شادی غفوریان در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: زنان همواره در متن تاریخ فرهنگ و هنر، حضوری زنده و پویا داشتهاند؛ حضوری که اگرچه در بسیاری از برههها در سایه مانده، اما هیچگاه متوقف یا خاموش نشده است. آنها با همه موانع اجتماعی، فرهنگی و ساختاریای که در برابرشان قد علم کرده، دست از آفرینش برنداشتهاند و صدای خود را در سکوتی ناگزیر در قالب اثر هنری، نوشتار، اجرا یا تصویر بیان کردهاند.
وی افزود: سهم زنان در شکلگیری و پیشرفت فرهنگ و هنر معاصر، نه صرفاً در مقام مخاطب یا مصرفکننده، بلکه بهعنوان خالق، منتقد، الهامبخش و گاه حتی انقلابی، نقشی تعیینکننده و بنیادین بوده است.
این نمایشنامهنویس بیان کرد: با وجود چنین نقشی، تاریخ رسمی هنر و فرهنگ آنگونه که باید و شاید بازتابدهنده جایگاه زنان نبوده است. در بسیاری از منابع نامها، آثار و تأثیرات زنان یا به حاشیه رانده شده یا در هالهای از سکوت فراموشی قرار گرفته است. دلایل این نادیدهانگاری، ریشه در ساختارهای نابرابر دارد؛ از محدودیتهای تاریخی در دسترسی به تحصیلات و فضاهای عمومی گرفته تا کلیشههایی که سالها به زنان آموختهاند که جایگاهشان در خانه و حاشیه است، نه در صحنه و صدر.
غفوریان ادامه داد: در طول زمان زنان هنرمند با محدودیتهایی مواجه بودهاند که جنسیتی بودن آنها قابل انکار نیست. تبعیض در دستمزد و فرصتهای شغلی، نگاه ابزاری یا کلیشهای در رسانهها، دسترسی نابرابر به منابع مالی و آموزشی و فشارهای اجتماعی در زمینه ایفای نقش سنتی در خانواده، تنها بخشی از چالشهاییست که مسیر رشد آنها را دشوار کرده است. افزون بر این پدیده آزار و خشونت جنسی در محیطهای هنری و فرهنگی، همچنان یکی از موانع جدی و پیچیدهایست که بر مسیر فعالیت زنان سایه انداخته است.
وی عنوان کرد: با این حال تحولات دو دهه اخیر افقهای تازهای را گشوده است. جنبشهای اجتماعی مرتبط با حقوق زنان، افزایش آگاهی عمومی نسبت به مسائل جنسیتی و حضور پررنگتر زنان در موقعیتهای اثرگذار فضایی ایجاد کرده است که در آن میتوان به تغییر امید بست. اگرچه هنوز نابرابریها پابرجاست و راهی طولانی برای تحقق عدالت جنسیتی در پیش است، اما زنان بسیاری در سراسر جهان، با جسارت و خلاقیت، در حال بازتعریف مرزها و بازنویسی روایتها هستند.
این کارگردان تئاتر ادامه داد: در ایران این تلاشها رنگ و بویی ویژه دارد. زنان ایرانی در مواجهه با مجموعهای پیچیده از محدودیتها و فشارهای اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی نهتنها ایستادگی کردهاند، بلکه در بسیاری از حوزههای فرهنگی و هنری پیشگام و جریانساز شدهاند. از سینما و ادبیات گرفته تا موسیقی، تئاتر، هنرهای تجسمی و حتی رسانههای نوین، صدای زن ایرانی نه فقط شنیده میشود، بلکه حتی مخاطب جهانی را به تأمل وادار میکند.
غفوریان گفت: با این همه، نابرابری در فرصتها همچنان یکی از دغدغههای اصلی است. حضور محدود زنان در نقشهای کلیدی در حوزههایی مانند کارگردانی، تهیهکنندگی، سردبیری رسانهها یا مدیریت نهادهای فرهنگی، نشاندهنده ساختاری بوده که نیازمند بازنگری عمیق و تحول اساسی است. برای بهبود این شرایط، تغییر نگاه جامعه به توانمندیهای زنان، تدوین سیاستهای حمایتی و آموزشی، اصلاح قوانین تبعیضآمیز و فراهمسازی فرصتهای برابر ضروری است. همچنین رسانهها نقش مهمی در بازنمایی عادلانه و واقعبینانه زنان دارند، نقشی که میتواند به شکسته شدن کلیشهها و تقویت حضور زنان در این عرصهها کمک کند.
وی تصریح کرد: برای دختران و زنان جوانی که رویای ورود به دنیای فرهنگ و هنر را در سر دارند، مهمترین توصیه این است که به خود باور داشته باشند. مسیر هنر مسیری ساده نیست، پر از پیچ و خم و گاه خالی از حمایت است. اما با خودشناسی، تمرکز بر یادگیری، جسارت در تجربهگری و پیوند با جامعهای از همفکران، میتوان راهی منحصر بهفرد را ساخت.
غفوریان ادامه داد: خلاقیت، پشتکار و باور به ارزش صدای شخصی، سرمایههاییاند که هیچ مانعی نمیتواند از آنها بکاهد. هر زن هنرمند در دل خود جهانی دارد که باید شنیده و دیده شود؛ جهانی که با هر اثر، افق تازهای پیش چشم دیگران میگشاید.
انتهای پیام
نظرات