حجتالاسلام والمسلمین علی الهی خراسانی، شامگاه گذشته، در نشست مدرسه بهاره ادیان در خدمت انسان با موضوع «انسانگرایی دینی» که به همت مرکز فعالیتهای قرآنی سازمان جهاددانشگاهی خراسان رضوی در محل این سازمان برگزار شد، درخصوص باورهای ایجابی و سلبی اومانیسم اظهار کرد: انسانگریی دینی، یکی از اصول بنیادین و تفکرات دوران مدرنیسم به شمار میرود و به عنوان یکی از اصول جهان مدرن محسوب میشود.
وی اضافه کرد: در سنت الهیات مسیحی، چون الهیات مسیحیت از این زاویه دچار ضربه شده بود و فشاری از این ناحیه متحمل میشد، به یک سری خوانشهای انسانگرایانه از مسیحیت روی آورد و سنتی در غرب تحت عنوان اومانیسم دینی شکل گرفت و در حال حاضر سنت قابل دفاع الهیاتی و دارای مقاله، کتاب و صاحب نظر است. در دنیای مسیحیت و غرب تحت عنوان اومانیسم دینی، یا همان انسانگرایی دینی و یا از اومانیسم مسیحی صحبت میشود و ۲ سنت اومانیسم مسیحی و مسیحیان اومانیسم را مورد بررسی قرار میدهد.
وی ادامه داد: مسیحیان اومانیسم اشاره میکنند که زندگی انسان دارای دو بعد مادی و معنوی است و سعی میکند براساس اراده خداوند انسان را در محور جهان قرار دهد، یعنی نمیخواهد تفکیکی بین نگاه الهیاتی و اومانیسمی ایجاد کند و در تلاش است، این دو دنیا را به یکدیگر نزدیک کند و از اومانیسم سکولار عبور کند، یعنی با نفی اومانیسم سکولار که یک تضاد بنیادین میان نگاه الهیاتی و نگاههای اومانیستی میبیند، سعی میکند با گذر از اومانیسم سکولار به اومانیسم مسیحی و مسیحیان برسد.
الهی خراسانی با بیان اینکه انسانگرایی دینی به ظاهر یک تناقضنماست، افزود: آنچه ما از انسانگرایی و اومانیسم سراغ داریم، اساساً برای نفی الهیات و نفی تفکر مسیحی پیش آمده و سعی کرده در برخی خوانشهای تند و افراطی خود، بسیاری از چیزها را در دنیای الهیاتی خود نفی کند.
این نویسنده و دینپژوه تصریح کرد: اینگونه میتوان تعبیر کرد که در دنیای مسیحیت و در الهیات مسیحی، سنت فکری و خوانشی پیدا شده و به رشته علمی که دارای کتاب، مقاله و صاحبنظر است، تبدیل شد که قصد دارد خوانش الهیاتی انسانگرا، مسیحی و الهیاتی به سود انسان داشته باشد و سعی کند این دو را با یکدیگر جمع کند، به نحوی که اعتقاد به خدا و الهیاتی بودن، با انسانمحوری و کرامت، حقوق و اخلاق انسانی تجمیع شود.
سنت اسلامی در انسانگرای شیعی
وی درخصوص سنت اسلامی و شیعی در مورد انسانگرای شیعی، اظهار کرد: شاکله انسانگرای دینی یک خوانش الهیاتی از مسیحیت یا اسلام است که سعی میکند انسانمداری و انسانمحوری را تبیین کند. در سنت اسلامی یکی از متفکران نواندیش مسلمان «محمد ارکون» است که بیشترین تلاش را در این حوزه داشته است.
الهی خراسانی اضافه کرد: در این مسئله همه نواندیشان مسلمان در جهان عرب به نحوی انسان را مرکز اندیشههای خود قرار میدهند و انسان تاریخی را میپذیرند. در اندیشه و آثار افرادی چون عبدالمجید الشرفی و یا محمد الشحرور، دیگر آن انسان ثابتی که سنتی است، وجود ندارد و کاملا به یک انسان تاریخی و کرانهمند باور دارند.
این نویسنده و دینپژوه بیان کرد: فارغ از جهان عرب، در آثار و اندیشه ۳ متفکر شیعی، انسانگرایی دینی یعنی جمع میان الهیات و نگاههای دینی با انسانگرایی، خوانش انسانگرایانه از متون دینی و اسلام، برجسته است. این نگرش، نگرشی است که در طی ۴۰ تا ۵۰ سال اخیر اتفاق افتاده است و سابقه دوری، در دنیای اسلام ندارد.
وی گفت: امام موسی صدر در دهه ۵۰ برای نخستین بار یک مجتهد و متفکر شیعی است که به صورت برجسته و مشخص، تفسیر انسانی خود از اسلام را بیان میکند. اندیشمند دوم سیدمحمدعلی ایازی است که انسانگرایی ایشان به مثابه یک رویکرد و روش فقهی است که انسانگرایی را در شریعت پیادهسازی میکند و اندیشمند سوم عبدالجبار الرفاعی است. ایشان جزو افرادی است که انتقال تفکر روشنفکری زبان فارسی به زبان عربی را برعهده داشته و این دو جهان را با هم آشنا کرده است.
امام موسی صدر نگاهی بنیادی به نقش انسان در اسلام دارد
الهی خراسانی افزود: امام موسی صدر یک نگاه بنیادی و هستیشناختی به نقش انسان در دین و در اسلام دارد. همه تلاش ایشان این بوده که این انسانگرایی را خارج خواست و اراده خداوند نبیند، یعنی خدا خواسته که انسان بر روی زمین محور باشد.
این نویسنده و دین پژوه با بیان اینکه امام موسی صدر انسان را ثابت و دائمی بر روی زمین میداند، تصریح کرد: درست است که او انسان را در کانون تفکر خود قرار میدهد و رفتار خودش نیز همین انسانگرایی را نشان میدهد، اما باز هم برای تبیین انسانیت به دین رجوع میکند و این مسئله قابل مناقشه است. همچنین باید گفت امام موسی صدر این انسانگرایی را به ساحت فقه و شریعت وارد نمیکند. لایه اندیشه و هستیشناختی نیز اساساً رابطه انسان با خدا را دارد. در متون دینی بازخوانی میکند که در رفتار و زیست خودش نیز این مسئله را نشان میدهد.
وی گفت: شخصیت دیگر سیدمحمدعلی ایازی مجتهد و مفسر قرآن است. ایشان به لحاظ اندیشهای، کلامی و نگاههای هستیشناختی ورود جدی به انسانگرایی نداشته است و از کرامت انسانی در فقه دفاع میکند. او نگاه امروزی و عرفی به انسان دارد، از اصل کرامت انسانی دفاع میکند و این کرامت را کاملاً ذاتی میداند. ایشان سعی کرده از الهیات به فقه برسد. وی کرامت را از لحاظ متون دینی خصوصا قرآن بررسی کرده و یک نگاه کلامی دارد.
الهی خراسانی تصریح کرد: اندیشمندی که هم در لایه اندیشه ورود میکند، هم نگاه الهیاتی دارد، هم نگاه هستیشناختی دارد و از این نگاه در فقه، شریعت و احکام دفاع میکند، عبدالجبار الرفاعی است؛ چرا که او دو سنت، نخست سنت فقهی و اجتهادی و دیگری سنت روشنفکری و نواندیشی در جهان عرب را در دست دارد. وی از لحاظ فقهی و اصولی دانشآموخته این حوزه است و هم در سنت روشنفکری و نواندیشی حضور دارد. در کتاب «الدین و کرامت انسانیه» بحث فلسفی و هستیشناختی، انسانگرایی و نقش انسان، رابطه دین و انسان را بررسی میکند.
این نویسنده و دین پژوه در پایان گفت: دو اندیشمند اخیر به کرامت انسانی هم نگاه الهیاتی و هم کلامی دارند و هم به صورت روشمند و عینی باور دارند کرامت انسانی تأثیر گسترده در فقه دارد، هر اصل، نص، خط و فتوایی اگر خلاف کرامت انسانی باشد، باید کنار گذاشته شود و متون دیگر به نفع کرامت انسانی بازخوانی شوند.
انتهای پیام
نظرات