به گزارش ایسنا سید طهحسین مدنی در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده، آورده است: در کشور ما قوانین زیادی برای حفاظت از جنگلها و مراتع وضع شده است که جدیدترین آن در برنامه هفتم توسعه آمده و در آن سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور مکلف به حفظ، احیا و توسعه جنگل در چارچوب طرح مدیریت پایدار جنگل و جنگلداری نوین و هرگونه بهرهبرداری چوبی از جنگل و برداشت درختان جنگلی ممنوع شده است.
علیرغم وجود قوانین متعدد برای حفاظت از جنگلها، اما آنچه طی سالهای اخیر در عمل رخ داده آنطور که قانونگذاران انتظار داشتهاند، نبوده است. به عنوان مثال در ابتدای دهه ۱۳۳۰ وسعت جنگلهای ایران و ترکیه برابر و ۱۸ میلیون هکتار بود ولی اکنون وسعت جنگلهای ایران به ۱۲ میلیون کاهش پیدا کرده و ترکیه جنگلهای خود را به ۴۰ میلیون هکتار افزایش داده است.
طبق برآوردها در این ۷۰ سال حدود ۷ میلیون هکتار از جنگلهای زاگرس و ۱.۵ میلیون هکتار از جنگلهای هیرکانی از بین رفتهاند و اگر این روند ادامه داشته باشد، تا ۵۰ سال آینده هیچ جنگلی در ایران باقی نخواهد ماند. تخریبهایی که در جنگلهای زاگرس عمدتاً به صورت آتش زدن و خشک کردن عمدی برای تهیه زغال و در جنگلهای هیرکانی برای تغییر کاربری و ساخت ویلا و خوشنشینی رخ داده است.
نکته مهم ماجرای تخریب جنگلها در ایران این است که ۴۰ درصد آب کشور از جنگلهای زاگرس و حدود نیمی از آب مورد نیاز پایتخت و مناطق اطراف آن هم از جنگلهای هیرکانی تأمین میشود بنابراین ادامه زندگی در ایران بدون وجود جنگلهای هیرکانی و زاگرس به هیچ وجه قابل تصور نیست. علاوه بر این، قدمت جنگلهای هیرکانی در ایران به چند میلیون سال میرسد و از این جنگلها به عنوان قدیمیترین موجود زنده کره زمین یاد میشود. عمر برخی از بلوطهای موجود در جنگلهای کشور به ۶۰۰ سال میرسد و از این نظر گونههای بسیار ارزشمندی محسوب میشوند.
آمارهای مربوط به تخریب جنگلها در کنار میزان جنگلکاری ایران در مقایسه با سایر کشورها هم از فراموش شدن جایگاه درخت در ذهن و روح ما ایرانیان حکایت دارد به طوری که طبق آمار در ایران سالانه ۱۰ هزار هکتار جنگلکاری انجام میشود در حالی که این رقم در کره جنوبی ۱۵۰ هزار هکتار و در چین ۱۰ میلیون هکتار است.
وضعیت تخریب جنگلهای ایران نشان میدهد برای حفاظت از جنگلهای موجود در وهله اول، افزایش پهنههای سبز کشور، در مراحل بعدی در کنار قانون و قانونگذاری و اجرای قاطعانه آن باید روی ذهنیت، دیدگاه و فرهنگ مردم هم کار بیشتری کرد؛ موضوعی که با وجود پیشینه تاریخی ایرانیان در اهمیت دادن به درخت، امروز تا حدی فراموش شده است و نیاز به احیاء دارد.
جدا از رفتاری که طی این سالها با جنگلها صورت گرفته، در شهرهای کشور هم نسبت به درختان با بیرحمی برخورد شده است. به عنوان مثال در شهر قم باغات انار محله سمیه قلع و قمع شده است و با ساختمان جایگزین میشوند. کرج در چند سال اخیر از یک باغشهر به کلانشهر تبدیل شده و بخش زیادی از باغات و فضای سبز آن از بین رفته است. ۲۰۰۰ هکتار از باغات شیراز هم طی کمتر از دو دهه از بین رفته است. باغات همدان، اصفهان و سایر شهرهای کشور هم وضعیت خوبی ندارند. همه اینها در حالیست که از سال گذشته برنامه چهارساله کاشت یک میلیارد درخت در کشور آغاز شده است.
در شرایطی که جنگلهای کشور وضعیت وخیمی دارند و باغات شهری هم در حال تخریب هستند، باید در کنار اجرای قاطعانه قوانین حفاظتی موجود، با تأکید بر نقش مردم در فرهنگسازی و اقدام برای حفظ و احیاء پهنههای سبز، بر حمایتهای قانونی از نهادهای مردمی تأکید کرد.
در این راستا فرهنگسازی اثر بسیار عمیقی در بهبود وضعیت جنگلهای کشور خواهد داشت. به عنوان نمونه در کشور ما مناسبتهای فراگیری در ارتباط با حضور مردم در طبیعت وجود دارد اما طی این سالها استفاده از این مناسبتهای فراگیر در جهت افزایش سطح جنگلهای کشور مغفول مانده و این حضور به شکل برجای ماندن زباله یا تخریب منابع طبیعی به تهدید تبدیل شده است. در حالی که میشود بخشی از برنامه کاشت چهار میلیارد درخت را در همین مناسبتها اجرا کرد. اثربخشی اجرای این طرح در چنین مناسبتهایی هم عمیقتر خواهد بود چون نهالی که در جنگل و طبیعت کاشته شود دیگر نیازی به تأمین آب از سوی انسان ندارد و احتمال زنده ماندن بالایی خواهد داشت.
در مناطق شهری نیز اگرچه مانند گذشته امکان کاشت درخت در حیاط خانهها وجود ندارد اما با توجه به فرهنگ تاریخی و قدیمی مردم ایران برای کاشت درخت، میتوان مردم را به کاشت درخت در پیادهروهای مجاور ساختمانهای مسکونی و نگهداری از این درختان تشویق کرد تا بخشی از هویت دوستدار درخت مردم ایران را احیاء کرد. این درختان علاوه بر زیبایی بصری روی کاهش دمای شهرها در روزهای گرم سال هم اثرگذار خواهند بود.
برای فرهنگسازی در راستای حفاظت از جنگلها و درختان و تمایل بیشتر مردم به کاشت و نگهداری از درخت نیاز است رسانهها رویکردی انتقادی و فعالانهتر نسبت به این موضوع اتخاذ کنند. اصلاح برخی رفتارها نیاز به کار رسانهای بیشتری دارد. به عنوان نمونه برخی از مردم هر بار به جای بردن نهال و کاشت درخت در جنگلها و منابع طبیعی از خود زباله بر جا میگذارند یا اینکه برای روشن کردن آتش به درختان بعضاً چند صد ساله آسیب میزنند یا برخی روستاییان برای ساخت خانه یا تهیه زغال گونههای ارزشمند را قطع میکنند در حالی که آسیب این تخریبها در نهایت به خود آنان باز خواهد گشت. متأسفانه فعالیت ترویجی و رسانهای در این خصوص بسیار کمرنگ بوده و لازم است رسانهها و بخش فرهنگی کشور در این خصوص دغدغه بیشتری به خرج دهند.
ساخت فیلمهای مرتبط با درخت هم در این زمینه اثر بسیار عمیقی خواهد داشت و اگرچه تاکنون آثاری در این زمینه ساخته شده است اما با توجه به وضعیت کنونی و اهمیت موضوع، فعالان سینما باید در این زمینه تولیدات بیشتری داشته باشند تا درخت به طور عینی و ملموس وارد زندگی مردم شود.
انتهای پیام
نظرات