تقی اکبری، عضو هیات علمی گروه علوم تربیتی دانشگاه محقق اردبیلی و عضو شورای مرکزی کانون دانشگاهیان استان اردبیل، در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) قرار داده، نوشته است:
«در جنگهای مدرن، آنچه تعیینکننده پیروزی یا شکست است صرفاً در میدان نبرد نظامی رقم نمیخورد؛ بلکه میدان واقعی، میدان ادراک، روایت، و کنترل ذهن جمعی جامعه است. امروز جمهوری اسلامی ایران و ملت ایران در برابر جنگی چندلایه و پیچیده قرار گرفتهاند که دشمن در آن، بیشتر از آنکه بر روی غلبه نظامی تمرکز کند، بر روی شکستن ساختارهای روانی، هویتی و شناختی کشور متمرکز شده است.
هدف اصلی دشمن در این نبرد، نه صرفاً انهدام فیزیکی اهداف خاص، بلکه شکلدهی به تصویری تحقیرآمیز و ضعیف از توان دفاعی و امنیتی کشور در ذهن مردم و حتی تصمیمگیران است. ترور فرماندهان نظامی، دانشمندان هستهای و حملات محدود اما پرسروصدا، بخشی از استراتژی بزرگتری است که میخواهد احساس "نفوذپذیری، آشفتگی اطلاعاتی، و انفعال تصمیمسازی" را به درون جامعه تزریق کند. دشمن با القای مداوم تصویر «برتری اطلاعاتی و ابتکار عمل دائمی» در حال ساخت یک واقعیت کاذب است، در حالی که بسیاری از حملات، یا ناکام ماندهاند یا به سرعت مدیریت و پاسخ داده شدهاند.
در این میدان، مردم به عنصر راهبردی تبدیل میشوند. تاریخ جنگهای نامتقارن نشان داده است که حتی در موقعیتهایی که موازنه سختافزاری به نفع دشمن بوده، اگر جامعهی هدف از نظر ذهنی، روانی و رسانهای کنترل خود را از دست نداده باشد، دشمن شکست خورده است. مثال روشن آن، جنگ ۳۳روزه حزبالله لبنان با رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۶ است؛ جایی که اگرچه رژیم اشغالگر توان بالاتری در تسلیحات و اطلاعات داشت، اما به دلیل شکست در ایجاد واگرایی روانی میان مردم و مقاومت، نتیجه جنگ برخلاف برآوردهای اولیه رقم خورد.
امروز نیز صحنهی نبرد میان ایران و رژیم صهیونیستی، بهشدت تابع میزان آگاهی عمومی، انضباط اطلاعاتی مردم، و تابآوری روانی جامعه است. پدیدههایی مثل تحلیلهای شتابزده، بازنشر شایعات فضای مجازی، یا واکنشهای هیجانی نسبت به روایتهای خارجی، دقیقاً در چارچوب استراتژی دشمن تعریف میشوند. هر تحلیل خام و ناپخته، میتواند بخشی از کارِ جنگ شناختی دشمن را انجام دهد.
مردم باید بیاموزند که در شرایط خاص امنیتی، گاهی "ندانستن" بهتر از دانستن اطلاعات ناقص است. شجاعت در پذیرش "نمیدانم" در برابر روایتهای عجولانه، خود نوعی پدافند مدنی است. همچنین، حفظ روحیه، باور به قدرت بازدارندگی کشور، و اعتماد به ساختارهای امنیتی و نظامی، میتواند دشمن را از تحقق هدف نهاییاش که همان ایجاد اختلال ادراکی در بدنهی جامعه است، باز دارد.
در این مسیر، رسانههای داخلی، نخبگان دانشگاهی و نهادهای مردمی باید به وظیفهی خود در آموزش عمومی دربارهی جنگ روانی، عملیات شناختی، و سواد رسانهای عمل کنند. ابزار اصلی دشمن نه پهپاد و موشک، بلکه "خطای محاسباتی عمومی" است؛ و این خطا زمانی رخ میدهد که مردم به جای تحلیل عمیق، گرفتار ترسهای القایی و اطلاعاتِ بستهبندیشدهی دشمن شوند.
خلاصه باید گفت: جنگ، در همه دورانها بیش از آنکه میدان سلاح باشد، میدان درک است. پیروزی از آن ملتی خواهد بود که بتواند فهم خود را مستقل، آرام، و مقاوم نگه دارد. آینده ایران به همان اندازه که وابسته به موشکهاست، به سکوت آگاهانه، تحلیل دقیق، و عقلانیت جمعی مردم نیز وابسته است.»
انتهای پیام
نظرات