ایسناپلاس:از قدیم وقتی میخواستند ذکر بگویند تسبیح دست شان میگرفتند. بعد میگفتند یک دورصلوات فرستادیم. یا ۷ دور نذر تسبیح کردهایم و دانهها را از لای انگشتانشان رد میکردند و وقتی ذکرشان تمام می شد؛ میگفتند ۷۰۰ تا شد.
بعضیها هم با تسبیح نه با بند انگشتانشان ذکر میگفتند. حدیثی هست که میگوید ذکر با بندهای انگشت فضیلت زیاد دارد چون بندبند انگشتانت روز آخرت به حرف میآید و میگوید که با آنها ذکر تسبیح گفتهای. یعنی هر بند را معادل یک مهره میگیرند و حساب میکنند. اما هرکسی از عهده آن بر نمیآید. من یکباری توی نوجوانی داشتم با بند انگشتانم ذکر میگفتم. خانمی توی مسجد صدایم کرد و گفت خوب است اهل ذکری. با انگشت هم خیلی ثواب دارد اما من شنیدهام آدم اینطوری ذکر بگوید امتحان میشود! انگاری که خدا بخواهد عیار ذکر آدم را بسنجد! ببیند همین انگشتانت چطوری پای ذکرشان میمانند! من دیگر جرات نکردم با انگشتانم ذکر بگویم. ترسیدم خدا بخواهد عیار ذکرهایم را بسنجد.
من شنیدهام مردی یکبار بالای کوه رفت. سرش را رو به آسمان گرفت و نه با مهرههای صدتایی تسبیح و نه با بند سهتایی انگشتانش که مرد بالای کوه با بندبند بینهایت اعضاء و جوارحش ذکر گفت و همه را به گواهی آورد.
من شنیدهام مردی در دشتی با همه استخوانهایش، با همه رگهایش، با همه خونش و با همه تن و جان و بدن فرزندانش ذکر گفت و هزار و چندصدسال است هیچکدام از ملائک نتوانسته اند عدد ذکرهای او را بشمارند. و من فکر میکنم آدم وقتی اینگونه ذکر بگوید چطور امتحان میشود؟
یک جایی باید کنار دعای عرفه بنویسند خواندن دعا به بیماران قلبی توصیه نمیشود یا بگویند دست کم ترجمهاش را نخوانید. یا حداقل شما چه کار دارید این دعا را از چه کسی نقل کردهاند؟ یک جایی باید کنار دعای عرفه بنویسند ممکن است جانتان در آید. مخصوصا کنار آن فراز که مرد بالای کوه وقتی میخواهد خدا را صدا کند میگوید: ای گیرنده دستهای ابراهیم از بریدن سر فرزندش...
انتهای پیام
نظرات