خلیجفارس، نه فقط بهعنوان یک پهنه آبی، بلکه بهعنوان عرصهای برای ظهور غیرت ورزشکاران ایرانی است. در این میان باید نگاهی ویژه به اصفهان داشت. شهری که اگرچه از دریا دور است، اما همیشه حضورش را کنار آبهای جنوب اثبات کرده است تا نمادی باشد از غیرت ایرانی که علاوهبر سیاست و تاریخ، بلکه در جایی که احساسات واقعیتر از همیشه فوران میکند نیز بروز کند: در زمینهای ورزش.
وقتی زایندهرود به خلیجفارس میرسد
اصفهان با زایندهرودش شناخته میشود؛ رودخانهای که حالا خشک شده، اما ریشههای فرهنگی، ملی و هویتیاش هنوز زندهاند. از همین اصفهان، ورزشکارانی برخاستهاند که در خلیجفارس عرق ریخته، مدال گرفته، اردو دیده و یا در برابر تیمهای جنوبی جنگیدهاند. اگرچه میان این دو نقطه جغرافیایی صدها کیلومتر فاصله است، اما ورزش، مانند یک خط خون، این دو را بههم پیوند داده است.
رد پای اصفهان در آبهای جنوبی
از تیمملی روئینگ که تمرینات فشردهاش را در بندرعباس و بوشهر برگزار میکند تا رشتههایی مانند قایقرانی و شنا که به آب نیاز دارند و خلیجفارس تنها گزینه جدی کشور برایش است، ورزشکاران اصفهانی در همین مناطق حضور داشتهاند. نوجوانانی که از استخرهای فرسوده اصفهان آغاز کردند و در آبهای جنوب به لباس تیم ملی رسیدند، نشانی از همین اتصال پنهان هستند.
فوتبال، تعصب، و رقابت با بوی نمک دریا
سپاهان، ذوبآهن و حتی تیمهای پایه اصفهان، بارها در جنوب کشور و کنار خلیجفارس مسابقه دادهاند. بازیهایی که گاهی با خشم هواداران جنوبی گره خورده و گاهی با احترام متقابل، اما در همه آنها، یک عنصر مشترک بوده؛ تعصب و ریشههای ملی. وقتی تیمهای اصفهانی به خلیجفارس میروند، گویی بخشی از مرکز ایران در جنوب زنده میشود؛ مسابقههایی که تنها برد و باخت نیست، بلکه یادآور یکپارچگی سرزمینیاند.
برگزاری بازیهای مهم سپاهان و ذوبآهن در خوزستان، بوشهر و هرمزگان نیز بُعد دیگری از این ارتباط را شکل داده است. تقابلهای سنتی تیمهای اصفهانی با نمایندههای جنوب، فقط یک بازی ساده نیست، بلکه میدان بروز هویت، رقابت و احترام متقابل است.
فرصتهای از دست رفته، فرصتهای تازه
سالها است که استانهایی چون هرمزگان و بوشهر زیرساختهای مناسبی برای میزبانی از رویدادهای ملی ندارند. این امر نهتنها به ورزش جنوب، بلکه به تعامل آن با مرکز هم آسیب زده کمککننده است. اگر تیمهای اصفهانی بخشی از اردوهای خود را در جنوب برگزار میکردند یا پروژههای ورزشی مشترکی میان اصفهان و بنادر جنوبی تعریف میشد، شاید «زایندهرود تا خلیجفارس» فقط یک استعاره نبود، بلکه یک پل واقعی میان ورزشکاران دو منطقه میشد.
روز ملی خلیجفارس یادآوری است از اینکه مرزهای ما فقط خطهایی روی نقشه نیستند. هر ورزشکاری که کنار این دریا تمرین میکند، هر تیمی که در بوشهر یا بندرعباس مسابقه میدهد و هر نوجوانی که با آرزوی ملیپوش شدن به این آبها خیره میشود، یک پرچم زنده است و اصفهان، با آنکه از خلیجفارس دور است، اما دلش همیشه به آب بسته است؛ از زایندهرود تا دریا، از تعصب تا افتخار.
اصفهان، شهری که زایندهرود را در دل دارد، در ظاهر شاید هیچ نسبتی با آبهای نیلگون خلیجفارس نداشته باشد، اما ورزش این فاصله جغرافیایی را از میان برداشته است. حالا در روز ملی خلیجفارس، نوبت آن است که سهم این شهر در اعتلای ورزش در جنوب کشور و پاسداشت نام خلیجفارس را مرور کنیم؛ سهمی که گاه در سکوت دیده نمیشود.
ورزشکارانی که از زایندهرود به دریا رسیدند
در دهههای گذشته ورزشکاران اصفهانی در رشتههایی چون قایقرانی، بادبانی، شنا و ورزشهای آبی نقش مهمی در اردوهای تیم ملی ایفا کردهاند. بسیاری از آنها در اردوهایی که در سواحل جنوبی برگزار میشود، حضور پررنگی دارند؛ چه بهعنوان بازیکن، چه در قالب کادر فنی.
نمونهاش را میتوان در تیمهای ملی قایقرانی و بادبانی دید که ورزشکاران و مربیان اصفهانی در آن جایگاه ثابتی دارند. حضور نامهایی از اصفهان در اردوهای بوشهر، بندرعباس یا جزیره کیش، بخشی از همین پیوند ناگسستنی را نشان میدهد.
ورزش؛ سفیر بیصدا و مؤثر
در زمانهای که برخی دشمنان تلاش دارند نام جعلی برای خلیجفارس جا بیندازند، ورزش یکی از راههای مؤثر برای تثبیت حقیقت است. وقتی بازیکن اصفهانی روی سکوی قهرمانی مسابقاتی در بنادر جنوبی میایستد، پرچم ایران را بالا میبرد و نام خلیجفارس را فریاد میزند، ما شاهد دیپلماسی بیسروصدای ورزش هستیم.
زایندهرود شاید دیگر مانند گذشته جاری نباشد، اما روح و شور ورزشکاران اصفهانی همچنان جاری بوده و تا خلیجفارس میرسد. در روز ملی خلیجفارس، خوب است یادمان نرود که پاسداری از هویت ایرانی فقط وظیفه نهادهای رسمی نیست؛ گاه یک شناگر نوجوان، یک قایقران جوان یا یک فوتبالیست متعهد، میتوانند صدای این هویت باشند.
نامها فقط واژه نیستند؛ گاهی تمام هویت یک ملت در یک کلمه خلاصه میشود: خلیجفارس. در روزهایی که برخی رسانههای عربی با جعل تاریخی، سعی در پاککردن یک حقیقت جغرافیایی دارند، ورزش ایران سکوهایی ساخته تا فریاد «خلیجفارس» را جهانی کند؛ از پیراهن تیمملی تا شعارهای هواداران، از نام لیگ تا حرکتهای اعتراضی در مسابقات جهانی.
رد پای خلیجفارس در ورزش ملی
لیگبرتر فوتبال ایران از ۱۳۸۵ با نام «جام خلیجفارس» برگزار شد. حرکتی که تنها یک تغییر اسمی نبود، بلکه یک بیانیه نمادین علیه جعل هویت بود، همچنین تیمملی فوتبال ایران در مسابقات بینالمللی سالها با پیراهنهایی بازی کرد که روی آن Persian Gulf نوشته شده بود.
اصفهان، قلبی که با خلیجفارس میتپد
ارتباط غیرمستقیم اصفهان با خلیجفارس از مسیر زایندهرود که در گذشته تا تالاب گاوخونی و جنوب ایران امتداد داشت، همین را اثبات میکند و این ربط جغرافیایی و تاریخی، پیوند بین فلات مرکزی ایران با سواحل خلیجفارس را تقویت میکند.
وقتی ورزش، سنگر هویت میشود
رسانههای عربی بارها سعی کردند در پخش مسابقات بینالمللی از عنوان جعلی استفاده کنند، اما مقاومت ایران و برخی فدراسیونهای جهانی در برابر این جعل، با پشتیبانی قوی رسانههای ورزشی ایرانی همراه شد. ورزش نهفقط رقابت، بلکه ابزاری برای تثبیت فرهنگی و تاریخی است.
ایران با تاریخ و هویتش زنده است و خلیجفارس، بخشی جدانشدنی از این هویت است. وقتی سکوها از شور پر میشوند، وقتی لباسها پرچم میشوند و در آخر وقتی نام لیگ، خلیجفارس میشود، یعنی ورزش هنوز دارد وظیفه ملیاش را درست انجام میدهد.
انتهای پیام
نظرات