قرآن به مثابه متن ادبی
-
لحن روایی قرآن در سوره یوسف
لحن روایی داستانهای قرآن، همانند عنصر زمان در آن، فاقد یکپارچگی بوده و دانای کل در آن گاهی به سوم شخص و گاهی به یکی از شخصیتهای داستان تبدیل میشود.
-
روایت تحلیلهای کلی؛ امتیاز قرآن
تفکیک روایات موجود در قرآن کار سادهای نبوده و گاهی در برخی از روایات قابل تشخیص نیست که روایت از طرف خدا است یا شخصی که خداگونه سخن گفته و مقصود این است که حرف حق میتواند از زبان افراد مختلف شنیده شود.
-
پیرنگ داستان حضرت موسی(ع) در قرآن
در حوزه ادبیات و روایت، یکی از عناصر داستانی، پیرنگ است که ساختار، چارچوب و نظم و ترتیب منطقی حوادث را شکل میدهد. هیچیک از جزئیاتی که در پیرنگ به آنها پرداخته میشود، بیعلت نیست و این جزئیات بخشی از شخصیتپردازی کاراکترها و اهداف نویسنده را حمل میکند. قرآن نیز از این قاعده مستثنی نیست.
-
سیال بودن عنصر زمان، در لحن روایی قرآن
عنصر زمان در لحن روایی قرآن، مدام در حال جابهجایی است و همین مسئله بیانگر اعجاز ادبی آن است.
-
بازنمایی منطق روایی در قرآن
هر داستانی باید از منطق درونی برخوردار باشد و اگر حل بحرانها و تعلیقهای پیرنگ داستان، منطقی به نظر نرسد، اساساً داستان بودن متن زیر سؤال میرود. قرآن در لحن روایت خود از داستانها بهصورت ضمنی یا واضح هرگونه ابهام را برطرف و منطق درونی داستان را به نمایش میگذارد.
-
بررسی عناصر روایت در قرآن
روایت، شامل عناصر متعددی مانند زمان و مکان و شخصیتپردازی است که روایات قرآنی به دلیل نمادین بودن، بر دو عنصر زمان و مکانِ مشخص تأکید نکردهاند؛ اما شخصیتپردازیها در قرآن بهصورت موجز و دقیق انجامشده و میزانسنهایی فارغ از زمان و مکان را تشکیل میدهد که الگوی تمام تاریخ است.