غلامرضا رخشانی در گفتوگو با ایسنا گفت: در ۲۹ شهریور ۴۳ به دنیا آمدم و از آزادگان و جانبازان هستم. در سال ۵۹ شروع جنگ تحمیلی ۱۶ ساله بودم و ۲۰ دی ماه ۶۲ در سن ۱۹ سالگی اعزام شدم. نوجوان محصلی بودم که وقتی حال و هوای جبهه را از بزرگترها میشنیدم اشتیاق در من تلالو داشت، اما به خاطر شرایط تحصیلی و خانوادگی نتوانستم اعزام شوم، تا اینکه برای ورود به دانشگاه عازم مشهد شدم و در ترم سوم تربیت معلم به جبهه رفتم.
وی افزود: حضورم در جلبهه ماموریت ۴۵ روزه بود و پس از این مدت برگه مرخصی در دستم بود اما دوست داشتم نقش خوبی داشته باشم. همان موقع متوجه شدم حال و هوای جبهه رنگ عملیات گرفته، بنابراین برگه ترخیص را کنار گذاشتم و وارد فضایی شدم که ۷۸ ماه دوری از ایران را برایم رقم زد. نزدیک ۲ ماه و چند روزی داخل ایران و ۷۸ ماه دوران اسارت در خاک عراق را گذراندم و ۴۰ درصد جانباز از ناحیه پا هستم.
رخشانی در خصوص تاثیرات دفاع مقدس بر زمان حاضر تصریح کرد: یکی از عوامل ماندگاری دوران دفاع مقدس در اذهان و عدم فراموشی آن این است که جنگ ایران برخلاف جنگهای رایج دنیا صرفا دفاع از خاک و آب و مرزهای فیزیکی نبود؛ بلکه پایه و اساس دفاع مقدس دفاع از همه ارزشهای معنوی، اخلاقی، اعتقادی و فطرت انسانها بود و به همین دلیل عجین با ذات انسانها و اعتقاد درونی انسانها بود.
این جانباز دوران دفاع مقدس با اشاره به اینکه اگر افرادی سعی در فراموش کردن دوران دفاع مقدس داشته باشند هیچگونه موفقیتی نصیبشان نمیشود، ادامه داد: ایجاد حس اعتماد به نفس به دلیل اینکه انسان میتواند بدون تکیه به جوامع غیرخدایی و با ایستادن بر روی ارزشهای خود و اتکا به خدا موفقیتهای زیادی را کسب کند، ایجاد روحیه نشاط به دلیل تجربه موفقیتآمیز دوران دفاع مقدس که انسان میتواند با کمترین امکانات مادی در سایه امکانات معنوی موفقیتهای زیادی را به دست آورد، "نه گفتن" به همه دولتهای شرق و غرب در کنار احترام به همه مردمان جهان و حفظ کرامت انسان بر مبنای وظیفه دینی و ایستادگی در مقابل زورگویان، نقش رهبری در رساندن انسان به موفقیتها و نگاهی به انقلابهای دنیا امروزه ثابت کرد که یکی از رموز موفقیت ایران در همه جریانات به ویژه دوران دفاع مقدس تبعیت در مسیر رهبریت واحد آن هم رهبری در مسیر ارزشهای الهی است از جمله اثرات دفاع مقدس در استمرار حیات انقلاب اسلامی است.
رخشانی اظهار کرد: نسل امروز باید ابتدا هویتشناسی و تحلیل واقعبینانه از دوران دفاع مقدس آن هم از زبان کسانی که دوران دفاع مقدس را درک کردهاند داشته باشند و آنچه امروز از ثمرات آن نصیب نسل امروز میشود قاعدتا ماه عسل زحمات تلاشها، ایثارگریها و از خودگذشتگیهای کسانی است که بالاترین بهای خود یعنی زندگی را به کف دست خود گذاشتند تا نام ایران و اسلام واقعی باقی بماند.
وی ادامه داد: اهمیت دوران دفاع قدس را در قالب فیلم، خاطره و یا رسانه نمیتوان شناخت، اگر چه وظیفه رسانههای ما در ابعاد مختلف انعکاس جریانات دوران دفاع مقدس است، اما بر نسل حاضر لازم است با تفکر عمیق به آنچه که امروز مایه مباهات، آرامش و امنیت برای همه پیشرفتها شده است مقایسهای داشته باشند و ببینند چه عاملی باعث شد که کسانی که خودشان را نثار کردند و اعضای بدن خود را از دست دادند دوران خوش زندگی را در اسارت بگذرانند تا یک هدف زنده بماند.
این جانباز دوران دفاع مقدس ادامه داد: شاید بتوان گفت دوران دفاع مقدس نماد ملموس و قابل فهمی از جریان کربلا و امتحانی برای آنانی که آرزوی حضور در رکاب امام حسین(ع) را داشتهاند بود و در این مسیر آنان که به این وظیفه عمل کردهاند به فرموده امام از مردمان حجاز و کوفه در صدر اسلام بالاتر هستند و آنان که توفیق حضور در این صحنه را داشتهاند باید بنگرند در جریان آن چه اقدامی باید انجام دهند.
رخشانی افزود: نسل امروز ما نیازی به حضور در میادین جنگ نظامی ندارد؛ اما جنگی که با جنگ نظامی آغاز شد امروزه استمرارش در جنگ فرهنگی است؛ آنانی که آرزو داشتهاند دوران امام حسین(ع) را درک کنند امروز امام حاضر در ولایت فقیه نقش میبندد و صحنه کربلا و عاشورا را در جنگ نرم فرهنگی با ابعاد فراوانتر است؛ پس اگر به زندگی کنونی توجه کنیم و با دوران دفاع مقدس مقایسه کنیم امروز نیز در جنگ هستیم؛ اما با دشمنانی ناشناخته و جذاب که هدفشان تخریب بعد فیزیکی نیست بلکه هجمه آنان به همه اعتقادات و ارزشها و در یک کلام هویت کرامت انسانی است؛ پس جنگ امروز شاید چندین برابر جنگ دوران دفاع مقدس نیازمند رزمندگان فداکار است و برای موفقیت در این جنگ میتوان از موفقیت دوران دفاع مقدس درس گرفت.
وی اظهارکرد: با عنایت به اینکه هفت سال دوران اسارت زیباترین خاطرات تلخ و شیرین را برایم رقم زده است، که بیان هر کدام از آنان نه به صرف گفتن خاطره بلکه به عنوان توشه و ذخیرهای برای آنان که گوشهای از آن را میشنوند میتواند باشد؛ اما با ادای احترام به شهدا، رزمندگان، ایثارگران، جانبازان و همه آنانی که جنگ ما را طوری رقم زدند که نام دفاع مقدس به خود بگیرد و در طول تاریخ و اذهان مردم به یکی از آن یاد شود در هفتهای که نام دفاع مقدس و تکریم و تجلیل از همه رزمندگان نامگذاری شده است به خاطرهای از دوران جبهه بسنده میکنم تا همه کسانی که هر چه شنیدهاند که از خوبیهای دفاع مقدس بوده است بدانند که عامل موفقیت ما در جنگ نه سلاح و تاکتیک نظامی بود و نه ادوات و مهمات پیشرفته بلکه ارزشها، اعتماد، عزت نفس و کرامات اخلاقی و انسانی بود.
این جانباز دوران دفاع مقدس در بیان خاطره خود گفت: در روز چهارم از عملیات "خیبر" یعنی در ۸اسفند ۶۲ در منطقه عملیاتی هورالحویزه در حالی که ۳تا۴ روز میگذشت که روستای "البیزه" عراق توسط گروهان ما یعنی لشکر ۵ نصر تصاحب شده بود و درگیریها به طور گسترده در شرق بصره جزایر مجنون و قسمتهای دیگر در حال جریان بود و خط مقدم ما با نیروهای بعثی توسط پاتک سنگین آنان شکسته شد به طوری که با هجوم نیروهای عراقی به داخل روستا بعد از گذشت ۴ روز و عدم امکان تجهیزات و تدارکات به نیروهای مستقر در روستا از طرف نیروهای ایران هیچگونه سلاح و مهمات آنچنانی نداشتیم و از طرفی پشت سر ما به واسطه منطقه محصور و باتلاقی امکان فرار به سمت ایران نبود و ناچار شدیم با همان تجهیزات بسیار اندک و نیروهایی که در ظرف مدت ۴ روز بعد از عملیات تعدادی مجروح شده بودند در مقابل پاتک سنگین عراقیها تا غروب شب روز هشتم ایستادیم و این در حالی بود که میگهای عراقی فضای روستا را به طور کامل بمباران میکردند و من به اتفاق یکی از رزمندگان مشهدی داخل سنگر بودیم و با صدای شلیکهای مستقیم و نزدیک متوجه آن شدیم که عراقیها در فاصله چند متری ما هستند بنابراین تصمیم گرفتیم از سنگر بیرون آمده و تغییر موضع دهیم اما با اسرار همرزمم که از من خواست دعای توسل بخوانیم اول به دلیل عدم وجود شرایط مناسب مخالفت کردم اما وقتی اسرارش را دیدم دعا را در فاصله زمانی چند دقیقه خواندم و شاهد بودم با هر جمله "یا وجیها عندالله" از چشمانش اشک سرازیر میشد اما من در آن لحظه زیاد به حال و هوای دعا توجه نداشتم و فقط قاری بودم با اتمام دعا از سنگر بیرون آمدیم و به دلیل ازدیاد شلیکهای عراقی هر کدام به سمتی فرار کردیم تا هنگام غروب که به دلیل تاریکی شب عراقیها دست از شلیک و بمباران کشیدند و سکوتی حاکم شد.
پریشان هستیم ولی پشیمان نه
وی ادامه داد: سراغ رفیقم را از سایر همرزمهایم گرفتم و خبر شهادتش را به من دادند و گویا آن قطرات اشک بعد از دعای توسل جواز ورودش به آستان شهادت بود. روز بعد روز نهم یعنی روز اسارت من در حالی که تمام روستا در فضای دود و آتش احاطه شده بود شاید به جرات میتوان گفت: افرادی که سالم بودند به تعداد انگشتان دست نمیرسیدند و تانکهای عراقی با ورود به روستا از صبح روز در فاصله ۴۰ تا ۵۰ متری ما بودند و با تصمیم جمعی و دستور فرمانده مجبور به تسلیم شدیم اما نوجوان ۱۳ سالهای سالهای که رضایت به اسارت نمیداد سلامتی را به دست گرفت و علیه عراقیان شعار داد و به سمتشان شلیک کرد و در جلوی دیدگان همه رزمندگان که تا ثانیههای دیگر به عنوان اسیر به خاک عراق قدم میگذاشتند با گلوله مستقیم تانک بدنش قطعه قطعه شد.رخشانی خاطرنشان کرد: آن چه امروز برای ما رزمندگان دیروز اجازه عبور از دفاع مقدس را نمیهد؛ صحنههای زنده واقعی و ایثارگریهایی است که به چشم دیدهایم و نمیتوانیم این دیدنها را فراموش کنیم، باشد که با انتقال این تجربیات و خاطرات سهم کوچکی در حفظ دوران دفاع مقدس داشته باشیم.
رخشانی بیان کرد: همه رزمندگان از آن روزها خاطرات خوشی دارند که شاید تنها بیانش کافی نباشد. ما پریشان هستیم ولی پشیمان نیستیم و پریشانی ما به دلیل دور بودن حال و هوای جبهه با اکنون است. در زمان جبهه بحثهای مادی و پست و مقام مطرح نبود و در عین گمنامی خوشنام بودیم.
وی با بیان اینکه در آن زمان، رقابت برای جان دادن برای ایران بود، تصریح کرد: بریدن از دنیا مطرح بود برای رسیدن به امری که بزرگترین بود. بنابراین اگر آن حال و هوا را برای نسل حال حاضر بیان کنیم، دفاع مقدس دچار تحریف، غلو و کم گویی نخواهد شد و همین باعث خواهد شد چند سال دیگر که از رزمندگان خبری نباشد دوران جنگ و محتوایش دچار تحریف نشود.
رخشانی ادامه داد: پیشنهادم به رزمندگان این است که به عنوان یک حس و ادای دین برای رفیقان شهید خاطرات تاثیرگذار آن دوران را به هر شکلی که میتوانند بیان کنند. باور کنیم کلام وقتی بیان شود به دل مینشیند و کلام بدون غلو با صداقت در جوانان تاثیرگذار خواهد بود.
انتهای پیام
نظرات