حسن روح الامینی، استاد بنیاد بینالمللی امامت در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده است، نوشت: وقتی سخن از عاشورا به میان میآید، در واقع از حقیقتی جاری و زنده صحبت میکنیم؛ جریانی که از کربلا آغاز شد، در طول تاریخ جریان یافت و همچنان نیز ادامه دارد. عاشورا نه نقطهی پایان، بلکه آغازی بود بر حرکتی مستمر، که مقصدش ظهور عدالت جهانی است؛ بنابراین، سبک زندگی عاشورایی نه فقط یادآور گذشته، بلکه نقشه راه شیعیان و مردم جهان در مسیر دستیابی به عدالت است.
امام حسین(ع) با قیام خویش نشان داد که ایستادن در برابر ظلم، بیتفاوت نبودن و انتخاب راه حق حتی به بهای جان، جوهره مسیر نجات است و این همان چیزی است که باید از واقعه عاشورا آموخت. عاشورا، تمرین امید در دل تاریکیها است؛ عاشورا، مکتب ساختن انسانهایی مجاهد است، برای بسیاری از مردم پس از شنیدن واقعه کربلا چنین پیش آمده که از صمیم قلب حضور در کربلا و یاری امام حسین(ع) را آرزو میکنند، اما سوال اینجاست که تفاوت ما با مردم آن زمان چیست؟ آیا حاضریم شب عاشورا از فرصت نجات جان خویش در تاریکی شب بگذریم و مرگ غریبانه در صحرای خشک کربلا را انتخاب کنیم؟ آیا طمع زندگی بیشتر، دنیا، همسر، فرزندان تصمیم گیری را دشوار نمیکند؟
پس از گذشت چهارده قرن از واقعه عاشورا، امکان یاری امام حسین(ع) برای ما وجود ندارد، اما فرصتی در اختیارمان قرار گرفته تا امام زمان خود را یاری کنیم و اگر واقعا ادعای یاری امام حسین(ع) را داریم، باید به این سوال پاسخ دهیم که در حال حاضر تا چه اندازه خود را برای یاری امام زمان(عج) آماده کردیم. یاری امام زمان(عج)، نیازمند شناخت امام، موقعیت شناسی تاریخی و دشمنشناسی است؛ امام حسین(ع) در عصر خود غریب بود، زیرا بسیاری از مردم اهل تحلیل و بصیرت نبودند، بنابراین اگر میخواهیم در سپاه امام زمان باشیم، باید اهل بصیرت و تحلیلگر زمانه باشیم.
پیش از آن که منتظر ظهور امام زمان(عج) باشیم، باید آمادگی را در خود ایجاد کنیم، خودسازی در این مسیر یعنی تمام صفات و رذائل اخلاقی را از خود دور کنیم و سعی در جای گذاری صفات حسنه در صفحه قلبمان داشته باشیم. حتی داشتن تقوا نیز به تنهایی کافی نیست، چرا که تقوا به معنای انجام واجبات و ترک محرمات است اما شب عاشورا وقتی که امام حسین(ع) نور خیمه را خاموش کرده و اجازه رفتن به اصحاب خویش میدهد، شاید رفتن و ترک امام کار حرامی نباشد، ولی همه مردم، افرادی که امام حسین(ع) را ترک کردند، سرزنش میکنند.
تنها کسانی ماندن و مرگ را انتخاب کردند، که عشق به امام حسین(ع) را داشتند و نسبت به جایگاه و مقام والای امام، معرفت داشتند، اما این عشق و معرفت در یک شب به همه ایشان نرسید، بلکه بیشتر آنان بسیار به پاکی روح خویش حساسیت داشته و درصدد تزکیه آن برآمده بودند، اگر ذرهای طمع به دنیا، دلبستگی به مال و ثروت و ترس در وجود آنان بود، عطای شهادت را به لقایش بخشیده و مانند دیگر اصحاب، شب عاشورا پا به فرار میگذاشتند.
حتی حر بن یزید ریاحی که قبل از عاشورا راه را بر امام بسته بود و اگر او چنین نمیکرد، شاید واقعه عاشورا اصلا اتفاق نمیافتاد، ابن اثیر در الکامل فی التاریخ نقل میکند: هنگامی که امام حسین(ع) با لحنی تند و اعتراضی به او فرمودند: «مادرت به عزایت بنشیند» در کمال ادب با ایشان صحبت کرد و هیچ بی احترامی به حضرت زهرا(س) نکرد، چرا که نسبت به مقام والای ایشان مطلع بود و شاید همین موضوع نشان از روح بیدار او داشته باشد که در روز عاشورا خودش را به خیمه امام حسین(ع) رساند و توبه کرد و عدم اعتراض اصحاب امام حسین(ع) در هنگام پذیرش توبه حر، سرمشقی است که اطاعت مطلق از امام زمان(عج) داشته باشیم و هیچ اعتراضی به گفتار یا عملکرد امام خویش نداشته باشیم.
همانگونه که یاران امام حسین(ع) در روز عاشورا در صحرای کربلا به اوج بندگی و عبودیت رسیدند، منتظران امام زمان (عج) نیز باید یارانی در تراز اصحاب امام حسین(ع) در روز عاشورا باشند. قیام عاشورا برای احیای عدالت بود و ظهور نیز وعدهی تحقق عدالت جهانی است؛ کسی که منتظر است، باید در زندگی خود از بیعدالتی متنفر باشد و نه فقط با شعار، بلکه با عملکرد در محیط کار، در رفتار اقتصادی و در روابط روزمره برای رفع آن تلاش کند.
در دوران معاصر واقعه عاشورا در ابعاد گستردهتری پیشروی ما قرار دارد، جایی که حق ضعیف شده و باطل در کره زمین نشر پیدا کرده است. یاران امام زمان(عج) بسیار کمتر از یاران شیطان بوده و جنگ نابرابر عاشورا، امروزه در ابعادی وسیعتر دنبال میشود نکته مهم آن است که یاری امام زمان فقط با دعا کردن محقق نمیشود. باید جامعه را برای ظهور مهیا کرد. تلاش برای خود سازی، مبارزه با فساد، اصلاح فرهنگی و فکری و رشد دادن تفکر پرسشگر در جوانان از جمله مصادیق عملی سبک زندگی عاشورایی در دوران معاصر است.
عاشورا گنجینهای سرشار از الگوها
حضرت ابوالفضل العباس(ع)، الگوی معرفت، ولایتپذیری و تسلیم محض بودن است و با وجود برادری با امام حسین(ع)، آن چنان معرفت بالایی نسبت به ایشان داشت که تا لحظه شهادت، ایشان را برادر صدا نکرده بود بلکه همیشه از واژه هایی همچون «سیدی» و «مولای» برای خطاب امام خویش استفاده میکرد. حر بن یزید ریاحی، نمونه کسی که مسیرش را عوض کرد و در صف یاران حقیقی قرار گرفت. زهیر بن قین بَجلی، شاهد انتخاب آگاهانه و مسئولانه است. حضرت علیاکبر(ع)، نماد جوان مؤمن، وفادار و شجاع است. حضرت زینب کبری(س)، نماد صبر و ایستادگی است و حضرت قاسم بن حسن(ع)، نماد عشق و درک عمیق از مفهوم شهادت است. حال سوال اینجاست که اگر امام زمان(عج) امروز ظهور کند، آیا ما در صف حرها و زهیرها خواهیم بود یا در صف مردمانی که «دلشان با حسین بود و شمشیرشان با یزید»؟
وظایف منتظران در سبک زندگی امروز
برای نزدیک شدن به جامعه مهدوی، باید ویژگیهای آن را در زندگی امروز تمرین کنیم، زندگی هدفمند اولین تمرین امروز است، به این معنا که فرد منتظر در زندگی هدف و برنامه دارد، مسئولیتپذیر است و زمانش را بیهوده صرف نمیکند. یک منتظر فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر را دارد، عاشورا بدون این اصل قابل درک نیست. منتظر واقعی کسی است که در برابر انحرافها و کژیهای اجتماعی بیتفاوت نمیماند، اما باید درک درستی از زمان انجام امر به معروف و نهی از منکر داشته باشد، چرا که همین امر مهم میتواند در شرایط نامناسب تاثیر معکوس داشته و بیشتر سبب لجاجت و گمراهی شود.
خودسازی، چهارمین تمرین است که یاری امام زمان با خودسازی و ترک هر آنچه شیطان را خوشحال میسازد، معنا پیدا میکند و نمیتوان ادعای یاری امام زمان را داشت و اعمال خوشایند شیطان را انجام داد و آخرین تمرین مجاهدت علمی و فرهنگی است، به این معنا که توسعه معرفت دینی، فعالیتهای هنری مؤثر، تولید محتوای آگاهانه و آموزش مهدویت از جمله سنگرهای مهم در جنگ نرم هستند.
امام حسین و امام زمان؛ دو سوی یک عهد
در زیارت امام حسین(ع) در روز عاشورا میخوانیم: «السَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ آدَمَ صَفوَةِ اللّهِ ... یا وارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیبِ اللّه ... یا وارِثَ عَلیٍّ أمِیرِالمُؤمِنِینَ وَلِیِّ اللّه ...» و این وراثت ادامه دارد تا برسد به حضرت صاحبالزمان (عج). امام حسین(ع) کشتی نجات است؛ و حضرت مهدی(عج)، ساحل امن آن کشتی. امام حسین، رسم مقاومت آموخت؛ حضرت مهدی(عج)، تحقق این آرمانهاست. امام حسین، بذر قیام کاشت؛ حضرت مهدی(عج)، آن را جهانی خواهد کرد. پس بیایید در این انتظار، تنها نمانیم. منتظر بیعمل، همچون تماشاگر حادثه است؛ اما منتظر اهل عمل، خود بخشی از مسیر ظهور است.
انتهای پیام
نظرات