به گزارش ایسنا، در سالهای اخیر، سطح زیرکشت محصولات گلخانهای بهویژه خیار به شکل قابل توجهی افزایش یافته است؛ بهطوری که تا سال ۱۳۹۹ بیش از ۱۲ هزار هکتار از زمینهای کشاورزی کشور به این نوع کشت اختصاص یافته بوده است. خیار گلخانهای بهتنهایی نزدیک به ۶۰ درصد از این سطح را شامل میشود. استان تهران با بیش از ۲۵۰۰ هکتار سطح زیر کشت خیار گلخانهای، در صدر استانهای تولیدکننده قرار دارد. تولید انبوه این محصول بیشتر در فصل زمستان و بهار انجام میشود. این دوره از نظر فعالیت آفات بسیار حساس است و برای جلوگیری از آسیبدیدگی محصولات، بسیاری از تولیدکنندگان به استفاده از آفتکشها روی میآورند. این موضوع نگرانیهایی را در مورد باقیماندن ترکیبات شیمیایی خطرناک در میوه خیار ایجاد کرده است.
هرچند استفاده از آفتکشها به کنترل آفات و افزایش عملکرد کمک میکند؛ اما مصرف بیرویه یا نادرست آنها میتواند سلامت مصرفکنندگان را تهدید کند. بهخصوص در کشورهایی مثل ایران، که گاهی از آفتکشهایی استفاده میشود که بهطور رسمی برای خیار ثبت نشدهاند یا بدون رعایت زمان لازم بین سمپاشی و برداشت محصول مصرف میشوند، احتمال باقیماندن این ترکیبات در میوه بالاست. این نگرانی وقتی بیشتر میشود که بدانیم بسیاری از این سموم جزو ترکیبات خطرناک برای انسان محسوب میشوند. بنابراین بررسی دقیق وضعیت باقیمانده آفتکشها در محصولاتی مانند خیار گلخانهای اهمیت زیادی دارد.
در همین راستا، شهریار عسگری، پژوهشگر بخش تحقیقات کشت گلخانهای در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان تهران، با همکاری مؤسسه تحقیقات گیاهپزشکی کشور، تحقیقی را در مورد میزان باقیمانده آفتکشها در خیارهای گلخانهای مناطق جنوبی تهران انجام داده است.
در این پژوهش، به بررسی سطح آلودگی میوههای برداشتشده از گلخانهها در فصل زمستان و بهار پرداخته شده تا مشخص شود که این محصولات تا چه اندازه از نظر سلامت شیمیایی قابل اطمینان هستند.
برای انجام این تحقیق، ۲۶ نمونه خیار از گلخانههای سه شهرستان پیشوا، ورامین و قرچک در دو دوره زمانی مختلف، یعنی اسفند ۱۳۹۹ و بهار ۱۴۰۱ بهصورت تصادفی برداشت شد. از هر گلخانه حدود یک کیلوگرم خیار از نقاط مختلف برداشت و بلافاصله در فریزر نگهداری شد تا در آزمایشگاه مؤسسه تحقیقات گیاهپزشکی مورد آزمایش قرار گیرد. در این آزمایشها، بقایای سی نوع آفتکش رایج با استفاده از روشهای دقیق آزمایشگاهی بررسی شد تا مشخص شود که آیا سطح این مواد از حد مجاز ملی بیشتر است یا خیر.
نتایج بهدستآمده نشان دادند که در نمونههای زمستانی، ۱۳ نوع آفتکش قابل اندازهگیری بودند و در مجموع، تنها ۵ نمونه از ۱۴ نمونه دارای باقیماندهای بیشتر از حد مجاز بودند. بیشترین میزان آلودگی مربوط به قارچکش کاربندازیم بود که در چند نمونه دیده شد. البته حتی در این موارد هم میزان آلودگی بهطور میانگین پایینتر از سطح هشدار ملی بود.
در نمونههای بهاری، شرایط بسیار بهتر بود. تنها یک نوع آفتکش به نام دیازینون در تمامی ۱۲ نمونه شناسایی شد، اما در هیچکدام از آنها سطح باقیمانده بالاتر از حد مجاز نبود. این موضوع نشان میدهد که در این دوره، میزان استفاده از آفتکشها کمتر بوده یا بهتر مدیریت شده است.
اطلاعات تکمیلی بهدستآمده از این پژوهش نیز نکات مهمی را روشن میکنند. برای مثال، آفتکشهایی مانند ایمیداکلوپراید و دیمتوات هرچند در مقادیر کمتر از حد مجاز مشاهده شدند؛ اما به دلیل خطرناک بودن، باید مصرف آنها با دقت بیشتری کنترل شود.
همچنین برخی آفتکشها مانند آبامکتین که زیاد مصرف میشوند، اصلاً در این تحقیق قابل اندازهگیری نبودند که این موضوع نیازمند بهروزرسانی امکانات آزمایشگاهی است. از سوی دیگر، برخی کشاورزان به دلیل افزایش قیمت سموم، استفاده از آفتکش را کاهش دادهاند که ممکن است به کاهش آلودگی در محصول انجامیده باشد. همچنین، برنامههایی مثل الزام به دریافت کد سلامت برای محصولات، در ترغیب کشاورزان به رعایت نکات ایمنی مؤثر بوده است.
نتایج این تحقیق در فصلنامه «پژوهشهای کاربردی در گیاهپزشکی» منتشر شدهاند؛ نشریهای علمی که وابسته به دانشگاه تبریز بوده و پژوهشهای کاربردی در حوزه کشاورزی و گیاهپزشکی را پوشش میدهد.
انتهای پیام
نظرات