به گزارش ایسنا، روزنامه «سازندگی» نوشت: علی ضیا، مجری سابق تلویزیون این خبر را روز سهشنبه هفته گذشته در اینستاگرام خود منتشر کرد او گفت: «از دوستم پرسیدم امسال شهریه مدرسه دخترش چقدر شده، گفت ۱۵۰۰ دلار! بعد یک آقایی گفته مشکل اقتصادی ما این است که مردم ریال را دوست ندارند، وسط تهران شهریه به دلار میگیرند، آن وقت ایشان میگویند مردم ریال را دوست ندارند؟»
موضوع دریافت ارقام نجومی از سوی مدارس موضوع جدید نیست و طبقاتی شدن آموزش طی چند سال اخیر ضربه خود را به آموزش کشور زده است، بهطوری که با اعلام اسامی ۴۰ نفر برتر کنکور ۱۴۰۱ در گروههای آموزشی مختلف مشخص شد، سال گذشته همانند چند سال اخیر رتبههای برتر در تصاحب مدارس خاص بوده و از میان نفرات برتر کنکور امسال صرفاً یک دانشآموز در مدرسه دولتی عادی تحصیل کرده است! ۲۹ نفر از مدارس استعدادهای درخشان، ۹ نفر مدارس غیر انتفاعی، و یک نفر هم مدارس نمونه دولتی بودند!
در کنکور ۱۴۰۰ نیز از ۳۰ نفر رتبه برتر گروههای تجربی، ریاضی و انسانی ۲۰ نفر دانشآموزان مدارس سمپاد، ۵ دانشآموز از مدارس غیردولتی و سه دانشآموز از مدارس نمونهدولتی بودند و در میان رتبههای برتر کنکور، دانشآموزان مدارس دولتی عادی حضور نداشتند. در کنکور سال ۹۹ رتبه هفتم گروه آزمایشی علوم ریاضی در مدرسهای کاملاً دولتی درس خوانده بود و ۶۷ درصد رتبههای برتر برای مدارس سمپاد، ۱۸ درصد غیردولتی و ۱۰ درصد مدارس نمونه دولتی بودند.
در کنکور ۹۸ تمام رتبههای برتر از میان مدارس خاص و غیر دولتی بودند و جای مدارس دولتی عادی خالی بود؛ ۷۰ درصد رتبههای برتر کنکور این سال در رشتههای ریاضی، تجربی و انسانی دانشآموزان مدارس سمپاد بودند، سهم غیردولتیها ۱۴ درصد و نمونهدولتیها ۱۳ درصد بود. این روند حکایت از آن دارد با وجود تغییراتی که هر ساله در آمار و ارقام تعداد شرکتکنندگان و ... نسبت به سالهای قبل وجود دارد، آنچه نسبت به گذشته تغییری نداشته است، تراژدی تلخ تضعیف روزبهروز مدارس دولتی و پیشتازی مدارس غیردولتی و خاص است.
سال گذشته خسرو ساکی، رئیس سابق مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش هشدار داده بود: در آزمون سراسری سال ۹۹_۹۸، ۸۳.۹۴ درصد رتبههای زیر سه هزار برای مدارس استعدادهای درخشان، نمونهدولتی، غیردولتی و مدارس (شاهد) بودند و این مدارس ۳۱/۸۷ درصد دانشآموزان را تحت پوشش قرار میدهند. اینکه از ۴۰ دانشآموز برگزیده کنکور سراسری امسال فقط یک دانشآموز در مدرسه دولتی درس خوانده، یک فاجعه و شکاف اقتصادی و مالی و آموزشی تمام عیار محسوب میشود که حتی در لیبرالترین جوامع جهان هم کمتر شاهد آن هستیم. تقریباً در هیچ کشور توسعهیافتهای ردی از آموزش طبقاتی دیده نمیشود و تلاششان بر استقرار عدالت آموزشی منطبق بر برخورداریهای برابر از امکانات و کیفیت آموزش یکسان است.
چرایی شهریههای بالای مدارس خاص
حاجیآبادی، مدیر مدرسه غیرانتفاعی آزادگان در شهرستان کرج درباره چرایی شهریههای نجومی برخی مدارس میگوید: در کرج مدرسهای که به دلار شهریه بگیرد، نداریم و اغلب این مدارس در مناطق شمالی تهران هستند. مدارس غیرانتفاعی در مقطع ابتدایی که بنده فعالیت میکنم از ۱۲ میلیون شروع میشود و هرچه امکانات و کلاسهای فوقبرنامه یا برنامههای سرگرمی و ... اضافه شود به این عدد اضافه میشود. در این مقطع مدارسی داریم که تا ۵۰ میلیون نیز شهریه میگیرند اما سقف شهریه در مدرسه ما ۲۰ میلیون تومان است. هر سال هم طبق مصوبه آموزش و پرورش ۲۰ درصد به آن اضافه میشود. او میگوید: کیفیت آموزشی در این مدارس بالاست و مدام از کلاسهای تقویتی در کنار کلاسهای عادی مدرسه استفاده میشود. استفاده از دبیران خوب و برنامههای آموزشی بهتر را هم میتوان به این فهرست اضافه کرد.
برای مدیریت هزینهها به دلار شهریه میگیرند
حیدر زندیه، معلم و فعال صنفی نیز میگوید؛ هرچند این کار از اساس اشتباه است اما مدارس برای مدیریت هزینههایشان مجبور هستند که به دلار شهریه بگیرند. هر سال اگر مدرسه استیجاری باشد حدود ۴۰ درصد به هزینه اجاره آن اضافه میشود، هزینههای جاری از جمله تفریحات و سرگرمی دانشآموزان این مدارس و مواد خوراکی هم که مدام در حال افزایش است، پس از دید آنها منطقی است که وقتی اقتصاد مملکت با نرخ دلار بالا و پایین میشود، هزینه را هم به دلار بگیرند که بتوانند مدیریت کنند.
زندیه اضافه میکند: اصولاً خانوادهها شهریه را یکجا نمیدهند و در اقساط پرداخت میکنند. در واقع قسط آخر پایان خرداد ماه هر سال میشود. در نتیجه، وقتی به دلار اقساط را دریافت میکنند، همزمان با تورم روز، هزینهشان را مدیریت کرده و به سود میرسند.
در مملکتی با فاصله طبقاتی زیاد، مدارس طبقاتی عادی است
این فعال صنفی ادامه میدهد: در واقع میتوان گفت که این تورم افسار گسیخته است که معادلات را بر هم میزند یا سبب پدیدههای جدید میشود. مدارسی که نمره فروشی میکنند را کاری نداریم أما مدارسی که واقعاً خدمات به دانشآموزانشان ارائه میدهند، مجبورند از این شیوه استفاده کنند، شیوهای که درست نیست اما نمیتوان تنها به آنها انتقاد کرد، دولت اساسا نظام آموزشی را رها کرده و مدارس دولتی کمترین امکانات را به لحاظ آموزشی و... دارند، آن وقت توقع دارید در یک مملکتی که فاصله طبقاتی بیداد میکند، ما مدرسه طبقاتی نداشته باشیم؟ زندیه در پاسخ به این پرسش که هر روز بر تعداد مدارس غیرانتفاعی یا نمونهدولتی اضافه میشود و این ناشی از عقب کشیدن دولت از مساله آموزش است، تاکید میکند: برای دولت بهتر است که مدارس مدام تغییر شکل بدهند چون همان هزینه حداقلی را هم نمیکند. قاعدتاً اگر کیفیت مدارس دولتی به اندازه مدارس غیرانتفاعی بود، چون متقاضی نداشتند، تعدادشان کاهش پیدا میکرد اما اولیا امروز اگر ببینند کیفیت مدارس خوب نیست با پول شکل مدرسه را تغییر میدهد. تغییر شکلی که شما در نتایج کنکور دیدید و متوجه شدید که دیگر رتبههای برتر از مدارس دولتی نمیآیند.
سقوط عدالت آموزشی با پیدایش مدارس گوناگون
از حدود ۵ سال قبل که خبر میزان تنوع مدارس در کشور خودش را در میان گزارش مرکز پژوهشهای مجلس و بعد برخی اعضای کمیسیون آموزش در دوره پیشین مجلس نشان داد، موضوع و وعدههایی مبنی بر برچیدن این تنوع و کمک به عدالت آموزشی هم هر از گاهی تکرار میشود. عدالت آموزشی بهتنهایی البته شاهکلید اغلب صحبتهای مسئولان آموزش و پرورش و نمایندگان مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است اما تکرار این حرف تفاوتی در این موضوع ایجاد نمیکند که از همان ۵ سال پیش معلوم شد که تعداد تنوع مدارس در این کشور به بیش از ۲۰ نوع مدرسه رسیده و هر نهاد و سازمانی هم مرجع و منبع صدور مجوزی بوده که طبق تعاریف شاید قانونی هم نباشند.
سال ۹۷ و پس از گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، سیدمحمدجواد ابطحی، نماینده کمیسیون آموزش در مجلس دهم با اشاره به اینکه مبنای شکلگیری ۲۲ نوع مدرسه موجود ۷ مرجع مجلس، شورای عالی اداری، شورای عالی فناوری، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی آموزش و پرورش، شخصیت حقوقی وزیر آموزش و پرورش و وزارتخانه و مجلس بودهاند، گفته بود: «این از همگسیختگی در تصمیمگیریها سبب به وجود آمدن شرایط کنونی شده است، در حالی که همه مدارس باید از آموزش و پرورش مجوز بگیرند. چندگانگی مدارس عدالت آموزشی را زیر سوال برده است. در پی این تبعیض بودجه آموزشی کشور عادلانه تقسیم نمیشود و برخی مدارس در محرومیت مطلق به سر میبرند و برخی دیگر بودجههای کلان به آنها سرازیر میشود.»
اشرافیگری آموزشی
محمد داوری، معلم و عضو سازمان معلمان ایران با تایید ارائه خدمات اشرافی در مدارسی با شهریههای نجومی به «سازندگی» میگوید: مصداق مدرسهای که با دلار شهریه میگیرد را نمیتوانم بگویم اما مدارسی داریم که شهریههای نجومی تا ۱۰۰ میلیون یا ۲۰۰ میلیون هم میگیرند. او ادامه میدهد: این مدارس که در مناطق شمالی تهران واقع شدند، فوق برنامه عجیبی به دانشآموزان خود ارائه میدهند، از سفر خارجی گرفته تا آموزش اسبسواری. باشگاهها، سالنهای ورزشی و امکانات تفریحی که دارند بسیار لاکچری و اشرافی است. هر چند کیفیت آموزش در این مدارس بسیار بالاست اما در واقع شهریه عمدهای که میگیرند صرف تفریح، ورزش و برنامههای دیگر میشود. این مدارس تعدادشان محدود است اما دانشآموزان خاص متعلق به خانوادههای خاص در این مدارس تحصیل کرده و باعث جلوهگری اشرافیگری در نظام آموزشی هستند.
نابودی انگیزه با استعدادهای فقیر
داوری با بیان اینکه طبقاتی شدن آموزش و تنوع مدارس به آموزش عمومی آسیب زده است، اضافه میکند: تراکم رتبههای برتر کنکور در مدارس خاص نشان از آسیب به آموزش عمومی دارد. حتی کسانی که توانایی دارند و تلاش زیادی هم میکنند اما انگیزه و امیدشان را از دست دادهاند. پیدایش مافیای کنکور و رواج اشرافیگری در واقع سبب شده تنها درصد محدودی به آینده امیدوار و درصد بیشتری ناامید باشند.
داوری ادامه میدهد: آمار انتخاب رشته در کنکور سال گذشته نشان داد که حدود ۶۰ درصد از شرکت کنندگان اساساً انتخاب رشته نکردند این یعنی اصلاً انگیزهای ندارند. از حدود ۴۵ درصد مابقی که همه رتبههای برتر نیستند و دانشگاهها و رشتههای برتر را هم نمیتوانند انتخاب کنند، میماند ۱۵ درصد و تمام ماجرای کنکور هم حوالی همین ۱۵ درصد اتفاق میافتد، ۱۵ درصدی که درصد غالب آنها دانشآموزان مدارس خاص هستند! این یعنی، یک نگاه کاملاً غلط به آموزش عمومی و ضربه اساسی که به آن وارد شده است. در واقع آموزش عمومی نباید کنکور محور باشد و آموزش عالی باید بعد از آموزش عمومی، مراحل خود را طی کند.
او تجربه کشورهای دیگر در این موضوع را به اشتراک گذاشته و میگوید: تا مقطع ابتدایی و متوسطه اول در کشورهای دیگر هیچ بحثی از شغل، استعداد و رشته نمیشود تا در زمینههای مختلف هنری، اجتماعی و فرهنگی به سطح قابل قبولی برسند و ادامه راه در کالج و بعد از آن در دانشگاه دنبال میشود. در کالج نیز هر فرد هر واحدی را که تمایل داشته باشد مطابق با علاقه خود انتخاب میکند اگر تعداد واحدهای برداشته شده به تعداد تعیین شده باشد میتواند در یک رشته خاص به تحصیل ادامه بدهد، سهم ۴۵ درصدی معدل در کنکور هم در واقع یک برداشت غلط از همین روش است که در کشور ما به صورت ناقص و اشتباه پیاده شده است. کوه یخ ماجرا هم همین مدارس اشرافی، سیستم آموزشی عقبمانده و مافیای کنکور است.
انتهای پیام
نظرات