به گزارش ایسنا، «ربابه نوری» در سومین نشست تخصصی با محوریت خودکشی که به همت جهاد دانشگاهی استان البرز با عنوان «آیا تابوی خودکشی هنوز زنده است؟» برگزار شد، با اشاره به عوارض ناشی از خودکشی، تاکید کرد: خودکشی پایان زندگی فرد است اما رنج و درد بازماندگان، اغلب نادیده گرفته میشود و به شکل عمیقی بر خانواده، دوستان و حتی اطرافیان فرد تاثیر میگذارد.
وی با بیان اینکه خودکشی نه تنها یک مرگ تلخ، بلکه آغاز درد و سوگ طولانیمدت برای بازماندگان است، گفت: این تجربه دردناک برای خانوادهها، دوستان، روانشناسان و مددکاران، یک بحران روانی جدی است که میتواند منجر به تروما و اختلالات روانی متعدد شود. مشاهده صحنههای دلخراش، مانند مواجهه کودکی با جسد خالهاش که خودکشی کرده است، نشاندهنده ابعاد پیچیده و طاقتفرسای این معضل است.
وی افزود: بر اساس تحقیقات ارائهشده در این نشست، افرادی که شاهد مرگ بر اثر خودکشی عزیزانشان هستند، در معرض خطر بالای مشکلات روانی قرار دارند و احتمال اقدام به خودکشی در میان بازماندگان بهطور قابلتوجهی افزایش مییابد.
نوری با اشاره به نمونههای واقعی، افزود: در مواردی دیده شده است که یک فرد پس از فوت برادر یا خواهرش به دنبال او اقدام به خودکشی کرده است؛ این موضوع اهمیت حمایتهای مداوم و مراقبت ویژه از بازماندگان را نشان میدهد.
نوری همچنین به کمبود آموزش و اطلاعرسانی مناسب در جامعه درباره خودکشی اشاره کرد و گفت: تصورات غلط و تابوهای موجود، فشار روانی بازماندگان را تشدید میکند و مانع از دریافت حمایتهای لازم میشود. اگر مداخلات روانشناختی و مددکاری به موقع انجام نشود، رنج و عذاب بازماندگان ممکن است به خودکشیهای بعدی منجر شود.
وی تصریح کرد: بررسی سوابق فرد و خانواده در مواجهه با افکار خودکشی، از اهمیت بالایی برخوردار است و نباید کوچکترین نشانهای از این خطر نادیده گرفته شود.
وی خاطرنشان کرد: بازماندگان اغلب با سوالات بیپاسخ بسیاری چون چرا این اتفاق افتاد؟ آیا میتوانستم کمک کنم؟ مواجهاند که باعث نشخوارهای فکری و افزایش احساس گناه میشود. این چرخه منجر به وخامت وضعیت روانی آنها میشود.
نوری تاکید کرد: ترومای ناشی از خودکشی، نهتنها باورهای فرد درباره زندگی و آینده را متزلزل میکند، بلکه میتواند احساس بیکفایتی و شکست عمیقی در فرد ایجاد کند. حمایتهای تخصصی و مراقبتهای مستمر روانی و اجتماعی برای بازماندگان، حیاتی است تا آنها بتوانند از این بحران عبور کنند و به زندگی بازگردند.
عضو هیئت علمی گروه روانشناسی بالینی دانشگاه خوارزمی گفت: یکی از چالشهای جدی در حوزه سلامت روان، پیامدهای روانی و اجتماعی خودکشی برای بازماندگان آن است؛ موضوعی که به گفته کارشناسان، میتواند زندگی این افراد را به کلی متحول و دنیای ذهنی و روانیشان را ویران کند.
وی با اشاره به اینکه خودکشی تنها به فوت فرد ختم نمیشود بلکه آغاز رنج و درد عمیق برای خانواده، دوستان و اطرافیان است، تاکید کردند: بازماندگان پس از تجربه این حادثه، دچار اختلال استرسی پس از حادثه (PTSD) میشوند و ذهنشان همواره درگیر تصاویر و خاطرات دردناک آن روزهاست.

وی افزود: این آسیب روانی، در بسیاری موارد منجر به تغییر بنیادین در نگرش فرد نسبت به زندگی، آینده و جهان اطرافش میشود و فرد دیگر همان انسان قبل نیست.
نوری اضافه کرد: یکی از بزرگترین مشکلات بازماندگان خودکشی، مواجهه با تابوها و انگهای اجتماعی است که به جای همدلی و حمایت، منجر به قضاوتهای نادرست و گاه افسانهپردازیهای بیپایه میشود. این مسائل موجب میشود بازماندگان احساس تنهایی و عدم درک کنند و در نهایت به انزوا و گوشهگیری سوق داده شوند.
وی گفت: از سه نوع انزوای اصلی در بازماندگان سخن گفتهاند: انزوای ناشی از سرزنش خود، انزوای ناشی از عدم درک اطرافیان و انزوای ناشی از مخفی نگهداشتن موضوع به عنوان «راز» به دلیل ترس از واکنشهای منفی جامعه. این روند، بهویژه در شرایطی که سواد روانی و اجتماعی پایین باشد، باعث مخدوش شدن آمارهای رسمی خودکشی و جراحتهای ناشی از آن میشود.
وی ابراز کرد: نبود مداخلات موثر، فقدان حمایتهای روانشناختی و مددکاری و همچنین وجود اختلافات خانوادگی و قضاوتهای نادرست، باعث ایجاد فضای پرتنش و حتی افزایش ریسک اقدام به خودکشی در میان بازماندگان میشود. همچنین دعواها و سرزنشهای متقابل در خانوادهها، بار روانی این افراد را دوچندان کرده و روند سوگ را پیچیدهتر میکند.
وی گفت: زمانی که کسی عزیزش را به دلیل خودکشی از دست میدهد، تروما و سوگ با هم تداخل پیدا میکنند و مسیر سوگواری طبیعی مختل میشود.

نوری افزود: در این شرایط با پدیدهای به نام سوگ مزمن روبهرو هستیم؛ به گونهای که حتی پس از گذشت ۲۰ یا ۲۵ سال، اشکهای بازماندگان تازه و تازهتر میشود و سوگ هیچگاه پایان نمییابد.
وی ادامه داد: سوگ مزمن علاوهبر آسیبهای روانی، بیماریهای جسمی را نیز به همراه دارد و نسلهای بعدی خانواده را نیز متاثر میکند. ما شاهد سوگها و تروماهای بیننسلی هستیم که حتی دو یا سه نسل بعد از واقعه خودکشی، هنوز آثار آن در خانواده باقی است.
عضو هیئت علمی گروه روانشناسی بالینی دانشگاه خوارزمی گفت: شناسایی و ثبت دقیق موارد اقدام به خودکشی و فوت ناشی از آن بسیار مهم است تا بتوانیم مداخلات مددکاری، روانشناسی و روانپزشکی لازم را انجام دهیم و از وقوع خودکشیهای بعدی پیشگیری کنیم.
وی با اشاره به اینکه بازماندگان این حوادث، پر از درد و حرفهای ناگفته هستند که جرات بیان آنها را ندارند، تاکید کرد: در مواردی که با معتادان در مراکز ترک اعتیاد کار میکنیم، میبینیم که بسیاری به دلیل مواجهه با سوگ سنگین، به جای دریافت حمایت روانی، به سمت خود درمانی با مواد مخدر روی میآورند. این نوع خوددرمانی میتواند سوگ مزمن و تروما را تشدید کند و فرد را در چرخهای از رنج و مصرف مواد گرفتار سازد.
نوری گفت: در بسیاری از خانوادهها، سرزنش متقابل و اختلافات خانوادگی پس از خودکشی اعضا به شدت افزایش مییابد و این امر موجب تشدید دردها و مشکلات میشود. بنابراین خانوادهها باید بدانند که این اتفاقات نیازمند دریافت خدمات تخصصی روان درمانی، مشاوره و مددکاری است و نباید از آن به سادگی گذشت.

نوری گفت: وزارت بهداشت نیز پیگیریهای لازم را انجام میدهد و در صورت ثبت دقیق، خدمات روانشناسی و مشاورهای به بازماندگان ارائه میشود.
عضو هیئت علمی گروه روانشناسی بالینی دانشگاه خوارزمی افزود: متاسفانه به دلیل تابوهای اجتماعی، آمار واقعی خودکشی و برخی جراحتهای ناشی از آن مخدوش است و بسیاری از موارد به عنوان حوادث عادی گزارش میشود.
وی خاطرنشان کرد: با وجود همه سختیها، پدیدهای به نام رشد پس از سانحه وجود دارد که افراد پس از تحمل چنین مصائب بزرگی، به درک عمیقتر از زندگی و معنویت میرسند و این تجربه، مسیر زندگی آنها را دگرگون میکند.
وی افزود: زندگی به رغم درد ناشی از از دست دادن عزیزان بر اثر خودکشی، نباید هدر برود و افراد میتوانند به مرحلهای برسند که از دل این مصیبت، رشد معنوی و وجودی را تجربه کنند.
نوری گفت: زندگی در لحظههای ساده و زیبایی مانند دیدن طلوع آفتاب، باران و تلاش روزمره آدمها معنا پیدا میکند. هرچند ممکن است عزیزانی مانند فرزندان، خواهران، مادران یا پدرانی را بر اثر خودکشی از دست داده باشیم، اما هزاران نفر دیگر هستند که نیازمند حمایت و همراهی ما هستند و ما میتوانیم به آنها کمک کنیم.
وی ادامه داد: افرادی که به مرحله رشد پس از سانحه (Post-Traumatic Growth یا PTG) میرسند، از سختیهای اولیه عبور کرده و متوجه میشوند که قادر به ادامه زندگی و تحمل دردهایشان هستند. آنها به سطح بالاتری از رشد معنوی و وجودی میرسند و ارزش واقعی زندگی برایشان روشنتر میشود. این تغییر در نگرش و اولویتهای زندگی، مسیر جدیدی برای آنها میسازد.
نوری همچنین از افزایش آگاهی عمومی و تاثیر مثبت آن بر کاهش آمار خودکشیها سخن گفت و خاطرنشان کرد: حتی کسانی که مواد سمی را میفروشند، اگر مسئولیتپذیری داشته باشند، میتوانند با دقت بیشتری عمل کنند تا به افراد آسیب نرسانند. تجربه شخصی من نشان میدهد که این آگاهی میتواند جان افراد را نجات دهد.
وی افزود: اگر افراد خانواده و دوستان کسانی که افکار خودکشی دارند، آنها را به مراکز مشاوره و درمان هدایت کنند و در مواقع بحرانی از شمارههای اورژانس اجتماعی مانند ۱۲۳، ۱۲۵، ۱۴۸۰ و ۱۵۷۰ کمک بگیرند، میتوان از بسیاری از این حوادث جلوگیری کرد.

نوری به اهمیت مداخلات روانشناسی پس از فوت عزیزان بر اثر خودکشی تاکید کرد و گفت: بخشش، نه تنها فضیلتی اخلاقی بلکه مداخلهای روانشناختی است که به افراد کمک میکند خشم و کینه را کنار گذاشته و روند بهبودی خود را تسریع کنند.
عضو هیئت علمی گروه روانشناسی بالینی دانشگاه خوارزمی در پایان یادآور شد: اعتقادات معنوی نقش مهمی در سازگاری با اینگونه مصائب دارند و لازم است اطرافیان با درک و حمایت، به جای قضاوت و شایعهپراکنی، همراهی کنند.

انتهای پیام
نظرات