پهلوانانشان وجود داشت تا پای جان برای این مرز و بوم، ازخودگذشتگی کردند.
میرابیان بیان کرد: خانواده ما به عنوان میراب این شهر فعالیت میکردند، معمولاً خانوادههایی را به عنوان میراب انتخاب میکردند که امین مردم، متعهد، دلیر و شجاع بودند تا مسئولیت تقسیم آب با توجه به شیوه زندگی آن دوران را بر عهده بگیرند. در شهری مثل همدان که دارای مذاهب مختلفی در دل شهر مانند مسیحیان، یهودیان، شیعیان و سنیها بود، میراب مسئله بسیار مهمی بود چراکه باید همه میراب را به عنوان امین خود قبول می کردند. از کنار این ریشه خانوادگی فردی به عنوان پهلوان فتحعلی شکل گرفت که در زمان خود از پهلوانان نامی شهر بود و با حاکم شهر به علت شیوه عیارانه زندگی زاویه پیدا کرد.
وی با بیان اینکه پدرم تحت تأثیر روندی که از دل این خانواده بیرون آمده بود، ورزش کردن را آغاز کرد، توضیح داد: او مراتب پهلوانی را پله پله طی کرد و پس از دوره ورزشی خود رسالت مهمتری را به عهده گرفت و به عنوان مربی شهر همدان آغاز به فعالیت کرد، پس از انقلاب به دلایلی ترجیح داد برگردد و از حوزههای پایینتر فعالیت ورزشی خود را ادامه دهد بنابراین او مربی تیم بهار شد.
فرزند مرحوم میرابیان تصریح کرد: امکانات ورزشی بهار در آن دوره به اندازه ای نبود که بتواند با شهری مانند همدان برابری کند اما با تلاش فراوانی که او و شاگردانش داشتند، در دوره کوتاهی توانستند با یک وضعیت مناسب به قهرمانی در سطح استان برسند. پس از آن به همدان بازگشت و تیمی را تشکیل داد.
وی اضافه کرد: آن چیزی که بنده از پدرم آموختم این بود که دائماً اصرار داشت با جوانها کار کند چراکه به نظر او آن چیزی که آینده این مملکت را میسازد، جوانها هستند و ارتباطی که با جوان ها ایجاد میکرد، یک ارتباط پدرانه بود و تمام تلاشش را می کرد که آنچه به نظرش می رسید باعث آینده درخشانتری برای این بچه ها می شود را به آنها آموزش دهد و لزوماً مسئله اش ورزش و قهرمان شدن نبود، بلکه این بود که یاد دهد چگونه زندگی کنند تا انسانهای مفیدی برای اجتماع باشند.
میرابیان افزود: وقتی به زندگی پدرم نگاه میکنیم می بینیم چند نسل با او چه در حوزه کشتی که حوزه تخصصی اش بود و چه بعدها که ورزش شنا و شیرجه را مدیریت میکرد، کار کردند. او وقتی به دهه ۷۰ زندگی خود رسیده بود باز هم با تیم جوانان کار میکرد و بر این موضوع اصرار داشت و خیلی جالب است که همیشه شاگردانش به این معتقدند که آنچه آموختند و آنچه باعث پیشرفت زندگیشان بوده تلاشی است که مربیشان برای آنها برای داشتن زندگی بهتر میکرد.
وی گفت: ما دو ضایعه در طول زندگی خانوادگی داشتیم، در دهه هفتاد متأسفانه برادر بزرگترم را از دست دادم و الان هم پدرم فوت کردهاست. وقتی که برادرم درگذشت تحت تأثیر شرایطی که اتفاق افتاد تا سالها بعد مردم این شهر مشتاق شده بودند که بچههایشان را جذب ورزش شنا و شیرجه کنند و این لطف بزرگ مردم بود و هیچ وقت فراموش نمیکنم که پدرم بر این مورد اصرار داشت که هیچ قاضی بهتر از مردم نیست و مردم بسیار با ذکاوتند و تلاش شما را با دقیقترین حالت میبینند.

میرابیان تأکید کرد: به نظرم امروز وظیفه ما است که یاد افرادی چون پدرم را در دل این مردم زنده نگهداریم و فرصتی ایجاد کنیم که این مسیر پیوسته باشد البته مسئله ام توضیح پدرم نیست، می فهمم او چقدر برای هدفی که داشت تلاش کرد و خیلی برایم مهم است که هدف او تداوم پیدا کند و اینگونه نباشد که حرکتش یک روز شروع شده و متأسفانه با نبود خودش خاتمه پیدا کند. فکر می کنم وظیفه ام این است که این شرایط را تداوم بخشم.
وی با بیان اینکه افرادی هستند که این توانمندی را دارند که پل بین نسلها باشند، اظهار کرد: این افراد نسل های مختلف را به هم متصل و شرایط را طوری تعریف میکنند که فارغ از شرایط پیچیده ای که در دوران های مختلف، به ویژه در شرایط زندگی اخیر ما که ساختارهای اجتماعی زندگی به سرعت در حال تغییر است و فاصله نسل ها به سرعت بیشتر می شود، ارتباط بین نسلها را فراهم آورند و باورها را به نسلهای جدیدتر آموزش دهند و از دل این افراد انسانهایی پیدا شوند که بار این مملکت و این ملت را به دوش بکشند.
میرابیان خاطرنشان کرد: هرگز صحبت پدرم در چهلم برادرم را فراموش نمیکنم که گفت خداوند به ما فرصتی برای زندگی میدهد، آن فرصت مانند تماشای یک فیلم است، شما وارد یک سینما میشوید و شروع به دیدن یک فیلم میکنید، ممکن است در شرایطی باشید که در جایگاه ویژه بنشینید و آن فیلم را ببینید یا بایستید و آن فیلم را تماشا کنید، در هر صورت همه آن فیلم را میبینند، مهم این است که شما چه برداشتی از آن فیلم میکنید و در نهایت بعد از دیدن فیلم تغییراتی در زندگی شما ایجاد می شود و این به تجربیات، نوع نگاه و نوع تربیت برمیگردد.
وی تشریح کرد: ورزش دو چیز گرانبها به شما میدهد؛ اول به شما یاد میدهد که برای پیدا کردن یک جایگاه ویژه تر رقابت کنید، وقتی شما با کسی مسابقه می دهید ابتدا برای دست یافتن به جایگاه بالاتر است اما آن چیزی که در ورزش همیشه وجود دارد، رقابت دوستانه است، ما باهم دوستیم اما برای یک هدف باهم مسابقه میدهیم یعنی یاد میگیریم در کنار همدیگر ضمن اینکه رقیب یکدیگر هستیم، باهم دوستی کنیم.
میرابیان ادامه داد: دوم اینکه ورزش به شما یاد میدهد که در زندگی شکست و پیروزی مکمل یکدیگر هستند، غیرممکن است که شما فقط یکی از اینها را داشته باشید. در واقع برای رسیدن به هر هدفی باید تصور کنید که هر دو اینها برایتان اتفاق بیفتد چراکه بخشی از زندگی است، امروز ممکن است شکست بخورید و ممکن است فردا پیروز شوید اما این شکست شاید خیلی وقت ها درس بزرگتری باشد و فرصتی دهد تا اشتباهاتتان را بهتر ببینید و تلاش کنید کارتان را اصلاح کنید تا گام بعدی را بردارید.
وی اظهار کرد: آن چیزی که پهلوان داریوش میرابیان تلاش کرد به بچه ها یاد دهد این بود که اگر در حال رقابت هستید، با دوستتان رقابت میکنید، اگر برنده شوید، خیلی خوب است اما اگر باختید هم قطعاً دارای مشکلاتی بودید پس مشکلاتتان را ببیند و تلاش کنید تا آن را اصلاح کنید.
میرابیان تأکید کرد: ما موظفیم به عنوان نسلهای جدیدتر یاد اینها و افرادی که تلاش میکنند بدین شکل زندگی کنند را زنده نگهداریم تا جوان ها به ویژه در دنیای جدید که خیلی وقت ها با فرهنگ سنتی ما تقابل و زاویه دارند، آنها را ببینند.
وی خاطرنشان کرد: ورزش یک مسئله جوان پسند است، یعنی عمری دارد و میگذرد، شما همیشه نمی توانید قهرمان و ورزشکار باشید اما همیشه میتوانید انسان باشید و رفتار پسندیده ای داشته باشید و به همین علت می شود مسیر بهتری را در زندگی طی کنید نه برای اینکه به یک چهره شاخص تبدیل شوید بلکه به این علت که از زندگی بهترین بهره را ببرید و خوب زندگی کنید و فرصت یاد دادن زندگی بهتر به دیگران را داشته باشید.

در ادامه همسر مرحوم داریوش میرابیان در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه زندگی مشترکمان ۶۰ سال طول کشید، اظهار کرد: داریوش در ابتدا کشتیگیر بود و بعدها مربی شد. به بچه ها هم از شش سالگی شنا یاد میداد و بعد از آن پسرها را به سمت رشته کشتی برد اما بچه ها به شنا بیشتر علاقه داشتند. عادل که پسر بزرگ ما بود به سراغ رشته شیرجه رفت و ۱۲ سال در مجموعه آزادی فعالیت کرد، نخستین همدانی در بازیهای هیروشیما بود و تیمشان مدال برنز این مسابقات را گرفت.
وی با بیان اینکه پس از مرگ عادل، داریوش از فراغش دو سال به ایتالیا رفت و در آنجا مربیگری کرد، افزود: در این ایام فائز خیلی زحمت قائم و فیاض را کشید. قائم، تکواندوکار بود و در مراسم ختم عادل کمربند مشکی گرفته بود اما فائز به او گفت که باید پرچم برادر را به دست بگیرد و به سراغ ورزش شیرجه برود بنابراین قائم و فیاض با مدال های کشوری و برون مرزی خود پرچم برادرشان را به دست گرفتند و سرافرازم کردند که همه اینها نتیجه تلاش خود و زحمات داریوش و فائز بود.
قائم میرابیان، فرزند سوم این مرحوم نیز به خبرنگار ایسنا گفت: وقتی خبر فوت پدر را شنیدم و اعلام کردم پدر فوت شده یک هیئت همراه با من از تهران به همدان آمدند که از قهرمانان، ورزشکاران و پیشکسوتان بودند. در مسیر نمادهای همدان مانند ابوعلی سینا و باباطاهر وجود داشتند و آنها را معرفی می کردم اما هیچ نمادی از ورزشکارانی که زحمت کشیدند، وجود نداشت.
وی ادامه داد: خیلی سال ها در اردوهای تیم ملی برای معرفی شهرم علاوه بر اینکه نمادهای همدان را میگفتم، نام قهرمانان ورزشی را هم عنوان میکردم اما عملاً چیزی در شهر نمیبینم که بتوانیم این شناسایی و زحمات را به چشم ببینیم.
این قهرمان پرافتخار کشور تبیین کرد: ۱۰ سال قهرمان مطلق ایران بودم و پنج مدال آسیایی در شیرجه دارم، پرافتخارترین ورزشکار رشته آبی پس از انقلاب بودم و زمانی که سرمربی تیم ملی شدم برای نخستین بار در مسابقات قهرمانی آسیا، جاکارتا، تیم ایران توانست مدال کسب کند. تمام این افتخارات در گذر زمان، یک روز فراموش میشود اما چرا شهدا هنوز زنده هستند؟ اگر خیابان، میدان یا ورزشگاهی به نام آنها نبود آیا باز هم نام آنها این چنین ماندگار بود؟
وی خاطرنشان کرد: در مراسم خاکسپاری پدر که با توجه به شرایط ویژه کرونا برگزار شد، جمعیتی آمده بودند که به اذعان خیلی از افراد در این چند وقت چنین جمعیتی را ندیده بودند، این نشان دهنده عشق و زحمتی است که او برای شهرش کشیده است. چقدر زیبا می شود اگر این زحمت به صورت یک عنوان یا نمادی همیشه جاودان بماند چراکه باعث الگوسازی میشود و برای منی که می گویم برای ورزش مملکت زحمت کشیدهام و بارها پرچم جمهوری اسلامی را بالا بردهام، انگیزه ایجاد میکند.
میرابیان با بیان اینکه امیدوارم این موضوع مورد توجه قرار گیرد، تصریح کرد: نباید به همین راحتی به برگزاری یک یادبود بسنده کنیم چراکه مرحوم میرابیان برای جامعه ورزش ما فرد مهمی بود.

قائد میرابیان، برادرزاده مرحوم داریوش میرابیان نیز در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: مسئله ای که درباره زنده یاد میرابیان جای تأمل دارد این است که او تمام دوره زندگی خود را وقف آماده سازی و احیای منش پهلوانی، انسانی و دستگیری از دیگران کرده است. از دوره جوانی که جوانان آن زمان دنبال مسائل خاصی بودند، به دنبال ورزش رفت، براساس منش پهلوانی خود پا به عرصه کشتی گذاشت و علاوه بر خود دوستانش را هم وارد این رشته کرد.
وی با بیان اینکه وقتی اطراف عمویم را نگاه میکنید میبینید در نسلهای بعد فرزندانش را هم در عرصه ورزش وارد کرد، افزود: من به عنوان برادرزاده در خاطرم هست که عمویم هنگام صحبت با بقیه همیشه بر موضوع ورزش و منش پهلوانی تأکید داشت. تمام اقوام و اغلب کسانی که در این شهر تأثیرگذار بودند، قطعاً دوره ای با او مراوده و حشر و نشر داشتند و شاگردی اش را کردهاند.
این عضو سابق تیم ملی بسکتبال جوانان مطرح کرد: یکی از خصوصیاتی که عمو داشت و در بچه هایش و تمام کسانی که با او حشر و نشر دارند، وجود دارد این است که اگر به آنها نگاه کنید سر در اندر حال خود دارند، به خلق خدمت کرده و تلاش میکنند دستی بگیرند و از مسائل و رفتارهای رسانه ای دور هستند اما الان که او به رحمت خدا رفته، بنده به عنوان شاگردش احساس میکنم مجالی باید باشد تا در این مورد چند دقیقه ای صحبت شود تا تجربه ای برای نسل های آینده باشد.
وی ادامه داد: در دوره ای زندگی میکنیم که نمادهای غربی در حال بلعیدن نمادهای اصیل و پهلوانی ما هستند و ما موظفیم به عنوان یک ایرانی نمادهای اصیل خود را به ویژه در حوزه ورزش، اساطیر و پهلوانی که ریشه در مذهب و آیین ما دارد را زنده نگهداریم. چیزی که در خاکسپاری عمو دیدم و خیلی برایم جذاب بود این است که می دیدم افرادی که او را دفن میکنند قسمتی از یاد و خاطره و گذشته خود را دفن میکنند و این خیلی برای آنها دردناک بود.
میرابیان بیان کرد: چه زیبا و خوب است ما از نمادهای شهرمان یادی برای آیندگان بسازیم که ماندگار شود. تا وقتی آیندگان به گذشته نگاه میکنند احساس کنند ما تکلیف خود را به درستی انجام داده ایم و نسبت به آیندگان احساس دین داشتیم کما اینکه می بینیم گذشتگان برای ما این کار را کردند و همیشه اساطیر در تمام کتابهای ما ریشه داشتند و درباره آنها صحبت شده است. اگر ما می خواهیم در نسلی زندگی کنیم که شاهد جانفشانی، ایثار، گذشت و مهربانی باشیم باید این مسائل را زنده نگهداریم و اجازه ندهیم نمادهای غربی برای ما رخ نمایی کنند چراکه ما در حد خود نمادهایی داریم که باید آنها را ارج نهیم.
وی اظهار کرد: ما کاسبیم و اگر چیزی می دهیم به دنبال این هستیم چیزی بگیریم اما گاهی اوقات افرادی هستند که کاری به کسی ندارند و هر جا احساس کنند کاری روی زمین مانده آن بار را برمی دارند، زنده یاد میرابیان هم این خصوصیت را داشت و به ما هم انتقال داد. بنده دنیای ورزشی و تحصیلی خود را به او مدیون هستم.
وی گفت: شما به کلکسیون افتخارات این خانواده که نگاه میکنید پر از انواع مدال ها است. عمو به تحصیل بچه ها خیلی تأکید داشت و همیشه این موضوع را به ما گوشزد می کرد که حتماً تحصیلات عالی داشته باشید، نه برای ثروت اندوزی و فخرفروشی بلکه برای دست گرفتن از افراد ضعیف که این مسئله هم ریشه در خانواده داشته است. میراب بودن این خصوصیات را برای او داشته و ما در شهر باید حافظ این خصوصیات باشیم و نمادهای ایرانی، اسلامی و پهلوانی خود را ارج نهیم و یادشان را گرامی بداریم.

انتهای پیام
نظرات