فرزاد قائمی در گفتوگو با ایسنا با اشاره به اینکه مهمترین وجه ادبی ابتهاج، شاعر بودن اوست، اظهار کرد: از دیگر دفترهای شعر شاعر میتوان به «سراب»، «سیاه مشق»، «شبگیر»، «زمین»، «چند برگ از یلدا»، «یادنامه»، «تا صبح شب یلدا» و «یادگار خون سرو»، «آینه در آینه»، «تاسیان»، «بانگ نی» و «هدیه» که آخرین کتاب شاعری سایه و برگزیده اشعار او بود، اشاره کرد. علاوه بر این مجموعههای ارزشمند، کتاب خاطراتی از او که به شکل گفتوگو با پژوهشگر توسط انتشارات سخن با عنوان «پیر پرنیاناندیش» منتشر شده است، یکی از آثاری است که کمک میکند تا با زندگی و اشعارش بیشتر آشنا شویم.
قائمی افزود: به علت عشق غریبی که سایه به حافظ داشت، سالهای زیادی از زندگی خود را صرف شناختن او و پژوهش روی شعر این شاعر کرد. بخش دیگری از شخصیت ادبی ابتهاج هم همین شخصیت پژوهشی اوست که اگرچه قطعاً قابل قیاس با بخش اصلی شخصیتش یعنی شاعری نیست، اما در شناختن او اهمیت فراوان دارد. ابتهاج سالها روی حافظ تامل کرد و همین باعث شد که در غزلیاتش با اینکه شاعر نوگرایی بود به شدت تحت تاثیر حافظ باشد. در نهایت سعی کرد تصحیحی از دیوان حافظ منتشر کند که فروتنانه عنوان «حافظ به سعی سایه» را برای این تصحیح انتخاب کرد. اگرچه نقدهایی از جهت عینی بر کار وی وارد بود اما از طرف حافظ دوستان بسیار مورد اسقبال قرار گرفت.
غزل ابتهاج یک غزل نئوکلاسیک است
وی عنوان کرد: ابتهاج با وجود آنکه از شعر نو فارسی و نیما تاثیر گرفته بود اما یک غزلسرا بود. غزلسرایی که به چهارچوبهای غزل کلاسیک وفادار بود، در عین حال با شاعران دیگر مثل شهریار در آن متفاوت بود. ابتهاج غزلسرای کلاسیک به شمار نمیرفت و سعی میکرد در عین حفظ چهارچوبهای آن از نوآوریها و تلاش برای نزدیک شدن به ذهن و زبان شعر معاصر در غزل استفاده کند. از این حیث غزل ابتهاج را باید غزل نئوکلاسیک یعنی بین غزل نو و کلاسیک به شمار آورد.
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد خاطرنشان کرد: ابتهاج شخصیت تأثیرگذاری نه فقط در شعر معاصر بلکه در فرهنگ معاصر ایرانیان بود. شخصیت او برای نسلهای متفاوت ایرانیان از دهه ۳۰ تا نسل جوان امروز مهم و شناخته شده به شمار میرود. شاید اولین دلیل این جایگاه این است که هوشنگ ابتهاج یکی از منادیان زیبایی زندگی در شعر بوده است. در یک مصاحبه، مصاحبهگر پرسش جالبی از ابتهاج میکند، از اون میپرسد که آیا از زندگی راضی هستی؟ و او بدون یک لحظه مکث پاسخ میدهد که «فوق العاده، من در زندگی این وقت را داشتهام که سمفونی نهم بتهون و آواز ابوعطای شجریان را بشنوم. این زندگی است که بخت این همه تجربه را به من داده است، کجا جز در زندگی میتوانستم این زیباییها را تجربه کنم».
قائمی با اشاره به اینکه ابتهاج تخصصی در موسیقی نداشت، اما به دلیل علاقه به این حوزه و آشنایی با موسیقیدانان در این زمینه فعالیت میکرد، گفت: وی از سال ۵۰ تا ۵۶ سرپرست برنامه گلها در رادیو ایران بود و برنامه موسیقیایی گلچین هفته را ابداع کرد. بسیار در تلفیق موسیقی سنتی و کلاسیک ایران در علایق نسلهای جوان تاثیرگذار بود و بعدها فعالیتهایی با محمدرضا لطفی و کانون فرهنگی هنری چاوش داشت که خصوصاً در دهه ۶۰ مهمترین فعالیت موسیقیایی آن سالها را رقم زدند و بسیاری از خوانندگان سرشناس ایرانی تحت تاثیر این ارتباط، ذوق و موسیقی دوستی، سرودههای ابتهاج را خواندند. وی از این حیث با هنر، زیبایی، شعر و موسیقی در ۵۰ سال اخیر گره خورده و بخشی از علائق ایرانیان را به هنر و زیبایی در سختترین سالهای سیاسی و اجتماعی زندگی نسلهای متفاوت شکل داده و از این حیث بیشتر از تاثیر شعرش بر اجتماع ایران تاثیرگذار بوده است.
اندیشه ابتهاج، رنگ اجتماعی داشت
وی افزود: شاید بتوان گفت سایه در غزل شعر فارسی که مهمترین ژانر شعر در همه ادوار بوده است، یکی از مهمترین غزلسرایان معاصر به شمار میرود. او در شعرش مضامینی زیبا و دلکش مطرح میکند، از حیث صور خیال از پیچیدگی دور است و زبانش در عین حال که زیبا و از حیث هنری موهوم و مبهم بوده، برای مخاطب عادی قابل درک است.
قائمی ادامه داد: یکی از دلایل دیگر تاثیرگذاری شعر او رنگ اجتماعی اندیشه او است. ابتهاج با اینکه از حیث هنری شاعر بسیار برجستهای است اما شعر را برای شعر و هنر را برای هنر نمیشناسد و تفکرات چپ او در این نگاه تاثیرگذار بوده است. ابتهاج یک شاعر اجتماعی است. او در غزل به سراغ مضامین اجتماعی میرود و این نیز به تاثیرگذاری بیشتر شعر و اندیشه او کمک کرده است. در عین حال زبان بسیار فصیح و لطیف و سهل ممتنعی دارد. شعرش عاطفهای بسیار عمیق دارد و یکی دیگر از عوامل ماندگاری او صداقتش است و اینها همه عواملی است که او را شخصیت محبوب و تاثیرگذاری برای حافظه جمعی ایرانیان به ویژه در نیم قرن اخیر کرده است.
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه شعر فارسی بعد از مشروطه دچار تحول عمیقی شد، گفت: تا قبل از این دوره شعر فارسی در چهارچوبهای کهن شعر کلاسیک محدود شده بود و این باعث شده بود که نتواند با تحولات جامعه جدید همراه شود اما در دوره مشروطه شعر فارسی به یکباره پوست اندازی کرد و سعی کرد تا با مسائل روز سیاسی و اجتماعی همراه شود. غزل فارسی در این خصوص بسیار پیشرو بود.
وی بیان کرد: بعد از شعر مشروطه، شعر فارسی تحول در صورت و شکل را نیز تجربه کرد. این تحول با پایان دوره قاجار در دوران پهلوی تداوم پیدا کرد و شاعران نوگرای شعر فارسی اندک اندک ظهور کردند. شاعرانی که مهمترین آنها نیما یوشیج بود و با نیما شعر به دو شاخه کلاسیک و نیمایی تقسیم شد. پس از آن نیز با تحول در صورت و اندیشه و دورتر شدن شعر از وزن و موسیقی و نزدیکتر شدن به سمت پیچیدگیهای معنوی و فکری و فلسفی، شعر سپید به وجودآمد.
امروز میتوان از سبکی به نام «سبک سایه» یاد کرد
وی ادامه داد: هوشنگ ابتهاج از همه تحولات شعر فارسی از شعر مشروطه تا موج نو تاثیرپذیر بود، اما سبک او در میانه این تحولات، برایند همه این گونهها بود. او اگرچه یک غزلسرا است و سعی میکند چهارچوبهای غزل فارسی را در شعر خود حفظ کند، اما از حیث اندیشه شعری گاه حتی از اشعار فلسفی شعر سپید فارسی تاثیراتی را در شعرش نشان میدهد. از حیث زبان، تصویرسازی و سطوح بلاغی از شعر نیما تاثیراتی را پذیرفته است و همین باعث میشود که او را نتوان یک غزل سرای کلاسیک فرض کرد. هوشنگ ابتهاج در غزل صاحب سبک است و غزل ابتهاج را میشود یکی از پایههای اولیه شکلگیری غزل نو فارسی قلمداد کرد.
قائمی با اشاره به اینکه زبان شعر سایه، فصیح و بلیغ است و ارزشهای تصویری شعرش به این بلاغت و گیرایی دامن میزند، خاطرنشان کرد: در شعر ابتهاج هنوز میتوان حضور تصاویر شعر کلاسیک را دید، ایهام سبک حافظ و تشبیهات و استعارههایی که در غزل فارسی سابقه ۱۰۰۰ ساله دارد در آن حضور دارند، اما با تصاویر و تخیلات جدید و عاطفه شخصی شاعر و تجربههای شعری او پیوند خورده است. از این حیث شعر ابتهاج، شعری است که هم میتواند سلیقه مخاطب علاقهمند به شعر کلاسیک را پاسخ دهد و هم مخاطب علاقمند به شعر نو و غزل نو را جذب خود کند.
وی ادامه داد: به دلیل علاقه و شناختی که ابتهاج از موسیقی داشت، بار موسیقیایی بسیار قویای در شعر او وجود دارد. از این حیث برخی از غزلهای او مخاطب را به یاد غزلهای موسیقیای مولانا میاندازد. ابتهاج موسیقی را به شکل یک هارمونی در شعر خود به کار برده است.
این استاد ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد اضافه کرد: غزلهای زیبای ابتهاج، هارمونی بسیار تاثیرگذاری دارند. شاید یکی از دلایلی که شعر او در موسیقی معاصر مورد استفاده قرار گرفته است، جدا از آشنایی او با اهالی موسیقی به همین ویژگیهای شعرش مربوط میشود. او یک غزل سرای ترانهسراست و این ویژگی در شعر او به شکلگیری سبک خاصی بدل شده است که میشود از آن با عنوان «سبک سایه» یاد کرد.
انتهای پیام
نظرات