وحید مجیدی در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: شاید بتوان گفت که اقتباس در هنر دارای یک عالم روحی است. در حقیقت ارتباط گرفتن با کالبد یک خالق دیگر است. شخصی که میخواهد در جهان خلق پا بگذارد باید به یک امضا، دستور زبان و هویت در قلم یا رخدادهای ذهنی خود برسد. بعضی از نویسندگان ممکن است به فضای ذهنی خالق نوپا نزدیکتر باشند و از آنجا که فرد میخواهد یک باز پروری و تولد دیگر در درون خود ایجاد کند دقیقا از همین جا نیاز به اقتباس اتفاق میفتد. در اینجا آنچه از همه مهمتر است این است که ایده از کجا میآید. خیلی وقتها ایدهپردازی نیاز به کمک دارد و این کمک میتواند اقتباس باشد.
وی افزود: در لحظه وقوع اقتباس، تکنیک نویسندگی بهکار میآید که میتوان گفت این تکنیک نیز از زیستن نویسنده بهوجود میآید؛ چراکه او باید تجربه زیسته، زمان و زندگی خود را در این راه بگذارد. در نتیجه در اقتباس، نویسنده باید انحصار اثر ادبی پیشروی خویش را بهشکلی مشقتبار بخرد. متاسفانه این روزها خیلی وقتها برخی از هنرمندان زحمت چنین همذاتپنداری و مشقتی را به خود نمیدهند. در آثار اقتباسی که امروزه در مشهد تولید میشوند شاهد صبر و حوصله صاحبان این آثار به ندرت هستیم. از دلایل ضعف تولیدات در این حوزه، عدم آگاهی و شناخت کافی از متن اصلی و تاریخچه است که به اندازه لازم برای آن انرژی صرف نشده است و خروجی آن یک کار با ایرادهای فراوان چه در محتوا و چه موارد فنی هستیم.
بررسی منابع استاندارد در تولید یک اثر اقتباسی جایگاه ویژهای دارد
این کارگردان مشهدی با اشاره به اینکه یک نمایش اقتباسی باید با موقعیت اجتماعی جامعه همخوانی داشته باشد، بیان کرد: سازندگان چنین اثری باید آگاهی و سواد مناسب داشته باشند تا بتوانند یک اثر هنری باکیفیت را ارائه دهند. این امر احتیاج به صبر، مطالعه و بررسی منابع استاندارد و متعدد دارد. در نگارش متون چنین نمایشنامههایی، در کنار برداشت آزاد و بازآفرینی باید به متن اصلی و اولیه تعهد داشت. مسئله اقتباس یک امر کاملا پیچیده است و کسی که قصد دارد یک اثر اقتباسی تولید کند باید مدت زمان زیادی را صرف درک، تجزیه و تحلیل مولفههای گوناگون کند.
وی ادامه داد: در سالهایی که من در زمینههای مختلف تئاتر فعالیت کردهام شاهد این بودهام که اصطلاحا فیدبک اثر اقتباسی همیشه خوب و مثبت هم نبوده است. مخصوصا در میان برخی از قشر روشن اندیش و آگاه در تئاتر انتقادهای تندی دریافت میکند که با توجه شرایط سخت اثر اقتباسی شاید زیاد هم منصفانه نباشد.
مجیدی افزود: فکر میکنم که کارگردان اگر بخواهد اثری را بر اساس اقتباس پیش ببرد، راه و ابزاری بهجز برگزاری کارگاههای پرفورمنس ندارد. او از این طریق میتواند از لحاظ فنی و هنری کار را گسترش دهد. کارگردان باید فکر بازیگران و طراحان را باز بگذارد و اجازه این رهایی به یک دموکراسی بهشدت قوی نیاز دارد؛ چراکه صاحب اصلی اثر خودش وجود ندارد. کارگردان چنین اثری هرگز نباید این اجازه را به خود دهد که از تعهدش نسبت به نویسنده و متن اصلی بکاهد، مخصوصا برای قصههایی که نماهای بصری فراوان برای قابلیت تبدیل به تئاتر برای مخاطب عام را در خود ندارند.
وی با اشاره به اینکه کارگردان در نهایت باید یک سرجمع کننده باشد، اظهار کرد: او باید خروجی نهایی را حرص کرده و شکلدهی و خطگیری کند؛ چراکه نمای کلی کار را فقط کارگردان به نظاره نشسته و پیگیری میکند. من در مقام یک کارگردان طرحهای کلی از پنج عنصر اصلی صدا، نور، لباس، گریم و دکور را در نظر دارم اما در یک اثر اقتباسی آن را بهآهستگی از خزانه خرج میکنم تا در پروسه کارگاهها و تمرینها شکل نهایی خود را بیابد. اگر بخواهم یک نمونه عینی از کاربرد دقیق نکات گفته شده در پروسه شکلگیری تا اجرا اشاره کنم باید به تئاتر شاپرک خانم که به تازگی اجرای آن در مشهد پایان یافته است، اشاره کنم.
این هنرمند ادامه داد: داستان شاپرک خانم را از یکی از آثار بیژن مفید انتخاب کردم. نویسندگانی مانند او با استفاده از قوه تخیل سعی دارند که از طریق خلق دنیایی فانتزی به روح و عواطف انسانی تلنگر بزنند. در این کار دقیقا همانطور که اشاره کردم کارگاههای پرفورمنسی که حدود یک سال و نیم به طول انجامید، اثر نهایی را شکل داد و با دسترسی به متن اصلی، در طراحی و برنامهریزی برای بخشهای گوناگون از تکنیکها و ابزارهای مختلف هنری استفاده شد. این اثر، یک نمایش اقتباسی نشات گرفته از احساسات کودک درون، همراه با پیام اجتماعی بود.
هرچهقدر پیوستگی، تمرکز و نظم اثر بیشتر جلوه کند آن اثر نابتر بهنظر میرسد
مجیدی گفت: امروزه مفهوم پرفورمنس در دنیا مفهوم گستردهتری یافته است که ما هم از آن بهره بردیم. هنرمندان در اجراها و پرفورمنسهای متعدد در سبکهای مختلف به آزمون و خطا میپردازند. ما با دریافت نظرات و واکنشهای مخاطبان عام، تغییراتی در بدنه اجرا ایجاد میکنیم و با اضافه شدن تدریجی عناصری مانند گریم و لباس بازیگران به درک بهتری از شخصیت و فضای حاکم بر صحنه میرسند. در تئاتر هرچهقدر پیوستگی، تمرکز و نظم اثر بیشتر جلوه کند آن اثر نابتر بهنظر میرسد. در این زمینه موسیقی این کار هم با حضور تیم موسیقی در کارگاهها با بارها نواختن و آزمودن، سر صحنه شکل گرفت و خلق شد. ترکیب آهنگسازی با موسیقی زنده، آن هم موسیقی زندهای که دست آن در بداهه نوازی هم باز بوده است از ویژگیهای برجسته این اثر بود.
وی خاطرنشان کرد: در نهایت باید به این اشاره کنم که هنرمندان تئاتر باید در کنار کارهای هنری خود که انرژی و زمان زیادی هم میطلبد، همچنان برای دیده شدن بدوند. بستر مناسبی برای پیشنهاد تکرار اجراها در شهرها و استانهای دیگر نیز در حالت عادی کم پیش میآید. خود عوامل هستند که باید برای ترویج کار هنری کمر همت ببندند که البته این کار با عشق همراه است اما هنوز در این زمینه راه زیادی برای رسیدن به شرایط مطلوب باید پیموده شود.
انتهای پیام
نظرات