• پنجشنبه / ۱۶ اسفند ۱۴۰۳ / ۰۹:۱۳
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 1403121611215
  • منبع : مطبوعات

سادیسم مانکن

سادیسم مانکن

اولین نسل زدی حوالی‌تان را پیدا کنید و اگر توانستید یک مکالمه کوتاه با او داشته باشید و درباره جدیدترین بازی ساسان حیدری بپرسید. بپرسید چرا او وایرال می‌شود و شنیده می‌شود؟ چرا حدود ۲۵۰ هزار نفر ظرف سه روز به مخاطبانش اضافه می‌کند؟ چرا با آنکه همه می‌دانند بند ناف ساسان حیدری و رفقایش را با ابتذال گره ‌زده‌اند اما هنوز هم بسیاری رکب مدل تبلیغاتی حیدری را می‌خورند؟ چرا ساسان حیدری بدل به عنصری تأثیرگذار در فرهنگ مملکت می‌شود.

به گزارش ایسنا، فرهیختگان نوشت:«حتی سعی در شناختن این آدم‌ها هم کراهت داره چه برسه به اینکه بخوای آهنگ‌هاشون رو گوش هم بدی.»این کامنت را خانمی زیر یکی از آخرین پست‌های «فرهیختگان» گذاشته. خانم کامنت‌گذار نظرش را درباره پستی مطرح کرده که مربوط به یک تحلیل آماری درباره افزایش میزان مخاطبان ساسان حیدری یا همان ساسی مانکن است. حقیقتش را بخواهید، این جملات چندان هم از نظر و نگاه ما دور نیست. بازی‌ها و تبلیغات رسانه‌ای ساسان حیدری از یک‌طرف و از طرف دیگر واکنش‌های متقابل آن در داخل، عملاً بدل به بازی عیدانه حیدری با جامعه ایران شده‌. بازی‌ای که گویا انتها ندارد و با هر تِرَک و افزایش چند میلیونی بازدید، ترک جدید منتشر و بازی تازه شکل می‌گیرد. با این حال کلیپ آخر ساسان حیدری یک تفاوت با سایر آواها (بهتر است از گفتن واژه موسیقی برای این فرد پرهیز کنیم) و حرکاتی دارد که برای وایرال شدن و گرفتن مخاطب انجام می‌دهد؛ آخرین کنش رسانه‌ای او واکنشی است نسبت به مخالفت‌های جامعه ایرانی با ساسان حیدری. او تقابلی با تفکرات رایج سیاسی ندارد، بلکه نقطه مقابلش را مخاطبی قرار می‌دهد که فارغ از نگاه‌های دینی مذهبی و حتی ملی در برابر ابتذال قرار گرفته است. حیدری را نمی‌توان اولین حامی علنی ابتذال دانست اما قطعاً یکی از مهم‌ترین نمادهای آن است، نمادی که سالانه ترکی می‌دهد و تمام آنچه جامعه ایرانی از آن می‌ترسد را یادآور می‌شود. خب، تا اینجای متن چیزهایی را گفتیم که طبیعتاً مخاطب کم و بیش آن‌ها را شنیده اما اجازه بدهید با شرح یک موقعیت، مسئله اصلی را طرح کنیم. 
اولین نسل زدی حوالی‌تان را پیدا کنید و اگر توانستید یک مکالمه کوتاه با او داشته باشید و درباره جدیدترین بازی ساسان حیدری بپرسید. بپرسید چرا او وایرال می‌شود و شنیده می‌شود؟ چرا حدود ۲۵۰ هزار نفر ظرف سه روز به مخاطبانش اضافه می‌کند؟ چرا با آنکه همه می‌دانند بند ناف ساسان حیدری و رفقایش را با ابتذال گره ‌زده‌اند اما هنوز هم بسیاری رکب مدل تبلیغاتی حیدری را می‌خورند؟ چرا ساسان حیدری بدل به عنصری تأثیرگذار در فرهنگ مملکت می‌شود. ما به جای شما این سؤال را پرسیدیم و پاسخمان شد: «ساسی مانکن از رد فلگ‌های جامعه ایران حرف می‌زند.» همان رد فلگ‌هایی که اسماً در خطوط قرمز جامعه قرار گرفته اما ماحصل شیوه‌ای از زندگی است که در فقر بسته مناسب فرهنگی برای خانواده‌ها زاییده می‌شود. 

مؤلفه مشترک در اینجا و آنجا
در همین زمان که ساسان حیدری با استفاده از چند مؤلفه وایرالی و ریتم دست‌چندمی، خوراک حدود چند میلیون مخاطب را تهیه می‌کند و نزدیک به ۳۰ میلیون بازدید می‌گیرد، چندین اندیشکده، پژوهشگاه و البته نهادهای مختلف در حال پژوهش روی نسلی است که شاید عمده مخاطبان آثار ساسان حیدری را شکل می‌دهد. حیدری منطق مارکت را به خوبی می‌شناسد و می‌داند چطور خود را وایرال کند. او از کانسپت صدا خارج شده و تمام تمرکزش را روی تصویر و تبلیغات گذاشته است. محصولی که حیدری ارائه می‌دهد، کپسولی از اکسپلور است به همراه نمایندگان حاضر در آن. او در آثارش به مدل‌های جنسی، تغذیه اصلی رسانه‌ای جامعه (این بار شبکه نمایش خانگی)، شوخی‌های جنسی توییتری و تلگرامی بها می‌دهد. حالا چرا ما می‌گوییم ساسان حیدری حاصل فقر بسته مناسب فرهنگی است؟ کافی است دوباره نگاهی به همین مؤلفه‌های مشترک بیاندازیم و با دست پر به سراغ فضای رسانه‌ای داخل کشور برویم. مدل کمدی‌ها و شوخی‌ها در سینما و دیگر بسترهای رسانه‌ای داخلی چه مقدار با تولیدات حیدری متفاوت است؟ کافی است نگاهی به یکی از کمدی‌های فجر۴۳ بیندازیم. نه تنها دید کلیشه‌ای نسبت به جامعه مذهبی همان دیدی است که در ویدئوکلیپ ساسان حیدری نمایش داده می‌شود، بلکه استفاده از مدل‌های جنسی و شوخی‌های تلگرامی و توییتری هم مبتنی بر همان مؤلفه‌های مشترک است. مؤلفه‌هایی که در داخل با عنوان مؤلفه فروش شناخته می‌شود و وقتی همین مؤلفه‌ها به فضای اینستاگرام می‌رود، نامش را به مؤلفه‌های وایرال شدن تغییر می‌دهد. همان‌طور که سازندگان کمدی-جنسی‌های داخلی از این مدل از طنزها با موضوعاتی چون «داشتن مخاطب» و «دفاع از سرگرمی» حمایت می‌کنند، از آن طرف حیدری هم با همین منطق مدل فعالیتش را توسعه می‌دهد و از چند میلیون مخاطب عبور می‌کند. 

جامعه مذهبی هم درگیر است
روز گذشته آماری از سوی کانال تحلیل شبکه‌های اجتماعی مجازی منتشر شد، مبنی بر اینکه کلیپ ابتدایی ساسان حیدری با عنوان توبه که پیش‌درآمد مارمولک بود، باعث شده بخشی از جامعه مذهبی –چیزی حدود ۲۵۰ هزار نفر- به دنبال کردن پیج این فعال رسانه‌ای روی بیاورند. او در یکی از همین کلیپ‌های پیش‌درآمد اقدام به ریختن مشروب در سرویس بهداشتی کرده و در پست دیگر، کلیپی با عنوان «توبه» منتشر کرده است. بررسی صفحه اینستاگرام او نشان می‌دهد که این دو ویدئو، پربازدیدترین ویدئوهای اینستاگرامی ساسی‌مانکن بوده است؛ به‌نحوی‌که ویدئوکلیپ «توبه» از دو ویدئوکلیپ جنجالی سال‌های گذشته او با عنوان «برادران لیلا» و «تهران توکیو» ۱۶میلیون بار بیشتر دیده شده است. این تفاوت عدد نشان می‌دهد افرادی این ویدئوها را دیده‌اند که احتمالاً تا پیش از آن هیچ‌گاه صفحه او را ندیده بودند. در این پست‌ها کامنت‌های فراوانی در استقبال از توبه او دیده می‌شود. 
اینکه چه میزان از این ۲۵۰ هزار نفر را می‌توان از جامعه مذهبی دانست، هنوز دقیق مشخص نیست اما یک مسئله بسیار مهم است که به آن توجه شود؛ آن جامعه ۲۵۰ هزار نفری تنها مشکلش با ساسان حیدری در محتوای آن بود و نه در کیفیت آثار. واقعیت این است که همان میزان که مارمولک وهن جامعه ایرانی است، توبه هم دقیقاً همین کار را انجام می‌دهد، «حتی بدون در نظر گرفتن این موضوع که این کلیپ تبلیغات اثر دوم است.» اینکه چه اتفاقی رخ می‌دهد که مخاطب ایرانی به اثری مانند توبه اقبال نشان می‌دهد ناشی از سطح توقعی است که روز به روز از مخاطب ایرانی پایین می‌آید، مخاطبی که به دیدن کمدی‌های دست‌چندمی تن می‌دهد چون چاره‌ای ندارد. مخاطبی که بالاجبار کمدی‌های دست‌چندم فضای رسانه‌ای رسمی و غیررسمی را تحمل می‌کند، درنهایت در فضای تبلیغاتی حیدری هم می‌افتد و برایش ضریب پیدا می‌کند و آن را هم در تغذیه رسانه‌ای خود قرارمی‌دهد. بله! توبه و مارمولک حاصل فاجعه تولیدات رسانه‌ای داخلی است، تولیداتی که آنقدر در پوشش دادن سلیقه‌های مختلف ضعیف عمل می‌کند و آنقدر مبتنی بر کلیشه پیش می‌رود که طبیعتاً فضا را برای آهنگ‌های دست‌چندم حیدری باز می‌کند. آثاری که به عنوان خط‌شکن عمل می‌کنند و با باز کردن قفل‌های جدیدی از شوخی‌های جنسی، به تولیدکنندگان داخلی این گرا را می‌دهند که می‌توانند، سطح شوخی‌ها و نمایشگری‌های اروتیکشان را تا کجا گسترش دهند. 
حالا جامعه ما می‌ماند و رد فلگ‌هایی که نمی‌داند با آن‌ها چه کند. اگر بخواهد توقعاتش را مانند سابق نگه دارد، باید با فضای رسانه‌ای داخلی خداحافظی کند و تولیدات خارج از کشور را دنبال کند. حالا ما مانده‌ایم تولیدکنندگان محتوازده داخلی و آن‌هایی که در داخل و خارج از کشور بند نافشان را با ابتذال بریده‌اند. تولیدکنندگانی که یکی با ساختن آثار اصطلاحاً سالم و با ناتوانی فرمی، وهن مقدسات را پی می‌گیرد و دیگری با قصد و برنامه‌ریزی‌های تبلیغاتی چنین کاری را پی ‌می‌گیرد. نتیجه یکی است، اما آدم‌ها متفاوتند. منطق هر دو همان منطق اینستاگرامی است اما گمان می‌کنند با تفاوت در محتوا می‌توانند مخاطب جذب کنند. این شباهت به جایی می‌رسد که کلیپ‌هایی مانند توبه می‌تواند مخاطبان را بازی دهد که نکند این محتوای مذهبی است و فلان نهاد آن را برای ترویج فلان موضوع ساخته. 
طبیعتاً این آخرین اثر حیدری نیست و آخرینش هم نخواهد بود. او دوباره با استفاده از مؤلفه‌های مشترک ویدئوکلیپ تولید می‌کند و مخاطبانش را افزایش می‌دهد. داخلی‌ها هم با گرته‌برداری از آثار او در جدال جذب مخاطب به رقابت می‌پردازند. ما می‌شویم واکنش او و حیدری هم در پایان سال با یک کلیپ ابتذال سال را جمع‌بندی می‌کند و همه‌چیز را به سال جدید می‌برد. و دوباره این فرایند تکرار، تکرار و تکرار می‌شود. در این جریان بازنده کسی نیست جز مخاطبی که نمی‌خواهد مارمولک ساسی مانکن را ببیند بلکه در انتظار چیزی از جنس کمدی پرستویی، تبریزی و قاسم‌خانی دهه ۸۰ است. 

*بازنشر مطالب دیگر رسانه‌ها در ایسنا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان می‌باشد.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha