به گزارش ایسنا، عباس آخوندی، وزیر اسبق راه و شهرسازی در یادداشتی با این عنان نوشت: هدف اصلی نتانیاهو از تجاوز به ایران، تجزیهی ایران و تبدیل آن به میدان جنگ همه علیه همه است. از اینرو، آنچه که نگهدار ایران بوده و خواهد بود ملت یکپارچهی ایران است که به این سرزمین عشق میورزند و قرنهای متمادی در فراز و فرودهای سنگین، از این سرزمین حفاظت کرده و میکنند. این یک شعار و سخن احساسی نیست، این یک تدبیر عملیاتی است.
ما بهرغم تمام بیمهریها و سختیها، تنها حفظ یکپارچگی ملی را دستور کار ایران میدانیم و جز آن به هیچ چیز دیگری نمیاندیشیم. روز جمعه 23خرداد که نتانیاهوی تبهکار به ایران حمله کرد و فرماندهان نظامی و دانشمندان هستهای ما را با کمک اطلاعاتی خائنان به این سرزمین به شهادت رساند، در گفتوگویی که مسئول سابق اطلاعات ارتش اسرائیل با شبکهی الجزیزه داشت، دو هدف را برای این عملیات برجسته ساخت؛ یکی ضربه زدن به تاسیسات هستهای ایران و دیگری متوقف کردن قدرت آفندی ایران بود.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا تغییر رژیم هم در دستور کار این حمله قرار دارد؟ گفت: خیر، آن منوط به ارادهی ملت ایران است. لیکن، پس از دو روز، نتانیاهو گفت که تغییر رژیم در دستور کار اسرائیل قرار دارد. لیکن واقعیت، این است که هر دو دروغ گفتند. هدف آنان به خیال واهی خود تجزیهی ایران و کاشت بذر اختلاف دائمی جنگ همه علیه همه در منطقه برای زدودن هرگونه مقاومت در مسیر توسعهی رژیم نژادپرست اسرائیل است. آنان بیش از دو دهه است که در حال پیگیری این استراتژی در ایران میباشند و در حال شناسایی، استخدام و شبکهسازی نیروهای خائن به این سرزمین هستند. توجه به این امر، وظیفهی ملی تمام ایرانیان میهندوست را با حفظ تمام اختلافهای درونی روشن میکند.
سه نکته بنیادین در تبیین رویکرد بالا، قابل توجه است:
نخست آنکه ایران و آمریکا در حال مذاکره بودند. فضای این مذاکرات به باور تمام ناظران داخلی و خارجی در اکثر مناطق جهان، مثبت بود. تنها بازندهی این مذاکرات میتوانست اسرائیل باشد. از اینرو، همه ناظران نگران بازی خرابکنی این رژیم تبهکار بودند. منطقه در حال یک تعییر نهادی بود. ملتها و دولتهای منطقه پس از سالها اختلاف و مشاهدهی خرابیهای تروریستی داعش و امثال آن از یک سو، و مشاهدهی قساوت و خونریزی رژیم نژادپرست اسرائیل و کشتن بیش از هشتادهزار زن و کودک در سرزمینهای فلسطین و لبنان از سوی دیگر، دریافته بودند که استراتژی نزدیکی به اسرائیل از حیث تامین امنیت آنان سرابی بیش نیست.
اسرائیل در پسِ کسب هر موفقیت، چندین گام به جلو میآید و رابطهی او با دیگران رابطهی سروری و بندگی است. تمام قدرتهای بزرگ جهان و کشورهای منطقه به منظور حصول اطمینان از امنیت پایدار زنجیرهی تامین، پذیرفته بودند که این مذاکرات باید به نتیجه برسد و یکی از گرههای کور امنیت منطقه گشوده شود. از اینرو، پس از مدتهای طولانی، شاهد همگرایی نسبتاً گسترده در منطقه و جهان در ابن باره بودیم. موفقیت این مذاکرات به مفهوم کاهش اهمیت استراتژیک نقش امنیتی اسرائیل در منطقه بود. لذا، برندهی آن تمام جهان و بازندهی آن تنها اسرائیل بود. زمان کاملاً به زیان اسرائیل پیش میرفت. لذا، اسرائیل در بههمزدن بازی شتاب داشت.
نکتهی دوم، نگاه به تحولات از منظر رژیم تبهکار اسرائیل است. اسرائیل تنها «رژیم قومی» در جهان است. او به مرزهای رسمی هیچ تعهدی ندارد و خود را حتی با نام دولت اسرائیل نیز معرفی نمیکند، بلکه از خود به عنوان دولت یهود نام میبرد. از اینرو، افزون بر ادعای تسلط بر سرزمین موعود، هر یهودی در هر کشوری را شهروند خود میداند. لذا، مفهوم وفاداری شهروندان یهودی در دیگر کشورها به دولت و سرزمین خود را مخدوش میسازد. به این ترتیب، در عمل اسرائیل تهدیدی برای همهی دولتها و ملل جهان است.
در همین عملیات اخیر، نتانیاهو بار دیگر در پیام آغاز تجاوز خود، یکبار دیگر از دولت متبوع خود تحت عنوان «دولت یهود» نام برد. مراد او یهود نیز یک تلقی قومی تحت عنوان قوم بنیاسرائیل است. این نوع هویتگزینی آشکارا خلاف قواعد و نظم جهانی پذیرفتهشدهی بینالمللی است. لیکن، لابی صهیونیزم جهانی در کشورهای غربی؛ بهویژه در آمریکا، در عمل از اسرائیل به عنوان ابزاری برای عبور از فراز قواعد بینالمللی و توسعهی منافع و حوزهی قلمرو خود در جهان سود میبرند. آنان بهخوبی میدانند که عملیات پیشدستانه فاقد وجاهت قانون است.
استفاده از زور در روابط بینالملل طبق بند ۴ ماده ۲ منشور سازمان ملل متحد بهطور کلی و حملات هدفمند علیه تأسیسات هستهای طبق ماده ۵۶ پروتکل الحاقی به کنوانسیونهای ژنو ممنوع است. با این همه، از عملیات اسرائیل پشتیبانی میکنند. این همه گفته شد لیکن، لازم است که به این نکته توجه شود که لابی صهیونیزم به عنوان یک زائده در نظم جهانی عمل میکند. او هرچند بسیار مقتدر است، لیکن تمام نظم جهانی نیست.
نکته سوم توجه به استراتژی پنهان رژیم اسرائیل در جهت «تجزیه ایران» است. آنان بهخوبی میدانند که ایران در پی دستیابی به سلاح هستهای نیست. افزون بر این، مجموعهی شرایط به گونهای است که امکان توفیق به او در این مسیر را نمیدهد و سوم آنکه با توجه به تحولات فناورانه تسلیحاتی در جهان، این ابزار اثر بازدارندگی خود را از دست دادهاست.
به همان نشان که اسرائیل به عنوان یک رژیم هستهای تحت بمباران موشکی ایران قرار دارد. بنابراین، اعلام هدف لطمه زدن به توان هستهای ایران با زمینهسازی پیشینی مصوبهی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، دروغی بیش نبود و نیست. این را همهی طرفهای ایران میدانند، لیکن، در حال حاضر به عنوان یک دستاویز رسمی و حقوقی از آن بهره میبرند. کافی است که به ارزیابی سه ماه گذشتهی رئیس شورای اطلاعاتی آمریکا توجه کنیم که گفت: هیچ نشانی از تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هستهای دیده نمیشود.
بههرروی، بزرگترین اشتباه محاسباتی اسرائیل این بود که تصور میکرد با توجه به انباشت نارضایتیها ملت از کیفیت حکمرانی در ایران، ملت ایران در برابر ضربه تجاوزکارانهی اسرائیل دچار بهت و حیرت میشوند و شبکهی خائنان که به کمک سایر سرویسها در طول سالیان دراز تجهیزشان کردهاست، خیابان را در اختیار میگیرند و او میتواند به اهداف پلید خود دست یابد. لیکن، در عمل دریافت که ایرانیان هوشمندتر از آن هستند که مسائل را طبقهبندی نکنند و اختلافات داخلی را از تجاوز خارجی تمییز ندهند. ملت با حفظ یکپارچگی ملی خود از ایران عزیز نگهداری کرد و میکند.
واقعیت آن است که راهبرد امنیتی اسرائیل، «بازدارندگی مطلق» به مفهوم حذف کامل تهدید دشمن از منظر خودشان است. از اینرو، ما شاهد عملیات «اقدام سریع» به منظور «سلب امکان عملیات پدافندی» از سوی ایران بودیم. از منظر اسرائیل، تجزیهی ایران تنها راه تحقق امنیت پایدار برای اسرائیل تلقی میشود. از منظر تلآویو، توافق ایران، آمریکا و کشورهای جنوب خلیج فارس، توازن قدرت منطقهای را به شکل بنیادین دگرگون میسازد و تهدیدی وجودی برای امنیت اسرائیل پدید میآورد.
ایران بهرغم ضربهی سنگینی که در روز آغاز عملیات خورد، در کمتر از نیمروز خود را بازیافت و عملیات پدافندی را آغاز کرد و استراتژی ضربهی سریع اسرائیل را شکست داد. ایستادگی ایران در برابر این عملیات برقآسا که در هماهنگیهای قبلی با سرویسهای مختلف، بکارگیری سازمان اطلاعات و عملیات زندهی موساد در ایران، کاربست تمام فناوریهای الکترونیک و تسلیحاتی و بهمیدان آوردن شبکهی خائنان بود، در کنار حفظ یکپارچگی ملی و به صحنه آمدن تمام منتقدان حکومت در جهت حفاظت از ایران، نشان داد که ایران مستحکمتر از آن است که با باد صرصر اسرائیلیان بلرزد. این همه را گفتیم، لیکن این بدین معنا نیست که واقعیتهای خارجی را نبینیم.
انتهای پیام
نظرات