به گزارش ایسنا، به نقل از هفت صبح، هنوز غبار جنگ غزه از آسمان خاورمیانه فرو ننشسته بود که رژیم صهیونیستی جنگی را به ایران تحمیل کرد و جهان با چالشی تازه و نگرانکننده روبهرو کرد. اسرائیل، با استناد به بهانهای دیرآشنا-غنیسازی اورانیوم در ایران-کشور را به ورطه جنگی تحمیلی کشانده که پیامدهای آن، فراتر از مرزهای منطقه، اکنون اقتصاد جهانی را درگیر موجی از تورم و بیثباتی کرده است. این جنگ، که در ظاهر با هدف مهار برنامه هستهای ایران آغاز شد، در عمل به زنجیرهای از بحرانهای ژئوپلیتیکی و اقتصادی دامن زده که بازار انرژی را به لرزه انداخته و امنیت عرضه جهانی را در هالهای از ابهام فرو برده است.
با افزایش تنشها و صدور فرمان حمله به برخی تأسیسات هستهای در ایران از سوی رئیسجمهور ایالات متحده، جنگ وارد مرحله تازه شده است و بازار انرژی به این مسئله واکنش نشان داده به همین دلیل بازار جهانی در معرض بازگشت تورم قرار گرفته است. در گزارشی که شبکه CNN منتشر کرد عنوان شد که افزایش قیمت نفت و گاز تقریباً اجتنابناپذیر به نظر میرسد. با این حال، پرسشی که همچنان مطرح است، میزان پایداری این افزایش قیمتهاست.
برخی تحلیلها حاکی از آن است که با آغاز فعالیت بازارها در شب یکشنبه، قیمت نفت حدود ۵ دلار در هر بشکه افزایش یافت و به ۸۰ دلار رسید. بسته شدن تنگه هرمز میتواند تأثیری چشمگیر بر قیمت کالاها در سطح جهانی داشته باشد، هرچند شدت این اثر به نوع کالا، مسیرهای جایگزین حملونقل و مدت زمان اختلال بستگی دارد.
در اروپا نیز احتمال دارد قیمت بنزین از ۲.۵ یورو در هر لیتر فراتر برود، که فشار تورمی قابلملاحظهای را بر اقتصاد مصرفکننده وارد میسازد. هزینه حملونقل دریایی، بهویژه برای نفتکشها، در برخی مسیرها تا ۴۰ درصد افزایش یافته است. در کنار آن، بیمه کشتیها با افزایش ریسک عبور از منطقه، ممکن است تا ۲۰ برابر گرانتر شود. جنگی که نتانیاهو راه انداخته حالا تنها برای خاورمیانه نیست بلکه کل اروپا و آمریکا را در برگرفته است .
افزایش قیمت نفت، تاثیر بر سفره مردمان جهان
این افزایشها بهشکلی غیرمستقیم بر دیگر کالاها نیز تأثیر میگذارد، خصوصاً آن دسته از اقلامی که به سوخت، حملونقل دریایی و مواد اولیه پتروشیمی متکی هستند. در نتیجه، انتظار میرود که قیمت کالاهای مصرفی، مواد غذایی، دارو و تجهیزات صنعتی نیز در برخی کشورها، بهویژه واردکنندگان، با افزایشی میان ۱۰ تا ۳۰ درصد همراه شوند.
بازتابهای تورمی و نگرانی مصرفکنندگان نشان میدهد که کارشناسان نسبت به وقوع موج جدیدی از تورم در اقتصاد آمریکا و به تبع آن هشدار دادهاند؛ موجی که با افزایش بهای انرژی، میتواند فشار مستقیمی بر زندگی مصرفکنندگان وارد کند. در چنین فضایی، این بیم میرود که مصرفکنندگان بهزودی با رشد ملموسی در قیمت بنزین و سایر سوختها مواجه شوند.
اما در مقابل تورم کشورهایی که بیشترین سهم را در صادرات نفت خام دارند در صورت ادامه تورم نفت سود میبرند اما اگر تنگه هرمز بسته شود درآمد صادرکنندگان خاورمیانه به صفر میرسد. بر اساس آمارهای جهانی مربوط به سال ۲۰۲۴، عربستان سعودی با صادراتی بالغ بر ۲۱۰.۶ میلیارد دلار، در صدر جدول بزرگترین صادرکنندگان نفت خام جهان قرار گرفته و سهمی معادل ۱۶.۳ درصد از کل صادرات جهانی را به خود اختصاص داده است.
در مراتب بعدی، روسیه و ایالات متحده هر یک با ۱۱۷.۲ میلیارد دلار حضور دارند. سپس امارات متحده عربی با ۱۱۱ میلیارد دلار و کانادا و عراق با ارقامی نزدیک به ۱۰۰ میلیارد دلار جای میگیرند. همچنین کشورهای نروژ، نیجریه، کویت و قزاقستان نیز سهمهای قابل توجهی در بازار صادرات نفت دارند. مجموع صادرات این ده کشور، بیش از ۸۵ درصد از کل ارزش صادرات جهانی نفت خام را تشکیل میدهد.
نگرانیها درباره تنگه هرمز
بسته شدن این تنگه مهم، فراتر از تأثیر مستقیم آن بر بازار انرژی، میتواند دامنهای گستردهتر از پیامدها را بر تجارت بینالمللی کالا تحمیل کند. این آبراه حیاتی یکی از مسیرهای کلیدی حملونقل جهانی است و هرگونه اختلال در آن، زنجیره تأمین جهانی را بهشدت تحت فشار قرار خواهد داد.
بنابراین انسداد تنگه هرمز در بلندمدت منجر میشود که برخی شرکتها تحت فشار هزینهای و عملیاتی، در مسیر ورشکستگی قرار گیرند. این مسئله منجر به گرانی بسیاری از کشورها شده به همین دلیل واکنشهای را نیز به همراه داشته و در صورت عملیاتی شدن نیز احتمالا سکوت نخواهند کرد.
واکنش کشورها به سناریوی بسته شدن تنگه هرمز
احتمال انسداد این آبراه راهبردی، واکنشهای متعددی را از سوی بازیگران کلیدی بینالمللی در پی داشته است، چرا که این آبراه حیاتی حدود ۲۰ درصد از نفت جهان را جابهجا میکند و هرگونه اختلال در آن میتواند پیامدهای اقتصادی و امنیتی گستردهای به همراه داشته باشد.
در مجموع، واکنشها از سوی کشورهای ذینفع ترکیبی از نگرانیهای امنیتی، اقتصادی و دیپلماتیک است. آمریکا به دنبال بازداشتن ایران از اقدام نظامی است و در این مسیر تلاش دارد نقش چین را نیز در مدیریت تنشها پررنگ کند. چین، هرچند بهطور علنی موضعگیری تندی نشان نداده، اما از منظر امنیت انرژی خود، نگران تحولات پیشروست.
کشورهای حاشیه خلیج فارس، که هم صادرکننده انرژیاند و هم به صادرات پایدار وابستهاند، در تلاشاند تا از ظرفیتهای زیرساختی جایگزین استفاده کرده و از ورود به بحران مستقیم پرهیز کنند.در این میان، روسیه با اتخاذ موضعی استراتژیک، تلاش میکند از افزایش بهای نفت به نفع اقتصاد خود بهرهبرداری کند و همزمان به آمریکا فشار ژئوپلیتیکی وارد آورد. اروپا نیز با ابراز نگرانی از تبعات اقتصادی چنین وضعیتی، خواستار آرامش و بازگشت طرفین به مسیر دیپلماسی شده و تأکید کرده که مسیرهای دریایی نباید به ابزار فشار سیاسی تبدیل شوند.
در چنین فضایی، همافزایی سیاست خارجی، دیپلماسی پیشگیرانه و ایجاد سازوکارهای بینالمللی برای تضمین امنیت مسیرهای حملونقل انرژی، از جمله اقداماتی است که بسیاری از تحلیلگران بر ضرورت آنها تأکید میکنند. بسته شدن تنگه هرمز نهتنها بر بازار نفت، بلکه بر ستونهای تجارت جهانی، بهای کالاها و ثبات اقتصادی در سطح بینالمللی تأثیرگذار خواهد بود. از همین رو، مدیریت بحران در این نقطه حساس جغرافیایی نیازمند تدابیر هوشمندانه، رایزنی فعال و هماهنگی میانقارهای است.
سنگی که دیوانهای در چاه انداخت
بهواسطه یک تصمیم سیاسی ترامپ برای حمایت از نتانیاهو، جهان ناگهان با موجی از ناامنی و بیثباتی اقتصادی روبهرو شده است. دنیایی که در آن خطوط دریایی، بنادر، بازارها و زندگی روزمره میلیونها انسان، زیر سایه تصمیماتی فردی قرار گرفته که فرسنگها دورتر از خاورمیانه گرفته شده است.
در دل تحولات پرشتاب ژئوپلیتیکی، ایران آرام اما مصمم، جایگاه خود را در معادله جهانی بازتعریف میکند. کشوری که در قلب «بیضی استراتژیک انرژی» جای گرفته و در مجاورت تنگهای ایستاده که نبض انتقال نفت جهان را در دست دارد، دیگر صرفاً یک بازیگر منطقهای نیست؛ بلکه به یکی از محورهای اصلی در نظم نوین انرژی جهانی بدل شده است.
تنگه هرمز، که روزانه حدود یکپنجم نفت جهان از آن عبور میکند، در کنترل مستقیم ایران قرار دارد. این موقعیت، بهویژه در بزنگاههای بحرانی، به تهران امکان میدهد تا در معادلات بینالمللی انرژی، نقشی بازدارنده یا تنظیمگر ایفا کند. هرچند بهرهگیری از این اهرم نیازمند ظرافت دیپلماتیک و ملاحظات اقتصادی است، اما در میزهای مذاکره، برگ برندهای تعیینکننده محسوب میشود.
اما این مسیر، در تقابل با نظمی قرار دارد که قدرتهای بزرگ برای خود ترسیم کردهاند. نظم حاکم بر دنیای انرژی، که در آن ایالات متحده با تکیه بر تولید نفت شیل و کنترل مسیرهای دریایی، در پی حفظ برتری خود است و میکوشد امنیت انرژی را در چارچوب منافع خود بازتعریف کند.
در برابر این رویکرد، ایران با تأکید بر استقلال انرژی، توسعه فناوریهای بومی و حفظ ظرفیتهای بازدارنده، میکوشد از تبدیل شدن به یک بازیگر تابع جلوگیری کند. ایران با تکیه بر اصولی چون «امنیت جمعی انرژی» و مشارکت در سازوکارهای چندجانبه، میتواند از انزوای راهبردی فاصله بگیرد. همکاری با سازمانهایی مانند شانگهای یا بریکس و توسعه دیپلماسی انرژی با کشورهای همسو، بخشی از راهبردی است که تهران برای تثبیت جایگاه خود در نظم آینده انرژی جهان برگزیده است.
انتهای پیام
نظرات