به گزارش ایسنا، طرح ملی الگوی کشت نخستینبار در سال ۱۳۸۸ با هدف اصلاح ساختار تولید محصولات کشاورزی و تطبیق آن با شرایط اقلیمی، منابع آب و نیاز بازار در کشور تدوین شد.
با این حال، طی سالهای بعد به دلیل فقدان زیرساختهای اطلاعاتی، ضعف نظارت، نبود ابزارهای کنترلی و همچنین عدم همراهی عملی استانها و بهرهبرداران، این طرح بهصورت کامل اجرایی نشد.
بحران خشکسالی و فشار فزاینده بر منابع آبی کشور، ضرورت اجرای الگوی کشت را بار دیگر به صدر اولویتهای سیاستگذاری بخش کشاورزی بازگرداند.
بر همین اساس، از ابتدای دولت سیزدهم، تدوین نهایی الگوی کشت برای استانهای مختلف و ابلاغ رسمی آن در دستور کار قرار گرفت و در آبانماه ۱۴۰۱، وزارت جهاد کشاورزی از نهاییشدن این الگو برای ۲۸ استان کشور خبر داد.
بر اساس اعلام رسمی این وزارتخانه، الگوی کشت ملی با در نظر گرفتن اقلیم، منابع آب، خاک، عملکرد محصولات، نیاز بازار داخلی و ظرفیت صادراتی طراحی شده و در هر استان نوع محصولات قابلکشت، سطح مجاز زیرکشت و میزان تولید هدفگذاری شده است. این طرح در مرحله نخست به کشتهای بهاره و پاییزه محدود شد اما برنامههایی برای توسعه آن به باغی و گلخانهای نیز مطرح است.
برای اجرای مؤثر این برنامه، وزارت جهاد کشاورزی شرط بهرهمندی از یارانههای دولتی را رعایت الگوی کشت تعیین کرده است. به این معنا که تنها کشاورزانی که مطابق این الگو اقدام به کشت کنند، میتوانند از یارانه بذر، کود، سوخت، نهادههای کشاورزی و تسهیلات بانکی بهرهمند شوند. همچنین مقرر شده است اطلاعات زراعی بهرهبرداران در سامانههای اطلاعاتی ثبت و پایش شده و عملکرد آنها بهصورت فصلی بررسی شود.
با این حال، چالشهایی همچنان بر سر راه اجرای این برنامه باقی مانده است. نبود بازار تضمینی برای برخی محصولات جایگزین، ضعف در زیرساختهای آبیاری نوین، مشکلات در نظام توزیع نهاده، کمبود آموزشهای میدانی برای کشاورزان و ناهماهنگی بین دستگاههای اجرایی از جمله موانعی هستند که روند اجرای الگو را کند کردهاند.
با توجه به اینکه بیش از ۹۰ درصد منابع آب کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود و سهم بالایی از آن صرف کشت محصولات آببر در مناطق کمآب میشود، تغییر الگوی کشت نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی انکارناپذیر برای آینده کشاورزی و امنیت غذایی کشور است. به باور کارشناسان، استمرار این مسیر و رفع موانع اجرایی آن، تنها راه حفظ پایداری تولید و سازگاری کشاورزی ایران با شرایط اقلیمی پیشرو خواهد بود.
مسعود گودرزی - دانشیار پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری کشور و مجری طرح کلان تغییر اقلیم - در گفتوگو با ایسنا، با انتقاد از کندی روند تدوین الگوی کشت در کشور تصریح کرد: اگرچه اخیراً برای چند محصول اساسی مانند گندم و برنج الگوی کشت تعریف شده، اما همچنان برای بخش بزرگی از محصولات، از جمله صیفیجات و سبزیجات، الگوی مشخصی وجود ندارد.
وی تاکید کرد: طرح الگوی کشت باید مبتنی بر پیشبینیهای دقیق اقلیمی باشد، در پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری برآوردهایی از میزان آب قابلدسترس برای دهههای آینده وجود دارد، اما این دادهها در طراحی الگوی کشت فعلی لحاظ نشدهاند. هماهنگی میان برنامهریزان اقلیمی و سیاستگذاران کشاورزی ضروری است.
کشاورز را نمیتوان مجبور کرد؛ باید متقاعدش کرد
دانشیار پژوهشکده حفاظت خاک تأکید کرد: الگوی کشت زمانی موفق خواهد بود که برای کشاورز توجیه اقتصادی داشته باشد. نمیتوان بدون تضمین معیشت، از کشاورز خواست محصولی را رها کرده و محصول جدیدی کشت کند.
وی توضیح داد: فرآیند معرفی یک محصول جدید نیازمند طی مراحل متعدد پژوهشی است؛ از بررسی سلامت، عدم دستکاری ژنتیکی، آزمونهای میدانی در اقلیمهای مختلف تا تحلیلهای آماری. مهمتر از همه، ما باید بتوانیم برای کشاورز روشن کنیم که محصول جدید چه میزان درآمد دارد، چقدر هزینه دارد، بازار فروشش چیست و چه مخاطراتی دارد؟
الگوی استرالیا و برزیل؛ مشارکت کشاورزان در فرآیند پژوهش
گودرزی در ادامه گفت: در کشورهای پیشرو مانند استرالیا یا برزیل، دولت کشاورز را به چیزی مجبور نمیکند. بلکه شرایط اقتصادی را طوری طراحی میکنند که کشاورز خودش دنبال پژوهشگر میآید و حتی بخشی از هزینه تحقیقات را تأمین میکند.
وی خاطرنشان کرد: در ایران هم اگر تشکلها و سندیکاهای کشاورزی فعال شوند، میتوانند بخشی از بار هزینه پژوهش را به دوش بکشند و نقش پررنگتری در تعیین مسیر کشت داشته باشند. ما باید تابآوری اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی را همزمان در نظر بگیریم.
تغییر اقلیم و کشاورزی؛ راهحلهای چندبعدی، نه نسخههای ساده
گودرزی در پایان گفت: اصلاح الگوی کشت و عبور از بحران آب، نیازمند رویکردی تلفیقی است. از آموزش و مشارکت کشاورزان گرفته تا بهروزرسانی دادههای اقلیمی و توسعه پژوهشهای کاربردی. این مسیر، راهحلی یکشبه ندارد؛ اما با برنامهریزی منسجم و همکاری نهادهای اجرایی، پژوهشی و مردمی، میتوان به آیندهای پایدار امیدوار بود.
با وجود گفت و گوهای فراوان، برنامهریزیهای انجام شده بسیار و پررنگ بودن اهمیت طرح الگوی کشت، بحرانی بودن وضعیت آب در کشور و با وجود شناسایی نقاط قوت و ضعف مسیر اجرایی این طرح اما هنوز جای سوال باقیست که پس از گذشت سالیان بسیار چرا این طرح تنها به عنوان گزینهای بر روی میز باقی مانده و به مرحله اجرایی در سطح گسترده نرسیده است؟!
انتهای پیام
نظرات