• چهارشنبه / ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ / ۱۳:۱۸
  • دسته‌بندی: دیدگاه
  • کد خبر: 1404022417518
  • خبرنگار : 71486

چرا نباید مرعوب فضای رسانه‌ای و تبلیغاتی آمریکایی شویم؟

چرا نباید مرعوب فضای رسانه‌ای و تبلیغاتی آمریکایی شویم؟

فرازوفرود مذاکرات ایران و آمریکا از جهات مختلفی قابل بررسی است.

به گزارش ایسنا، امین صبحی، تحلیلگر مسائل سیاسی در یادداشتی که رد فرهیختگان منتشر شده، نوشت: دور چهارم مذاکرات غیرمستقیم جمهوری اسلامی ایران و آمریکا درحالی برگزار شد که فضای دیپلماتیک مبهم و مملو از فرازوفرود و اظهارنظرهای ضدونقیض بود. طرفین این مذاکرات را دشوار، صریح و روبه‌جلو توصیف کردند. بااین‌حال به نظر می‌رسد مواضع متناقض آمریکایی‌ها در این دور از مذاکرات، به‌ویژه دوگانگی در گفتار و کردارشان، همچنان مانعی مهم بر سر راه دستیابی به توافقی پایدار و حتی پیش‌بینی تداوم مذاکرات تا حصول نتیجه است. 

تداوم گفت‌وگوهای غیرمستقیم میان ایران و آمریکا، نشان‌دهنده تلاش تیم مذاکره‌کننده کشورمان برای رفع تحریم‌های ظالمانه و یافتن راه‌حلی دیپلماتیک برای اختلافات است. بااین‌حال نمی‌توان واقعیت‌های میدانی و فضای حاکم بر مذاکرات را- که حاکی از بی‌اعتمادی عمیق است- نادیده گرفت. این موضوعی است که پیش‌تر نیز از سوی مقامات ایرانی مطرح و مسئولیت اعتمادسازی برعهده ایالات متحده گذاشته شده است. اکنون واشنگتن باید با اجرای تعهدات خود، حسن‌نیتش را به‌صورت عملی اثبات کند و رویکرد پیشین خود را تغییر دهد. 

با نگاهی گذرا به تحولات چند دهه اخیر می‌توان به این نتیجه رسید که موضوع اعتماد به دولت‌های متخاصم یکی از مهم‌ترین چالش‌های سیاست خارجی ایران پس از انقلاب اسلامی است که رد پای آن در سیاست خارجی کشورمان نیز به‌وضوح دیده می‌شود؛ به‌طوری‌که مبانی ایدئولوژیک و گفتمان سیاسی جمهوری اسلامی ایران همواره بر بی‌اعتمادی به دولت‌های غربی تأکید داشته و اصل پنجاه‌ویکم قانون اساسی نیز بر نفی هرگونه سلطه‌جویی و سلطه‌پذیری تصریح دارد. 

استکبارستیزی و بی‌اعتمادی به غرب در سطح عمومی جامعه هم مشهود است و این دیدگاه که برخی گروه‌ها و شخصیت‌های سیاسی- اجتماعی بر آن تأکید دارند، تنها به سیاستمداران محدود نمی‌شود و عموم مردم نسبت به تعاملات غرب با ایران و منافع آن دیدگاه مطلوبی ندارند؛ البته نباید فراموش کرد دیوار بی‌اعتمادی به کشورهای غربی و در رأس آن آمریکا تنها مختص ایران نیست و در حافظه تاریخی بسیاری از ملت‌های دیگر نیز ثبت شده است. اعتماد در نظام بین‌الملل، مفهومی سیاسی است که صرفاً با امضا به دست نمی‌آید و همواره باید با تعهدات عملی و پرهیز از سیاست‌های دوگانه تضمین شود. همه بر این موضوع باور دارند که اعتماد امری نسبی و تابعی از منافع و مصالح ملی است که رابطه عمیقی با قدرت دارد؛ به‌نحوی‌که ساختار حاکم بر نظام بین‌الملل درصدد آن است که از طریق معاهدات و توافقات بین‌المللی که گاه بر ملت‌ها تحمیل می‌شود، قدرت منطقه‌ای و جهانی خود را ارتقا دهد. 

دقیقاً همین اقدامات یک‌جانبه سبب شده تجربه تاریخی ایرانیان از توافقات بین‌المللی خوشایند نباشد و بر همین اساس می‌توان مصادیق زیادی از بدعهدی دولت‌های غربی از آمریکا و انگلیس گرفته تا فرانسه و آلمان را در ادوار مختلف بیان کرد، بنابراین اظهارات مقامات ایرانی مبنی بر اعتمادسازی از سوی طرف آمریکایی امری مبتنی بر واقعیت است و بی‌توجهی به همین مؤلفه مهم می‌تواند تمام توافقات و اظهارنظرهای صورت گرفته در این دور از مذاکرات را زیرسؤال ببرد؛ کمااینکه برنامه راهبردی جامع اقدام مشترک نیز به همین منوال از سوی دونالد ترامپ نادیده گرفته شد و خسارات قابل‌توجهی به ایران وارد کرد؛ بنابراین تعجبی ندارد شکاف میان قول و عمل آمریکایی‌ها از عناصر کلیدی باشد که بر فضای مذاکرات اخیر سایه افکنده و ابهاماتی را در افکار عمومی ایجاد کرده است. درطول دهه‌های گذشته، به‌ویژه پس از خروج یک‌جانبه آمریکا از توافق هسته‌ای (برجام) در سال ۲۰۱۸، تهران بارها تأکید کرده که دیگر نمی‌توان صرفاً بر تعهدات شفاهی یا امضای توافق‌نامه‌ها اعتماد کرد.

به همین دلیل، در این دور از مذاکرات نیز شاهد بودیم که تیم مذاکره‌کننده جمهوری اسلامی بازگشت به هر نوع توافق را مشروط به اقدامات ملموس، قابل راستی‌آزمایی و پایدار از سوی آمریکایی‌ها کرده است. موضوعی که حتی در آستانه مذاکرات نیز با ابهام همراه بوده است. چنانچه مقامات کاخ سفید در بیانیه‌های رسمی‌شان بر لزوم تعطیلی یا محدودسازی مراکز هسته‌ای ایران، مانند فردو و نطنز تأکید دارند و از طرفی روند گفت‌وگوها را «سازنده» و «روبه‌جلو» توصیف می‌کنند؛ این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران بر حق خود در غنی‌سازی تأکید دارد و بر آن پافشاری می‌کند. همین مواضع دوپهلو، ابهاماتی را در خصوص صداقت طرف آمریکایی در پیگیری یک توافق متوازن ایجاد می‌کند.

سایه‌روشن دیپلماسی پشت‌پردۀ مثبت‌نمایی آمریکا از مذاکرات

مثبت نشان دادن فضای مذاکرات از طرف آمریکایی یکی از تاکتیک‌های این کشور برای ایجاد تصویری نمایشی از آمریکا است؛ هدف از این اقدام، القای این پیام به افکار عمومی است که ایالات متحده با ابزارهای مختلف درصدد کاهش تنش و جلوگیری از تشدید بحران است. به نظر می‌رسد واشنگتن با اتخاذ این استراتژی علاوه بر اقناع افکار عمومی از عامل زمان به نفع خود بهره می‌برد تا فرصت کافی برای ایجاد اجماع بین‌المللی فراهم کند.

اگرچه برخی تحلیلگران این برداشت‌ها را ناشی از بی‌اعتمادی افراطی دانسته و توجه به آن را از موانع مهم در رسیدن به توافق می‌شمارند، اما بررسی اقدامات ایالات متحده مؤید این واقعیت تاریخی است. به‌ویژه آنکه در حال حاضر اختلافات فنی و حقوقی نیز به اوج خود رسیده و مواضعی مانند درخواست صریح نماینده ویژه ایالات متحده برای جمع‌آوری کامل سایت‌های هسته‌ای ایران، فرسنگ‌ها با رویکرد سازنده‌ای فاصله دارد که آمریکایی‌ها مدعی آن هستند.

تحولات پیش‌آمده حکایت از این دارد که ناکامی ترامپ در تحقق وعده‌های انتخاباتی‌اش مبنی بر آتش‌بس در غزه، حل بحران اوکراین، ناکارآمدی در مهار خشونت‌های نژادی، سوءمدیریت اقتصادی در تورم حاکم بر اقتصاد جهان، تضعیف نهادهای مستقل با افراط در بهره‌مندی از قدرت اجرایی رئیس‌جمهور، سیاست‌های سخت‌گیرانه مهاجرتی و بازداشت و اخراج مهاجران، تنش تجاری با کانادا، اختلافات مرزی با مکزیک و... باعث تنزل محبوبیتش در گروه‌های مختلف شده است؛ از همین رو برجسته‌سازی رسانه‌ای اخبار مرتبط با توافق و مثبت‌نمایی آن یکی از شگردهای تبلیغاتی برای مدیریت افکار عمومی است تا این‌گونه عنوان کنند ترامپ با ابزار مذاکره می‌تواند کنترل اوضاع را در دست گرفته و بر بحران‌ها فائق آید؛ به‌ویژه آنکه با این ترفند می‌تواند جایگاه رو به اضمحلال ایالات متحده در منطقه غرب آسیا را که از مدت‌ها قبل رو به افول گذاشته است، ترمیم کند. علاوه بر این بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی چشم به نتایج این مذاکرات دوخته‌اند و فعالیت عملی ایالات متحده آمریکا در قبال به‌رسمیت‌شناختن حقوق رسمی جمهوری اسلامی ایران، یکی از مؤلفه‌های سیاسی تعیین‌کننده در روند گفت‌وگوهاست؛ به‌ویژه آنکه در مقطع کنونی می‌توان مدعی شد که به بن‌بست رسیدن مذاکرات تبدیل به یکی از خطوط قرمز واشنگتن شده، زیرا نقش مهمی در حفظ متحدان منطقه‌ای ایالات متحده دارد و احتمال درگیری نظامی را به حداقل برساند.

سابقه تاریخی بدعهدی انحرافات آمریکایی‌ها در بحث اعتمادسازی

رد پای دیپلماسی بی‌ثبات و ناپایدار ایالات متحده سابقه‌ای به قدمت تاریخ این کشور دارد که مرور آن‌ها در این مطلب نمی‌گنجد و تنها نگاهی به اقدام غیردیپلماتیک این دولت در قبال برجام گواه روشنی بر بدعهدی آمریکا در قبال تعهداتی است که در جامعه بین‌الملل پذیرای آن شد؛ البته این تنها فقره‌ای نیست که دولت آمریکا دشمنی آشکار خود با ملت ایران را به نمایش گذاشته است و کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد، تحمیل کاپیتولاسیون، نقض تمامیت ارضی ایران با تجاوز به طبس، ترور ناجوانمردانه سردار سلیمانی و... چند مورد از سیاست‌های ظالمانه و جاه‌طلبانه واشنگتن علیه کشورمان است. البته خروج از برجام تجربه‌ای بود که علاوه بر عهدشکنی آمریکا صراحتاً نشان داد که سران آمریکایی، نهادهای بین‌المللی همچون شورای امنیت را نیز به رسمیت نمی‌شناسند و عجب اینکه هیچ هزینه حقوقی نیز بابت این تخطی آشکار ندادند و همین عدم پایبندی به تعهدات بین‌المللی باعث می‌شود که اعتماد نه‌تنها به‌عنوان یک «پیش‌نیاز» که در حال حاضر به‌عنوان «مطالبه جدی» از سوی طرف ایرانی مطرح شود و آمریکا باید با اقدامات عملی این دیوار بی‌اعتمادی را برچیند تا کشورهای دیگر نیز شاهد مشروعیت‌زدایی ایالات متحده از تعهدات بین‌المللی نباشند. خروج غیرمسئولانه ایالات متحده از افغانستان، تحریم‌های اقتصادی فراتر از تعهدات WTO علیه چین، بی‌توجهی به منافع متحدان اروپایی در تصمیم‌های اقتصادی و... از دیگر مستنداتی است که نشان می‌دهد خروج آمریکا از برجام اتفاقی نبود و این کشور بارها از چهارچوب توافقات فراتر رفته و بعضاً به‌صورت یک‌جانبه از آن‌ها خارج شده است و تعجبی ندارد که در سال ۲۰۲۵ شاهد افول قدرت نرم آمریکا باشیم و طرف‌های مذاکره از چین و ایران گرفته تا اوکراین و کانادا خواستار ارائه تضمین‌هایی شفاف و عملیاتی از سوی واشنگتن برای اثبات پایبندی به مفاد قراردادهای ذکرشده در توافقات بین‌المللی هستند. برایند تحلیل‌های میدانی و دیپلماتیک دلالت بر این واقعیت دارد که اگرچه مذاکرات اخیر میان ایران و ایالات متحده در فضایی نسبتاً فعال و همراه با رفت‌وبرگشت‌های دیپلماتیک دنبال شده و مقامات حاضر در این نشست‌ها آن را سازنده و روبه‌جلو می‌دانند؛ اما شواهد قابل‌اعتنایی وجود دارد که نگرش و مواضع ایالات متحده نسبت به پرونده هسته‌ای ایران طبق همان رویه سابق است و آن‌ها با اتخاذ سیاست‌های دوگانه، مطالبات غیرمنطقی و فقدان تعهدات عملی نه‌تنها کمکی به پیشبرد مذاکرات نمی‌کنند بلکه مسیر اعتمادسازی را مسدود کرده و با طرح موضوعاتی نظیر توقف صنعت هسته‌ای ایران، مجری مطالبات لابی‌های صهیونیستی‌اند و چشم‌انداز روشنی را برای تداوم و پیشبرد مذاکرات ترسیم نمی‌کنند؛ بنابراین در چنین شرایطی، بهترین تاکتیک همان مقوله اعتمادسازی ـ که از سوی مقامات ایرانی به هیئت آمریکایی واگذار شد ـ و پرهیز از خوش‌بینی مفرط و اقدامات شتاب‌زده است، زیرا جمهوری اسلامی ایران صراحتاً اعلام کرد به دنبال سلاح هسته‌ای نیست و با انعطاف‌پذیری در انجام تعهدات هسته‌ای، حسن‌نیت خود را نشان داد؛ اما با وجود این همکاری‌ها، شاهد خلف وعده طرفین برجام بود و این فرصت نباید با سهل‌انگاری مجدداً در اختیار دولت‌های غربی قرار گیرد، زیرا اصل غنی‌سازی هرگز قابل‌مذاکره نیست و نباید مرعوب فضای رسانه‌ای و تبلیغاتی آمریکایی شویم.

*بازنشر مطالب دیگر رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن از سوی ایسنا نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان منتشر می‌شود.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha