محمد بختیاری در گفتگو با ایسنا درخصوص شرایط سیاسی و اجتماعی ایران در آستانه کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اظهار کرد: کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در بستر پیچیدهای از تحولات داخلی و فشارهای خارجی در ایران به وقوع پیوست. هسته اصلی وقایع، نهضت ملی شدن نفت به رهبری دکتر محمد مصدق بود که در اسفند ۱۳۲۹ به اوج رسید، این اقدام که ریشه در نارضایتی عمومی از نفوذ بریتانیا داشت، با تحریم نفتی و شکایت بینالمللی لندن مواجه شد؛ دولت مصدق نیز علیرغم چالشهای اقتصادی ناشی از قطع درآمد نفت، مقاومت کرد.
وی بیان کرد: رابطه مصدق و محمدرضا پهلوی از ابتدا پرتنش بود، مصدق به دنبال کاهش اختیارات و تشریفاتی کردن پادشاهی بود، درحالیکه شاه بر حفظ قدرت خود اصرار داشت. اوج این تنش در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ با استعفای مصدق بر سر وزارت جنگ رخ داد؛ اما حمایت مردمی، محمدرضا را به عقبنشینی وادار و مصدق با اختیارات بیشتر بازگشت و شکاف بین دربار و دولت را عمیقتر کرد.
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) خاطرنشان کرد: در ادامه جبهه ملی، ائتلاف حامی ملی شدن صنعت نفت، به تدریج دچار اختلاف شد، متحدانی چون آیتالله کاشانی، مکی و بقایی از مصدق فاصله گرفته و تضعیف این جبهه، فرصت را برای مخالفان داخلی و خارجی فراهم کرد.
وی در خصوص فعالیتهای حزب توده، گفت: حزب توده، نیروی سازمانیافتهای در جامعه، با وجود رویکرد دوگانه اولیه نسبت به مصدق، در نهایت به عاملی برای نگرانی غرب و دربار تبدیل شد، تظاهرات این حزب، بهانهای برای متهم کردن دولت مصدق به گرایش به کمونیسم بود. در آن زمان جامعه به شدت قطبی شده بود، اکثریت مردم حامی مصدق و استقلال کامل بودند، درحالیکه نیروهای محافظهکار، بخشهایی از روحانیت، اشراف و برخی بازاریان، نگران تغییرات رادیکال و نفوذ حزب توده بودند.
عضو هیات علمی دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) ادامه داد: در آن شرایط، تحریم نفتی بریتانیا، اقتصاد را تحت فشار قرار داده و دولت مصدق با کسری بودجه و مشکلات معیشتی روبهرو شد که به نارضایتیهایی دامن زد. فضای نسبتاً باز پس از شهریور ۱۳۲۰، به رشد احزاب، مطبوعات و آگاهی سیاسی منجر شد و نهضت ملی شدن نفت را تقویت کرد.
وی تصریح کرد: جهان در اوج جنگ سرد بود، آمریکا در چارچوب دکترین مهار کمونیسم، بیثباتی یا هرگونه گرایش به شوروی در کشورهای حاشیه آن را خطرناک میدانست؛ بریتانیا و آمریکا نگران نفوذ حزب توده و بیثباتی در ایران بودند، هرچند مصدق ضدکمونیست بود. بریتانیا پس از از دست دادن منافع نفتی خود، به شدت خواهان سرنگونی مصدق و بازگشت به وضعیت سابق بود، لندن از طریق عوامل خود در ایران و لابیگری در آمریکا، برای کودتا برنامهریزی کرد.
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) اظهار کرد: آمریکا ابتدا تلاشهایی برای میانجیگری داشت، اما با روی کار آمدن دولت آیزنهاور و تشدید جنگ سرد، نگرانی از خطر کمونیسم در ایران افزایش یافت. بریتانیا با القای این ذهنیت که مصدق قادر به کنترل حزب توده نیست، آمریکا را به مشارکت در عملیات آژاکس متقاعد کرد تا از نفوذ شوروی در منطقه جلوگیری کند.
وی درباره عملیات آژاکس (Operation Ajax)، تصریح کرد: سازمانهای اطلاعاتی بریتانیا و آمریکا طرح مشترکی برای سرنگونی مصدق اجرا کردند، این عملیات شامل حمایت مالی و سازماندهی تظاهرات، رشوه به افسران و سیاستمداران، پروپاگاندا و جنگ روانی علیه مصدق و استفاده از عوامل نفوذی بود.
عضو هیأت علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) خاطرنشان کرد: به طور خلاصه، کودتای ۲۸ مرداد محصول همزمانی بحرانهای داخلی و مداخلات خارجی بود که به سرنگونی دولت قانونی مصدق و تأثیرات بلندمدت بر تاریخ ایران منجر شد.
وی اظهار کرد: دکتر مصدق و نهضت ملی شدن صنعت نفت، کاتالیزورهای اصلی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بودند؛ مصدق با ملی کردن نفت، منافع حیاتی بریتانیا را به چالش کشید و نگرانیهای ژئوپلیتیک را در سطح جهانی بهویژه برای آمریکا ایجاد کرد؛ از نظر بریتانیا و آمریکا، مصدق غیرقابل تحمل و خطرناک بود.
بختیاری بیان کرد: مصدق به دنبال پیادهسازی کامل قانون اساسی مشروطه و محدود کردن دخالتهای دربار بود، این تلاشها، شاه را تضعیف کرد و او را به همکاری با توطئهگران خارجی سوق داد. مصدق بر استقلال کامل ایران تأکید داشت و پیشنهادهای سازشکارانه را رد کرد، این پافشاری از دید قدرتهای خارجی لجبازی تلقی شد و آنها را به این نتیجه رساند که تنها راه حل، برکناری مصدق است.
وی ادامه داد: برخی منتقدان، رویکرد مصدق را در مدیریت سیاسی و اقتصادی انعطافناپذیر ارزیابی میکنند. اختلافات او با برخی اعضای جبهه ملی، به تضعیف جبهه و نفوذ مخالفان کمک کرد.
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) اظهار کرد: نفت ایران برای بریتانیا یک شریان حیاتی بود. ملی شدن صنعت نفت، به معنای قطع این شریان و وارد آمدن ضربه مهلک به اقتصاد بریتانیا بود و موفقیت ایران در ملی کردن صنعت نفت میتوانست موج ملیگرایی و ضدیت با استعمار را در سراسر جهان سوم تقویت کند.
وی افزود: بریتانیا با گره زدن ملی شدن نفت و مشکلات اقتصادی به خطر نفوذ حزب توده، آمریکا را متقاعد کرد که ایران در آستانه تبدیل شدن به کوبا در خاورمیانه است و باید در کودتا مشارکت کند.
عضو هیأت علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) تصریح کرد: تحریم نفتی بریتانیا، اقتصاد ایران را فلج کرد و منجر به نارضایتیهایی شد که مخالفان داخلی از آن بهرهبرداری کردند؛ به طور خلاصه، مصدق با ملی کردن نفت، منافع بریتانیا را به چالش کشید و با تلاش برای محدود کردن قدرت شاه، او را به نیرویی همسو با توطئهگران تبدیل کرد.
وی بیان کرد: ملی شدن نفت نیز به دلیل اهمیت نفت برای بریتانیا، پتانسیل ایجاد الگوی ضد استعماری و نگرانی از نفوذ کمونیسم، دلیل اصلی و بستر لازم برای مداخله خارجی و وقوع کودتا را فراهم آورد، یک حرکت ملیگرایانه قدرتمند، به دلیل تلاقی منافع قدرتهای بزرگ و اختلافات داخلی، به یک واقعه تلخ تاریخی منجر شد.
نقش آمریکا و بریتانیا در طراحی و اجرای کودتای ۲۸ مرداد
بختیاری خطرنشان کرد: بریتانیا و آمریکا معماران اصلی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بودند که با انگیزههای متفاوت، اما در نهایت با منافع مشترک، به هم پیوستند. بریتانیا، که با ملی شدن صنعت نفت متحمل ضربه مهلکی به منافع اقتصادی و ژئوپلیتیک خود شده بود، آغازگر و محرک اصلی پروژه کودتا بود. آنها پس از ناکامی تلاشهای دیپلماتیک و اقتصادی، به این نتیجه رسیدند که تنها راه بازگرداندن منافعشان، سرنگونی دولت مصدق از طریق عملیات مخفیانه است و سرویس اطلاعاتی بریتانیا از اواسط ۱۹۵۲ طراحی کودتا را آغاز کرد.
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) اظهار کرد: بریتانیا برای موفقیت عملیات، بر جلب رضایت و مشارکت آمریکا متمرکز شد. با تأکید بر خطر کمونیسم و نفوذ حزب توده در ایران، آنها آمریکا را متقاعد کردند که سقوط مصدق تنها راه جلوگیری از سقوط ایران به دامان شوروی است.
وی در خصوص نقش آمریکا، گفت: آمریکا در ابتدا رویکرد متفاوتی داشت، اما با روی کار آمدن دولت آیزنهاور در ژانویه ۱۹۵۳ و تشدید جنگ سرد، دیدگاه آنها تغییر کرد، نگرانی شدید از نفوذ شوروی در منطقهای استراتژیک مانند ایران، آمریکا را متقاعد کرد که استدلال بریتانیا مبنی بر عدم توانایی مصدق در کنترل حزب توده و خطر افتادن ایران به دامان شوروی را بپذیرد.
عضو هیأت علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) ادامه داد: سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا با همکاری مرکز اطلاعات بریتانیا، مسئولیت طراحی و اجرای جزئیات عملیات موسوم به آژاکس را بر عهده گرفتند. کرمیت روزولت از آمریکا نقش کلیدی در رهبری این عملیات داشت. آمریکا بودجه قابل توجهی برای عملیات تأمین کرد که صرف رشوه به افراد کلیدی همچون افسران ارتش، سیاستمداران، روحانیون، اوباش مانند شعبان بیمخ و سازماندهی کمپینهای رسانهای گسترده علیه مصدق شد؛ همچنین،آنها عوامل نفوذی در ارتش، دربار و گروههای سیاسی مخالف مصدق را هدایت و در نهایت فرمان برکناری مصدق و انتصاب زاهدی را از شاه دریافت کردند.
وی در ادامه تصریح کرد: مرحله اول کودتا در ۲۵ مرداد با شکست مواجه شد و شاه از ایران گریخت اما کرمیت روزولت و تیمش با استفاده از بودجه و سازماندهی تظاهرات و شورشهای خیابانی، فضای هرج و مرج ایجاد کردند، با شعار «مرگ بر مصدق» و «جاوید شاه»، طرفداران کودتا خیابانها را در دست گرفتند.
این استاد دانشگاه افزود: واحدهای نظامی وفادار به زاهدی نیز وارد عمل شده و در نهایت مصدق را دستگیر کردند، پس از موفقیت کودتا، شاه به ایران بازگشت و زاهدی نخست وزیر شد؛ این عملیات که با همکاری تنگاتنگ سرویسهای اطلاعاتی دو کشور انجام شد، نقطه عطفی در روابط ایران و آمریکا بود و میراثی طولانیمدت از بیاعتمادی را به جای گذاشت.
پیامدهای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ برای ایران
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) تصریح کرد: کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ پیامدهای گسترده و پایداری برای ایران داشت که مسیر تاریخ معاصر این کشور را عمیقاً تغییر داد.شاه با حمایت آمریکا و بریتانیا به قدرت مطلق رسید و به سرعت اقدام به سرکوب گسترده مخالفان کرد، دکتر مصدق و یارانش دستگیر و زندانی شدند و حزب توده به شدت سرکوب و هزاران نفر از اعضای آن دستگیر، زندانی یا اعدام شدند. آزادیهای سیاسی و مطبوعات به شدت محدود شد و فضایی پلیسی بر کشور حاکم گشت.
عضو هیأت علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) تصریح کرد: قانون ملی شدن نفت لغو و قرارداد کنسرسیوم در سال ۱۳۳۳ منعقد شد، این قرارداد ملی شدن کامل صنعت نفت را نقض کرد و سهم ۴۰ درصدی را برای شرکتهای آمریکایی در کنار بریتانیا (۴۰%)، فرانسه (۶%) و هلند (۱۴%) در نظر گرفت، با آغاز به کار کنسرسیوم، صادرات نفت از سر گرفته شد و درآمدهای نفتی به تثبیت اقتصادی دولت کودتا کمک کرد.
وی افزود: روابط دیپلماتیک ایران و بریتانیا از سر گرفته شد، نفوذ آمریکا در ایران به طور بیسابقهای افزایش یافت و این کشور به اصلیترین حامی سیاسی، نظامی و اقتصادی رژیم پهلوی تبدیل شد، که ایران را به متحد کلیدی واشنگتن در جنگ سرد تبدیل کرد.
بختیاری گفت: کودتا بیاعتمادی عمیقی به نخبگان سکولار و نهادهای دموکراتیک ایجاد کرد. در غیاب فضای آزاد سیاسی و سرکوب نیروهای ملیگرا و چپ، جامعه به سمت گرایشهای مذهبی و بنیادگرایی سوق یافت. روحانیون به تنها صدای مؤثر در برابر استبداد تبدیل شدند که نهایتاً به رهبری امام خمینی و انقلاب ۱۳۵۷ انجامید.
وی خاطرنشان کرد: دخالت آشکار آمریکا و بریتانیا احساسات ضدآمریکایی و ضد بریتانیایی را به شدت تقویت کرد که یکی از محرکهای اصلی انقلاب اسلامی بود، با حمایت آمریکا، درآمدهای عظیم نفتی غالباً صرف پروژههای بزرگ، خرید تسلیحات و واردات شد نه توسعه متوازن و پایدار که این امر نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی را تشدید کرد.
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) گفت: این واقعه مشروعیت شاه را در نگاه بخش بزرگی از مردم خدشهدار کرد. احساس اینکه شاه با حمایت خارجی بر تخت نشسته است، هرگز از بین نرفت و مانع از شکلگیری نهادهای دموکراتیک شد، کودتای ایران به عنوان الگویی برای مداخلات بعدی آمریکا در دیگر کشورها مورد استفاده قرار گرفت و به نمادی از سیاستهای استعماری نوین در خاطره جمعی ملتهای جهان سوم باقی ماند.
وی گفت: کودتای ۲۸ مرداد نه تنها یک تغییر دولت، بلکه یک دگردیسی عمیق در ساختار قدرت، جامعه و سیاست خارجی ایران بود که پیامدهای آن تا به امروز قابل مشاهده است. کودتای ۲۸ مرداد نه تنها چهره داخلی ایران را دگرگون کرد، بلکه به شکلی بنیادین بر روابط خارجی این کشور با قدرتهای جهانی تأثیر گذاشت و آن را در محوریت جنگ سرد قرار داد.
بختیاری بیان کرد: با ملی شدن نفت و سپس کودتا، نفوذ سنتی و اقتصادی بریتانیا که پیش از این قدرت مسلط بود در ایران رو به افول گذاشت. اگرچه بریتانیا در طراحی کودتا نقش داشت، اما صحنه جدید به نفع آمریکا چرخید؛ آمریکا که پیش از کودتا نقش کمرنگتری داشت، به قدرت اول خارجی در ایران تبدیل شد، موقعیت استراتژیک ایران آن را به یکی از مهمترین متحدان منطقهای آمریکا در استراتژی مهار کمونیسم مبدل ساخت.
وی ادامه داد: آمریکا کمکهای مالی و نظامی بسیاری را به ایران سرازیر کرد، این کمکها شامل مستشاری نظامی، فروش گسترده تسلیحات پیشرفته و حمایت مالی برای تثبیت رژیم شاه بود و ایران به بزرگترین خریدار تسلیحات آمریکایی در منطقه تبدیل شد و نفوذ آمریکا از طریق برنامههای آموزشی، تبادلات فرهنگی و حضور شرکتهای آمریکایی فراتر از ابعاد نظامی و اقتصادی گسترش یافت.
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) تصریح کرد: ایران با حمایت آمریکا به عضویت پیمانهای نظامی ضد کمونیستی مانند پیمان بغداد درآمد که بخشی از استراتژی آمریکا برای مهار شوروی در خاورمیانه بود. از سویی دیگر بریتانیا با از دست دادن انحصار نفتی و سهم کمتر در کنسرسیوم جدید، ضربه اقتصادی بزرگی خورد، این نشاندهنده تغییر توازن قدرت جهانی از بریتانیا به سمت آمریکا بود و بریتانیا به بازیگر دوم در ایران تبدیل شد.
وی اظهار کرد: ایران به خط مقدم رویارویی جنگ سرد تبدیل شد، شاه با حمایت آمریکا، سیاست ضد کمونیستی شدیدی را در پیش گرفت، سرکوب خونین و گسترده حزب توده، که با شوروی روابط نزدیکی داشت، روابط ایران و شوروی را به شدت تیره کرد. عضویت ایران در سنتو، نگرانیهای امنیتی شوروی را افزایش داد و به تنشها افزود، افشای نقش آمریکا و بریتانیا در کودتا باعث شد که بخشهای وسیعی از مردم ایران به این قدرتها با بیاعتمادی نگاه کنند.
این استاد دانشگاه گفت: کودتای ۲۸ مرداد به نمادی از نئواستعمارگرایی تبدیل شد و این ذهنیت را تقویت کرد که قدرتهای بزرگ، حاضرند برای منافع خود، حتی یک دولت منتخب مردمی را سرنگون کنند؛ تلاش دولت مصدق برای سیاست خارجی مستقل و غیرمتعهد پس از کودتا کنار گذاشته شد. ایران عملاً به اردوگاه غرب پیوست و استقلال سیاست خارجی خود را از دست داد و نفوذش را در جنبش کشورهای غیرمتعهد کاهش داد.
وی تصریح کرد: به طور خلاصه، کودتای ۲۸ مرداد نه تنها روابط ایران را با قدرتهای جهانی دگرگون کرد و آن را به متحد نزدیک آمریکا تبدیل ساخت، بلکه بذر بیاعتمادی عمیقی را نیز در دل مردم ایران نسبت به مداخلات خارجی کاشت که پیامدهای آن تا دههها سال بعد ادامه یافت.
نگاه امروز مورخان به کودتای ۲۸ مرداد
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) بیان کرد: نگاه امروز مورخان و پژوهشگران به کودتای ۲۸ مرداد بسیار پیچیدهتر و چندوجهیتر از گذشته است، اجماع رو به رشد بر این است که این رویداد نه حاصل یک عامل، بلکه محصول «همگرایی نامبارک» نیروهای داخلی و خارجی متعدد بود.
وی ادامه داد: انتشار تدریجی اسناد محرمانه از آرشیوهای آمریکا به ویژه پس از ۱۹۹۰ و تکمیل در ۲۰۱۷ و بریتانیا، نقش محوری سازمان (CIA) و (MI6) در طراحی و اجرای عملیات آژاکس را بدون هیچ شبههای تأیید کرده است. مورخان امروزی تأکید دارند که انگیزه اصلی آمریکا، نه فقط منافع نفتی بلکه نگرانیهای ژئوپلیتیک جنگ سرد و ترس از نفوذ کمونیسم در ایران بود؛ بریتانیا از ابتدا به دنبال براندازی مصدق به دلیل ملی شدن صنعت نفت و از دست دادن منافعش بود و آمریکا را برای دخالت متقاعد کرد.
بختیاری اظهار کرد: پژوهشگران اذعان دارند که شاه و دربارش فعالانه با عوامل خارجی همکاری کردند تا مصدق را سرنگون کنند. برخی فرماندهان ارتش مانند سرلشکر زاهدی و عناصر امنیتی نقش کلیدی در اجرای عملیاتی کودتا داشتند و همکاری آنها برای موفقیت کودتا ضروری بود؛ همچنین نقش بخشی از روحانیت، به ویژه آیتالله کاشانی، مورد توجه است که با مواضع متفاوت خود، به پیچیدگی وضعیت افزودند.
وی خاطرنشان کرد: برخی مورخان، ضمن تأکید بر حقانیت ملی شدن نفت و محبوبیت مصدق، به ضعفهای استراتژیک دولت او مانند انحلال مجلس، شکافهای داخلی جبهه ملی و عدم مدیریت بحرانها نیز میپردازند که زمینه را برای نفوذ عوامل کودتا فراهم آورد.
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) ادامه داد: کودتای ۲۸ مرداد به شدت به مشروعیت رژیم پهلوی آسیب زد و شاه را به عنوان یک حاکم تحمیلی و دستنشانده در اذهان عمومی تثبیت کرد.این رویداد مسیر توسعه دموکراتیک در ایران را منحرف و منجر به استقرار یک نظام استبدادی متکی به حمایت خارجی شد. با حذف نیروهای میانهرو و ملیگرا، کودتا زمینه را برای رشد نیروهای رادیکالتر فراهم آورد.
بختیاری در پایان با اشاره به اینکه این رویداد به عنوان یک نقطه عطف در تاریخ معاصر ایران، همچنان موضوع بحث و پژوهشهای جدید است، گفت: کودتا بیاعتمادی عمیقی نسبت به آمریکا و بریتانیا ایجاد کرد که به یکی از شعارهای محوری انقلاب ۱۳۵۷ تبدیل شد. پژوهشگران امروز به دنبال تحلیل کلنگر هستند که هم عوامل ساختاری مانند اهمیت نفت و موقعیت ژئوپلیتیک و هم عوامل کنشگرانه را در نظر میگیرد.
انتهای پیام
نظرات