• پنجشنبه / ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ / ۰۸:۴۹
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 1404022517938
  • خبرنگار : 50996

هادی خانیکی:

تنها مسیر بازسازی اعتماد و سرمایه اجتماعی، گفت‌وگو است

تنها مسیر بازسازی اعتماد و سرمایه اجتماعی، گفت‌وگو است

ایسنا/خراسان رضوی یک استاد ارتباطات با بیان اینکه تنها مسیر بازسازی اعتماد و سرمایه اجتماعی، گفت‌وگو است، گفت: در جهانی سیال و ناپایدار، گفت‌وگو پناهگاه انسانی است.

هادی خانیکی شامگاه۲۴ اردیبهشت‌، در نشست «گوهر و گره گفت‌وگو» با محوریت موضوع گفت‌وگو در جهان شبکه‌ای که در فرهنگسرای جهاددانشگاهی مشهد برگزار شد، با اشاره به وضعیت دشوار اجتماعی و روانی جامعه ایران، اظهار کرد: امروز ما ایرانیان تحت فشارهای متعددی زندگی می‌کنیم، از نگرانی درباره کمبود آب و بحران‌های زیست‌محیطی گرفته تا دغدغه‌های معیشتی و فشارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی. این فشارها مستقیم یا غیرمستقیم به ما می‌گویند که نمی‌شود از گفت‌وگو حرف زد، اما من معتقدم اتفاقاً در چنین شرایطی باید از گفت‌وگو آغاز کرد.

چرا گفت‌وگو گریزناپذیر است؟

خانیکی در ادامه سه پرسش محوری را مطرح کرد: «چرا ناگزیر به گفت‌وگو هستیم؟»، «چرا نمی‌توانیم گفت‌وگو کنیم؟» و «چگونه باید گفت‌وگو کرد؟». او گفت: گفت‌وگو هم‌زمان هم ریشه بسیاری از بحران‌های ماست و هم راه عبور از آن‌ها. در جهانی که امروز در آن زندگی می‌کنیم، به‌ویژه در جامعه‌ای شبکه‌ای، باید ببینیم چگونه می‌توان گفت‌وگو را به راهی برای بازیابی معنا و پیوند انسانی تبدیل کرد.

وی با یادآوری طرح گفت‌وگوی تمدن‌ها از سوی رئیس‌جمهور وقت ایران، خاطرنشان کرد: صدای گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها از ایران برخاست و به یک برنامه جهانی بدل شد، اما این ایده در سطح سیاست رسمی ماند و چندان به عرصه عمومی و اجتماعی راه نیافت. گفت‌وگو در ایران به‌عنوان یک برنامه حاکمیتی جدی گرفته نشد و با تغییر دولت‌ها، دچار فراز و فرود شد.

جامعه‌ای با ناترازی ارتباطی

این استاد ارتباطات با تأکید بر اینکه ایران امروز با نوعی ناترازی ارتباطی روبه‌رو است، بیان کرد: مفاهیم گفت‌وگو در لایه‌های مختلف جامعه از جمله میان مردم و حاکمیت، میان نخبگان و توده‌ها و حتی درون نخبگان دچار اختلال است. در حوزه‌های دانشگاهی هم، از علوم اجتماعی و سیاسی گرفته تا فلسفه و زبان‌شناسی، گفت‌وگو دشوار شده است.

خانیکی افزود: با نوعی ازهم‌گسیختگی اجتماعی روبه‌رو هستیم. مطالعات طبقاتی و اجتماعی اخیر در ایران نشان می‌دهد که جامعه به سمت رشد فردگرایی، فردیت و ارزش‌های مادی حرکت کرده است. این وضع به تعبیر دکتر شفیعی کدکنی، همان «تبعید به درون» است؛ وضعیتی که در سطح زبان نیز به بحران بدل شده و توان ارتباطی ما را در همه سطوح تضعیف کرده است.

بحران در زبان و سرمایه اجتماعی

وی ادامه داد: اختلال ارتباطی فقط به خانواده محدود نمی‌شود بلکه در سیاست، آموزش، رسانه و تعاملات روزمره هم مشاهده می‌شود. به همین دلیل است که یکی از طولانی‌ترین مطالعات دانشگاه هاروارد درباره رضایت از زندگی، به این نتیجه رسید که ارتباط مؤثر و سالم یکی از مهم‌ترین شاخص‌های رضایت‌مندی است. این همان مهارتی است که باید در مدارس، دانشگاه‌ها و زندگی روزمره آموزش داده شود.

خانیکی با اشاره به تجربه شخصی‌اش در مسیر درمان سرطان، گفت: در این مسیر، آنچه بیش از هر چیز به من کمک کرد، توانش ارتباطی بود. از منظومه‌ای به نام «چهار به‌ علاوه یک» بهره گرفتم؛ آن یک، خداوند و درک من از معنای زندگی در پیوند با او بود و چهار عامل دیگر شامل فرد، خانواده، جامعه و نظام درمانی بودند. همین ارتباطات، عامل تسکین و پیش‌برندگی بود.

وی با اشاره به وضعیت ازهم‌گسیخته اجتماعی گفت: فروپاشی سرمایه اجتماعی، بحران اعتماد و شکاف‌های نسلی و هویتی از دلایل بنیادین این وضع هستند. جامعه ما دچار سوءظن، بی‌اعتمادی و نوعی ناباوری شده است. زبان گفت‌وگو جای خود را به قهر، فریاد و انزوا داده و گفت‌وگو اغلب به مشاجره تبدیل می‌شود.

خانیکی افزود: شکاف‌های هویتی، از جمله بین نسل‌ها، بین گذشته و اکنون، بین اقوام و جنسیت‌ها، باعث شده تا به تعبیر دکتر داوری اردکانی، نه‌تنها از حقیقت دور شویم، بلکه به بی‌نیازی از حقیقت دچار شویم؛ وقتی فردی گمان می‌برد همه حقیقت را می‌داند، دیگر دلیلی برای گفت‌وگو نمی‌بیند.

وی تصریح کرد: گفت‌وگو در ایران نه کاملاً ممکن است و نه کاملاً ممتنع. بسته به نوع رویکرد و مواجهه‌مان با آن، می‌توان امکان گفت‌وگو را افزایش یا کاهش داد. روشنفکران، متفکران و نهادهای فکری باید ساختارهای بسته، اقتدارگرایی و فضای قطبی را به‌عنوان موانع جدی گفت‌وگو ببینند. اما در همین وضعیت بحرانی نیز می‌توان امکان گفت‌وگو را زنده نگه داشت.

خانیکی با اشاره به تجربه‌ای در برنامه «سپنجی‌ها» به کارگردانی سیدمرتضی درستکار گفت: در آن برنامه با افرادی درباره زیست‌جهان‌شان گفت‌وگو شد. موضوع برنامه نیز گفت‌وگو بود و فرشی نفیس روی صحنه بود که از وسط بریده شده بود؛ نتیجه اختلاف خواهر و برادری بر سر میراث پدری. این فرش تکه‌تکه، نماد هویت پاره‌پاره ما بود؛ هویتی که گاه ایران را مقابل اسلام، یا ملیت را در برابر قومیت می‌گذارد.

وی اضافه کرد: این نزاع‌ها گاه درباره تاریخ است، گاه درباره سبک زندگی. ما در جهان آینه‌های شکسته زندگی می‌کنیم، اما همین آینه‌های شکسته اگر در کنار هم قرار بگیرند، می‌توانند تصویری از هویت ما را بازتاب دهند.

گفت‌وگو؛ مسئله‌ای فراموش‌شده

این استاد ارتباطات گفت: گفت‌وگو باید نه فقط به‌مثابه یک راه‌حل، بلکه به‌مثابه یک مسئله دیده شود. ناتوانی در گفت‌وگو یکی از بحران‌های اصلی ماست. در رسانه‌ها گفت‌وگوی واقعی کم‌رنگ است، در نهادهای قدرت جایگاهی ندارد، در آموزش رسمی جایی برای تمرین آن نیست و حتی در خانواده‌ها کمتر دیده می‌شود. به نظر من، تاریخ گفت‌وگو در ایران دو بخش دارد: یکی تاریخ توانایی گفت‌وگو و دیگری تاریخ غیاب آن.

وی ادامه داد: گوش‌های ما ناتوان‌تر از زبان‌های‌مان شده‌اند و در نتیجه، فضای عمومی به‌جای شنیدن، به میدان غلبه و حذف متقابل تبدیل شده است. خشونت زبانی، مقدمه‌ای بر خشونت اجتماعی است و باید جدی گرفته شود.

خانیکی با اشاره به اینکه در جهانی به‌هم‌پیوسته و پیچیده زندگی می‌کنیم، گفت: ما در شرایطی هستیم که گفت‌وگو هم‌زمان هم ناممکن شده و هم ضروری؛ این وضعیت بحرانی، گفت‌وگو را به یک الزام تاریخی تبدیل کرده است.

خانیکی گفت: تنها مسیر بازسازی اعتماد و سرمایه اجتماعی، گفت‌وگو است. گفت‌وگو مهارت تزئینی نیست، یک ضرورت تمدنی است. در جهانی سیال و ناپایدار، گفت‌وگو پناهگاه انسانی است.

وی با اشاره به جهان شبکه‌ای امروز افزود: از دهه ۱۹۷۰ میلادی و با گسترش فناوری‌های ارتباطی، وارد عصری شدیم که ارتباط نه صرفاً یک امکان، بلکه شرط بقاست. در این جهان، توزیع اطلاعات با سرعتی بی‌سابقه انجام می‌شود و دیگر تنها از کانال رسانه‌های رسمی عبور نمی‌کند. یک فرد عادی با یک توییت می‌تواند موج‌آفرینی کند یا جلوی یک فاجعه را بگیرد.

تنها مسیر بازسازی اعتماد و سرمایه اجتماعی، گفت‌وگو است

گره‌های گفت‌وگو در جهان شبکه‌ای

خانیکی در تبیین گره‌های گفت‌وگو در جهان امروز گفت: نخستین گره، سطحی‌نگری در فضای عمومی است. افزایش حجم اطلاعات، فرصت تحلیل را از ما گرفته و درک‌های سطحی و قضاوت‌های عجولانه رایج شده‌اند. دوم، الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی ما را در دایره باورهای خودمان نگه می‌دارند و مواجهه با دیدگاه‌های متفاوت کاهش یافته است.

وی افزود: سومین گره، خشونت کلامی در فضای ناشناس مجازی است. چیزی که در دنیای واقعی نمی‌گوییم، در توییتر فریاد می‌زنیم. این پدیده که با عنوان «سایبر بولینگ» شناخته می‌شود، آسیب‌زاست. جهان شبکه‌ای ما را به‌ظاهر نزدیک‌تر، اما درک‌مان از همدیگر را دورتر کرده است.

جهان موزاییکی و حقیقت‌های چندگانه

خانیکی با اشاره به مفهوم «جهان موزاییکی»، گفت: ما در جهانی رنگارنگ و تکه‌تکه زندگی می‌کنیم که روایت‌های مشترک در آن کمرنگ شده‌اند. هر کس روایت خود را دارد و به‌گفته برخی، ما در عصر پساحقیقت هستیم؛ جایی که حقیقت‌های متکثر جای حقیقت‌های مشترک را گرفته‌اند.

وی افزود: در چنین جهانی، گفت‌وگو تنها امکانی است که می‌تواند این قطعه‌های جداافتاده را به هم پیوند دهد. تفاوت‌ها می‌توانند بهانه گفت‌وگو باشند، نه زمینه خشونت. حقیقت‌های چندگانه در مواجهه با هم می‌توانند غنی‌تر شوند.

بازگشت به جهان واقعی

خانیکی گفت: گفت‌وگو شکاف میان جهان شبکه‌ای و زیست واقعی ما را کاهش می‌دهد. ما را قادر می‌سازد از جهان مجازی به جهان واقعی بیاییم و بالعکس. این مهارت، اگر در نهادهای اجتماعی، آموزشی، سیاسی و فرهنگی نهادینه شود، می‌تواند زمینه‌ساز جامعه‌ای توانمندتر و امیدوارتر باشد.

وی با استناد به سخنی از امام علی (ع) که فرموده‌اند «تو گمان می‌کنی که جهانی کوچک هستی، در حالی که در درون تو جهان‌هایی بزرگ نهفته است.» افزود: گفت‌وگو، راه رسیدن به آن جهان‌های نهفته است.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha