• سه‌شنبه / ۳ اسفند ۱۴۰۰ / ۱۲:۲۳
  • دسته‌بندی: آموزش و پرورش
  • کد خبر: 1400120302210
  • خبرنگار : 71424

مشروط شدن یادگیری دانش‌آموزان به زمان و سرمایه‌گذاری والدین

مشروط شدن یادگیری دانش‌آموزان به زمان و سرمایه‌گذاری والدین

کارگروه مطالعات فوری پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در آخرین توصیه‌نامه سیاستی خود که در اسفندماه ۱۴۰۰ آماده و منتشر شده به موضوع افت یادگیری دانش‌‏آموزان در بحران آموزشی ناشی از پاندمی کووید-۱۹ پرداخته است.

به گزارش ایسنا، در مقدمه این توصیه‌نامه آمده است: بحران جهانی مربوط به پاندمی کووید-۱۹ از فضای بهداشت عمومی بسی فراتر رفته است و به شکل عمیقی اساس جامعه مدرن را به چالش کشیده و تمامی بخش‌های مختلف را تحت تأثیر قرار داده است.

آموزش‌وپرورش نیز از این بحران مستثنی نبوده است و طبق اعلام سازمان همکاری و توسعۀ اقتصادی در سال ۲۰۲۱، بیش از ۱۸۸ کشور در جهان مدارس را تعطیل کردند و زندگی بیش از ۱.۶ میلیارد کودک، نوجوان و خانواده‌های آنها تحت تأثیر این بحران قرار گرفته است.

گرچه، به نظر تعطیلی مدارس برای کاهش این پاندمی امری ضروری بوده و از کودکان و اطرافیان آنها حفاظت کرده است، اما فرایند یادگیری کودکان را نیز دستخوش اختلال کرد.  بسیاری از دانش‏ آموزان در سراسر جهان به اشکال مختلف (مبتنی بر فناوری، تلویزیون، رادیو و غیره) به‌سرعت، به یادگیری از راه دور سوق داده شدند. سنجش بیرونی دانش‏ آموزان لغو یا جایگزین شد و خانواده‌ها نقش بیشتری را در پشتیبانی از یادگیری دانش‏ آموزان عهده‏ دار شدند و بسیاری از نظام‌های تحصیلی تصمیم به کاهش حوزه‌ها یا محیط‌های یادگیری گرفتند.

هر ۳ ماه تعطیلی مدارس باعث کاهش ۱.۵ درصدی تولید ناخالص داخلی کشورها می‌شود

بر اساس تحلیل اقتصاد‏دانان حوزۀ آموزش‌وپرورش در سطح جهان، هر سه ماه تعطیلی مدارس در بحران کرونا موجب کاهش ۱.۵ درصدی تولید ناخالص داخلی (GDP) کشورها در نیم‌قرن آتی خواهد شد. بر این اساس کشوری که ۱۲ ماه تعطیلی داشته است، ۶ درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) خود را در نیم‌قرن آتی از دست خواهد داد.

کودکان متأثر از این افت یادگیری، ۱۰ تریلیون دلار (چیزی معادل هشت درصد  از GDP جهانی) از درآمدهای خود را در طول زندگی از دست خواهند داد. برای هر کودک این کاهش درآمد معادل از دست دادن یک سال درآمد از بازار کار در طی دوران فعالیت شغلی خواهد بود (بانک جهانی، ۲۰۲۰).

شبیه‏ سازی ‏های اخیر  (بانک جهانی، ۲۰۲۰)  نشان می‌دهند که با یک سناریوی محافظه‏ کارانۀ فقط پنج ماه تعطیلی مدارس، کشورهای دارای درآمد ضعیف تا متوسط با کاهش کیفیت سال‌های تحصیل تا حداکثر حدود ۰.۹  (۹ ماه) مواجه خواهند شد، فقر یادگیری از ۵۳ درصد پیش از پاندمی به ۶۳ درصد افزایش خواهد یافت. این امر کشورهای دارای عملکرد تحصیلی ضعیف پیش‌ازاین بحران را بیشتر تحت تأثیر قرار خواهد داد.

افزایش نوجوانانی که به حداقل سواد ریاضی دست نیافته‌اند 

سهم نوجوانان متوسطه‌ای که در حال حاضر به حداقل سواد کارکردی خواندن و ریاضی دست پیدا نکرده‌اند، از ۴۰ درصد پیش از پاندمی به ۵۰ درصد افزایش خواهد یافت. همچنین ۲۴ میلیون کودک از مقاطع پیش از دبستان تا پایان متوسطه ممکن است هرگز به مدرسه بازنگردند.

چالش حضور و غیاب

مشروط شدن آموزشها و یادگیری دانش‌آموزان به میزان زمان و سرمایه گذاری والدین

افزون بر این، با تعطیلی مدارس و انتقال به یادگیری برخط، نظام‌های آموزشی با چالش حضور و غیبت زیاد مواجه شدند، پدیده‌ای که با «افت یادگیری تابستانی» ارتباط دارد و به‌طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است. این پدیده نشان می‌دهد که در غیبت از مدرسه، کودکان در مهارت‌ها و شایستگی‌های خود دچار افت می‌شوند. این افت یادگیری با وجود یک پیشینه اقتصادی و اجتماعی ضعیف، رو به وخامت می‌گذارد و به‌این‌ترتیب یادگیری در خانه مشروط به میزان زمان اختصاصی والدین به تدریس، مهارت‌های شناختی و غیر شناختی والدین و منابعی است که آنها می‌توانند در فرایند تدریس سرمایه‏ گذاری کنند. 

در ادامه این گزارش تاکید شده است که اگر دولت‌ها و حکمرانان تدابیر کارآمدی را به‌منظور تضمین دسترسی کافی برای هر کودک به یادگیری در شرایط مطلوب به اجرا نگذارند، به‌ویژه در کشورهایی که عوامل غیر مدرسه‌ای نقش تعیین‏ کننده‌ای در پیامدهای یادگیری دارند، دوره‌های طولانی تعطیلی مدارس می‌توانند نابرابری‌ها را افزایش دهند. به همین سبب، طراحی راهبردهایی از طرف آموزش‌وپرورش برای یادگیری دانش‏ آموزان در مراحل بعدی کووید-۱۹ امری حیاتی است (بانک جهانی، ۲۰۲۰).

با توجه به مطالب فوق، دولت‌ها، سازمان‌های بین‏ المللی، سازمان‌های مردم‏ نهاد، دانشگاهیان، متخصصین این حوزه و بسیاری دیگر به دنبال راه‏ حل‌های کوتاه و میان‌مدت هستند. سازمان همکاری و توسعه اقتصادی با همکاری دانشکدۀ تعلیم و تربیت دانشگاه هاروارد، راهنماهایی برای پاسخ آموزش‌وپرورش به این پاندمی منتشر کرده‌اند. این راهنماها بر اهمیت تدوین راهبردی با برنامه‌های اجرایی روشن به‌منظور محدود ساختن اختلال در یادگیری، کاهش نابرابری‌ها، و تداوم تجهیز کودکان به مهارت‌ها و شایستگی‌های ضروری برای موفقیت در قرن ۲۱ تأکید دارند.

طبق اعلام سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، در آینده پیش رو، سرمایه ‏گذاری در فناوری به‌منظور پشتیبانی از یادگیری در فراسوی مرزهای مدرسه برای مدارس و دانش‏ آموزان آنها امری بسیار ضروری است. بر اساس مطالعه تالیس ۲۰۱۸ به‌طور متوسط حدود ۵۵ درصد مدارس کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی پیش از بحران کرونا به یک پلتفرم پشتیبان یادگیری از راه دور اثربخش دسترسی داشته‌اند.

ابعاد بحرانی آموزش در نظام آموزشی کشور

ابعاد بحرانی که نظام آموزشی کشور با آن مواجه است شامل موارد زیر است:

-انباشت افت یادگیری از گذشته بر اساس سنجش‏ های بزرگ‌مقیاس دوره‏ای تیمز و پرلز (به‌ویژه تیمز ۲۰۱۹ و پرلز ۲۰۱۶)

- رشد روانی-اجتماعی ضعیف کودکان  خردسال و کاهش سلامت روانی کودکان و نوجوانان در ابعاد مختلف و آسیب‏ پذیری بیشتر کودکان خردسال به سبب عدم شکل‏ گیری مهارت‌های اساسی، افت یادگیری، فقر محیطی و به خطر افتادن سلامت و سرمایه مغزی (Brain Capital) کودکان و نوجوانان

- وجود جمعیت گسترده دانش‏ آموزان نابرخوردار و محروم در سطح کشور و عدم دسترسی آنها به آموزش مجازی و آسیب‏ پذیری بیشتر دانش‏ آموزان دارای ناتوانی و دانش‏ آموزان دختر

- فقدان زیرساخت‏ های فناوری لازم برای تمامی مناطق جغرافیایی کشور به‌منظور پشتیبانی از دسترسی دانش‏ آموزان به اینترنت و آموزش‌های مجازی به‌منظور کاهش افت و شکاف‏ های یادگیری

- فقدان یک پلتفرم یا سامانه مدیریت یادگیری استاندارد و اثربخش

- فقدان سامانه‏ های مدیریت یادگیری نامتقارن، که مطالعات این نوع سامانه‏ های مدیریت یادگیری در مدارس را اثربخش‏ تر از سامانه‏ های دیگر نشان داده‏‌اند.

- کاهش زمان آموزش که در حال حاضر کشور ما از میان حدود ۸۰ کشور شرکت‌کننده در مطالعات تیمز و پرلز از کمترین زمان آموزش برخوردار است و در بحران کرونا این زمان آموزش به سبب تعطیلی آموزش حضوری، وضع وخیمی پیدا کرده است.

- عدم مهارت و آمادگی معلمان برای تدریس اثربخش در محیط مجازی و برخط

- افزایش نابرابری‏ ها و شکاف‏ های یادگیری در بین دانش‏ آموزان

- فقدان دانش، مهارت و تخصص والدین برای آموزش اثربخش و  کاهش افت یادگیری دانش‏ آموزان

- ترک تحصیل گسترده دانش‏ آموزان به سبب افت یادگیری و پیامدهای منفی اقتصادی خانواده‏ های محروم

افت چشمگیر یادگیری و ترک تحصیل از مهم‌ترین پیامدهای تعطیلی آموزش حضوری

در ادامه این گزارش آمده است که با توجه به مباحث پیشین و ابعاد بحرانی که نظام آموزشی کشور با آن روبرو است، افت چشمگیر یادگیری و مهارت‌های اساسی و ترک تحصیل دانش‏ آموزان از مهم‌ترین پیامدهای تعطیلی آموزش حضوری مدارس برای نظام آموزشی و کشور است. پیامدهایی که به‌سادگی قابل جبران نخواهند بود و بسیاری از آنها در فقدان پاسخ‌دهی مناسب، تبدیل به افتی پایدار خواهند شد.

بر این اساس، کارگروه مطالعات فوری پژوهشگاه مطالعات آموزش‌وپرورش توصیه‏ های سیاستی زیر را به‌منظور مقابله و پاسخ‌دهی به بحران افت و کیفیت یادگیری ارائه می‏ کند. این توصیه‏‌ها مبتنی بر تجارب بین‏ المللی و توصیه نهادهای سیاست‌گذاری علمی، آموزشی و فرهنگی در سطح جهان هستند.

سیاست‏های سه سطحی مقابله با افت یادگیری

وقتی دانش‌آموزان به مدرسه برمی‌گردند سنجش سطح یادگیری آنها از اهمیت حیاتی و بسزایی برخوردار است. همه کشورها  برای تسریع  ترمیم و جبران یادگیری، به فهم سطح یادگیری کنونی دانش‌آموزان نیاز دارند. سنجش افت یا شکاف یادگیری اولین گام در تدوین برنامه‏ های جبرانی و ترمیمی است. این سنجش به‌صورت کلاسی، مدرسه ‏ای، منطقه‏ ای، استانی و ملی قابل اجراست که هریک از این سطوح، اطلاعات بسیار ارزشمندی را از وضع و عمق بحران موجود، و به‌منظور برنامه‏ ریزی، سیاست‌گذاری و تدوین مداخلات لازم فراهم می‏ سازند.

در سطح جهانی و ملی، داده‌های احصاء شده درباره افت یادگیری دانش‌آموزان می‏ تواند به‌عنوان مبنایی برای تلاش‌های جبرانی و انتقال منابع به جاهایی که در معرض خطر هستند، مورد استفاده قرار گیرند. داده‌های سنجش تشخیصی در سطح مدرسه و کلاس درس می‌توانند برای آگاه‌سازی معلمان از سطح یادگیری و تدوین فعالیت‌های یادگیری برای نیازهای دانش‌آموز و تسریع پیشرفت یادگیری به کار گرفته شوند.

افت یادگیری در طول زمان بدون اقدامات ترمیمی، پیچیده و پیچیده‌تر می‌شود. یادگیری یک فرایند تجمیعی یا تراکمی است و یادگیری‌های تازه بر شالوده مهارت‌ها و دانش اکتسابی پیشین بنا می‌شوند. وقتی دانش ‏آموزان یادگیری‌های پایه را به خاطر تعطیلی مدارس یا یادگیری از راه دور فاقد کیفیت از دست می‏‌دهند، دانش و مهارت‌هایی پایه‌ای وجود ندارد که در هنگام بازگشایی بر روی آنها چیزی بنا شود. بنابراین؛ افت یادگیری رها شده و ترمیم نشده به روند خود ادامه می‌دهد مگر اینکه دولت‌ها اقداماتی برای ترمیم و جبران یادگیری دانش‌آموزان هنگام برگشت به مدرسه انجام دهند.

بانک جهانی، یونسکو و یونیسف (۲۰۲۱) پیشنهاد می‌کنند که هر کشوری برنامه‌های ترمیمی یادگیری مبتنی بر راهبردهای شواهد‏محور را برای تسریع یادگیری در دستور کار قرار دهد. هنگامی که دانش‌آموزان به آموزش حضوری برمی‌گردند، ارائه برنامه‌های شفاف برای تسریع یادگیری و پیشگیری از تفاوت‌های یادگیری بین نسلی، ضروری است. هر کشوری باید برنامه‌های ترمیمی و جبرانی مناسب با شرایط خود را تدوین کند. توجه داشته باشید که یک مداخله برای رسیدن به این هدف کفایت نمی‌کند، بلکه داشتن یک رویکرد نظام‌مند بسیار ضروری است. هر برنامه ترمیمی و جبرانی باید راهبرد مناسب - تلفیقی از راهبردهای شواهد محور- باملاحظه ظرفیت و محدودیت‌های بودجه و سایر عوامل را تلفیق کند.

بنابراین کشورها برای تسریع یادگیری دانش‌آموزان می‌توانند راهبردهای زیر را در سه سطح سیاستی گسترده به‌کارگیرند:

۱- فشرده‌سازی و یکپارچه‌سازی برنامه درسی: شواهد فراوانی وجود دارند که نشان می‌دهند، فشرده‌سازی برنامه درسی و مواد تدریس، همسو با سطوح یادگیری - به‌جای استانداردهای برنامه درسی-  روش‌های کارآمدی برای افزایش یادگیری است. شوک پاندمی کرونا فرصت مهمی برای اجرای اصلاحات موردنیاز و همسو کردن برنامه درسی با نیازها را پیش روی ما قرار داده است. اما چگونه باید این کار انجام شود؟ فشرده‌سازی برنامه درسی نیازمند این است که در کشورها کمیته‌های برنامه درسی شکل بگیرند و به تنظیم اولویت‌ها بپردازند و  در مورد اینکه چه موادی در هر حوزه یادگیری یا میان حوزه‌ای باید در هر پایه تحصیلی تدریس و یاد گرفته شوند، تصمیم‌گیری کنند.

کمیته‌ها باید خیلی جدی بر روی این موضوع بیندیشند که چه مهارت‌ها، دانش و شایستگی‏ هایی پیش‌نیاز یادگیری بعدی هستند و بیندیشند که هر دانش ‏آموزی باید فرصت لازم برای یادگیری پیش‌نیازها را پیش از یادگیری مواد جدید داشته باشد. تأکید می‌کنیم که تمرکز در اینجا باید بر روی یادگیری‌های پایه از قبیل سواد خواندن و نوشتن، علوم، ریاضی، و شایستگی‌های عاطفی-اجتماعی باشد.

به سخن دیگر این چهار مهارت اساسی باید در اولویت برنامه‏ ریزی و مداخلات قرار گیرند. به‌عنوان نمونه، در ساده‌ترین شکل این امر می‌‏تواند شامل تدابیری از قبیل استفاده از کتاب‌های پایه چهارم برای دانش‌آموزان پایه پنجم باشند تا این اطمینان حاصل شود که دانش‌‏آموزان، دارای مهارت‌ها و دانش‌پایه برای یادگیری‌های بعدی هستند.

۲- افزایش زمان آموزش: حتی پیش از پاندمی کرونا نیز این موضوع مبرهن بود که زمان اختصاص‌یافته به آموزش منجر به بهبود پیامدهای یادگیری می‌شود. اما، زمان آموزش را چگونه افزایش دهیم؟ نظام‏‏های آموزشی به شیوه‏های مختلف می‌توانند با افزایش ساعات روزانه آموزش مدارس، کلاس ‏های آخر هفته (پنج‏شنبه ‏ها در کشور ما) یا تعطیلات، اصلاح تقویم سال تحصیلی و افزایش آن، راه‌اندازی مدرسه تابستانی برای همه دانش‌آموزان (متناسب با مدرسه و کلاس، در مواردی که مبتنی بر سنجش‌ها، افت یادگیری همگانی و فراگیر است) یا به‌طور ویژه برای دانش‌آموزانی که دچار افت یادگیری هستند، این کار را انجام دهند. چنین اقداماتی تنها زمانی نتایج مؤثری به دنبال دارند که استقبال و اشتیاق وجود داشته باشد و دانش‌آموزان در زمان آموزش جبرانی - نه زمان آموزش عادی و رسمی مدارس- شرکت کنند.

بنابراین، بسیار مهم است که به‌دقت در مورد اینکه چه اقداماتی برای بافت هر جامعه‌ای مناسب است و همین‌طور محرک‌ها، مراودات و مشوق‌های لازم برای معلمان، مدیران، دانش‌آموزان و خانواده‌ها برای مشارکت حداکثری آنها در نظر گرفته شود.

۳-  بهبود کارایی یا اثربخشی آموزش: کشورها برای بهبود کارایی باید ابتکارات را مورد حمایت قرار دهند و میزان یادگیری که در کلاس‌های درس رخ می‌دهد را افزایش دهند. برخی از اقدامات مداخله‌ای مناسب به شرح زیر است:

الف- آموزش هدفمند: در آغاز باید سطح یادگیری دانش‌آموزان را مورد سنجش قرار دهیم. سپس، آنها را فارغ از سن یا پایه تحصیلی، بر اساس میزان تسلط و چیرگی آنها به مهارت‌ها، گروه‌بندی کنیم و در یک بازه زمانی خاص در طول روز در مدرسه یا روزهای تعطیل، تحت آموزش قرار دهیم. معلمان باید آموزش را متناسب با سطح یادگیری دانش‌آموزان - نه انتظارت برنامه درسی- ارائه دهند.

اما، چگونه؟ رویکردهای آموزش هدفمند منعطف هستند و می‌توانند با توجه به بافت مدارس و نظام آموزشی اصلاح شوند. مدل‌های آموزش هدفمند عبارت‌اند از: گروه‌بندی بر اساس سطح یادگیری در یک بازه زمانی معین و در روزهای عادی مدرسه؛ کمپ‌های یادگیری هدفمند در طول سال تحصیلی؛ مدل کمپ‌های تابستانی

ب- سرمایه‌گذاری در برنامه‌های پداگوژیکی ساختمند: پداگوژی ساختمند به بسته منسجم و جامعی اتلاق می‏شود که بر بهبود یادگیری و تدریس در کلاس متمرکز ‎است. مرور مداخلات نشان می‏ دهد، مداخلات پداگوژیکی ساختمند منجر به نتایج مثبت پایدار می‌شوند. اما، چگونه؟ برنامه‌ها معمولاً شامل دستورالعمل یا راهنمایی است که برای معلم طرح درس روزانه فراهم می‏سازد و شامل آموزش و هدایت عملی (کوچینگ) معلمان برای تقویت مهارت‌های آنها جهت تدریس این طرح درس‌ها است و مواد آموزشی را برای دانش‌آموزان به‌صورت یک‌به‌یک فراهم می‏‌کند. معمولاً، ابزارهایی برای پایش پیشرفت یادگیری و پشتیبانی اساسی از معلمان و دانش‌آموزان وجود دارد.

فناوری در صورت وجود پیش‌نیازهای آن یعنی دسترسی به تجهیزات، نرم‌افزار، معماری دیجیتال، اتصال پایدار و معتبر و مهارت‌های دیجیتالی مربوط  می‌تواند برای تسهیل مداخلات پداگوژیکی ساختمند مورد استفاده قرار گیرد. یک رویکرد فوری در محیط‌های با ظرفیت محدود  تکیه بر فناوری‌های موجود برای هدایت عملی (کوچینگ) معلمان در برنامه‌های پداگوژیکی ساختمند است.

پ- ارائه برنامه‌های آموزش اختصاصی در گروه‏‌های کوچک: شواهد قوی وجود دارند که تدریس اختصاصی منجر به پیشرفت تحصیلی دانش ‏آموزان ضعیف یا کم‏ پیشرفت می‌شود، البته کارایی این رویکرد بستگی به‌اندازه گروه و تعداد جلسات دارد. اما، چگونه؟ تدریس اختصاصی با  نسبت یک تا چهار و حتی تا هفت دانش‌آموز به هر معلم یا مربی اختصاصی است. این فرد می‏ تواند معلم، فردی همیار معلم که بدین منظور بکار گرفته شده یا فردی داوطلب (از سازمان‌های مردم‏ نهاد مربوط) باشد.

تدریس اختصاصی می‌تواند با توجه به موقعیت و شرایط در طول ساعات مدرسه یا پس‌ازآن، به‌صورت حضوری یا برخط (آنلاین) انجام شود. آموزش اختصاصی یا در گروه‌های کوچک، به‌ویژه برای دانش‏ آموزان کم‏ پیشرفت و نابرخوردار از مهم‌ترین مداخلات سیاستی در نظام ‏های آموزشی موفق است که مبتنی بر مطالعات علمی، سرمایه‏ گذاری بر روی آن پیامدهای مثبت قابل توجهی برای کشورها به دنبال دارد و اساساً نقطۀ قوت بسیاری از نظام ‏های آموزشی موفق و دارای عملکرد تحصیلی بالا، سرمایه‏ گذاری آموزشی مضاعف بر روی دانش ‏آموزان کم‏ پیشرفت و نابرخوردار است (فراهم کردن محیط‌هایی ساکت و آرام در مدرسه برای مطالعه و انجام تکالیف خارج از ساعات درسی، از دیگر اقدامات اساسی و مؤثر برای دانش‌‏آموزان نابرخوردار و در معرض خطر است). 

ت- ارائه برنامه‌های یادگیری خود راهبر: همانند آموزش هدفمند، برنامه‌های خود-آموز، دانش‌آموزان را قادر می‏ سازند که به‌تدریج به سمت تسلط و چیرگی بر مهارت‌های پایه حرکت کنند. فعالیت‌های خود-آموز می‏ توانند با راهنمایی و مشارکت اندک معلم مورد استفاده قرار گیرند.

اما، چگونه؟ فعالیت‏ ها می‌توانند مداد-کاغذی باشند یا جایی که فناوری در مدارس و خانه‌ها وجود دارد این فعالیت‏ ها می‏ توانند به‌صورت خود-آموز و با استفاده از کامپیوتر انجام شوند. این برنامه‏ ها نشان داده ‏اند که تأثیرات مثبتی دارند اما لازم است طوری تدوین شوند تا در موقعیت‏ و شرایط دانش ‏آموزان محروم و نابرخوردار قابل استفاده باشند.

سامانه‌های یادگیری نامتقارن (ناهم‌زمان) ابزار بسیار مهمی برای افزایش اثربخشی سه مداخله اخیر محسوب می ‏شوند. بنابراین سرمایه‏ گذاری در مداخلات فوق و همین‌طور سامانه‏های مربوط و تدارک منابع مالی لازم ازجمله سیاست‌های ضروری به‌منظور مقابله با افت یادگیری و پیشگیری از آثار پایدار آنها محسوب می ‏شوند.

در خاتمه این گزارش نیز این گونه نتیجه گیری شده است که افت یادگیری و ترک تحصیل دانش‏ آموزان، مهم‌ترین چالش‏ های پساکرونای نظام آموزشی کشور محسوب می‏‌شود که نیازمند تدوین یک برنامه جامع و درازمدت، تأمین منابع مالی لازم، شکل‏‌گیری جوامع یادگیری حرفه‏‌ای معلمان در سطح مناطق و استان‌ها، آگاه ‏سازی مدیران مدارس، مناطق و استان‌ها نسبت به اهمیت موضوع و برنامه‏ ریزی به‌منظور مقابله با آن، آگاه‏‌سازی خانواده‌ها و جامعه و حساسیت مضاعف و پاسخ‌دهی مبتنی بر شواهد علمی به این چالش اساسی و خطیر است.  

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha