حجتالاسلام والمسلمین محمدحسین نواب ۱۵ مهرماه، در نخستین پیشنشست تخصصی دومین کنگره بینالمللی که با موضوع «بازخوانی هنر قدسی در افق مکتب هنر رضوی» برگزار شد، اظهار کرد: هنر اسلامی در دورههای تاریخی مختلف، بهویژه دوران صفویه که دوران اوج شیعیگری در ایران بود، بیشترین رشد خود را داشته است.
وی با اشاره به نمونههای تاریخی مانند اوج هنر در اسپانیا که تحت تاثیر حکومتهای شیعی بوده است، افزود: در نقاط مختلف جهان اسلام، بهویژه در جوامعی که تفکر شیعی و عرفانی بر آنها حاکم بود، هنر به شکوفایی رسیده است؛ این در حالی است که در حکومتهای سختگیرانهتر که رویکردی صرفاً شریعتمحور داشتند، هنر کمتر مجال رشد یافته است.
عضو شورای عالی هنر جمهوری اسلامی ایران، در خصوص چهار لایه اصلی در هنر ایرانی و شیعی گفت: هنر ایرانی و اسلامی شامل چهار لایه است؛ لایه متافیزیکی که شامل مفاهیم نور قدسی و زمان مکاشفه است، لایه زیباییشناختی که شامل رنگهای نمادین مانند آبی کیهانی، سبز و ضرب طلایی است، لایه نوشتاری و تصویری که هنر خوشنویسی از برجستهترین جلوههای آن است و لایه روایی و اسطورهای که به داستانهایی مانند سیمرغ و عاشورا باز میگردد.
نواب به تاثیرگذاری نقاشی معاصر ایران اشاره کرد و ادامه داد: نقاشی معاصر ما، بهویژه در آثار استادانی چون فرشیان، سنتی پویا است که نه تنها به گذشته احترام میگذارد بلکه سنت را به جلو میبرد و در عین حال خلاقیت و نوآوری را نیز در خود دارد. این هنر، نور درونی سنت را به شکلی تازه و معاصر به نمایش میگذارد.
وی درباره هنر رضوی بیان کرد: هنر رضوی فراتر از یک فرهنگ خاص یا قوم محدود است و الهام گرفته از حرم مطهر امام رضا(ع) است، اما پیام و ارزشهای آن برای تمام انسانهای دارای اندیشه قابل فهم و پذیرش است. این هنر، بازتابی از مبانی معرفتی و اخلاقی شیعی است که میتواند در آینده هنر اسلامی و ایرانی جایگاه برجستهای داشته باشد.
عضو شورای عالی هنر جمهوری اسلامی ایران گفت: هنر شیعی و هنر اسلامی یک جریان واحد نیست، بلکه مجموعهای از بیانهای هنری مختلف است که همگی تحت تاثیر روح توحید و نفی کفر سامان یافتهاند و دارای غنای فرهنگی و معنوی عمیقی هستند.
نواب تصریح کرد: باید در حوزه فلسفه هنر، مطالعات فقهی و عرفانی بیشتر صورت گیرد تا بتوانیم از ظرفیتهای نهفته در هنر اسلامی به نحو مطلوب بهرهبرداری کنیم. متأسفانه نگاههای سنتی و برخی محدودیتهای فقهی، مانع رشد کامل هنر عرفانی در کشور شده است و لازم است این موانع با رویکردی علمی و پژوهشی بررسی شود.
وی تاکید کرد: هنر ایرانی و شیعی نه تنها بازخوانی تاریخی نیست بلکه میتواند پایهگذار مکاتب نوینی در هنر باشد که ضمن احترام به سنت، نوآوری و اشراق را نیز در خود دارد و این امر میتواند جایگاه هنر اسلامی و ایرانی را در سطح جهانی ارتقاء دهد.
قدسیت در هنر اسلامی صرفاً یک مفهوم انتزاعی و نظری نیست
در ادامه محمد جواد استادی، مدیر کلانپروژه مکتب هنر رضوی اظهار کرد: مکتب هنر رضوی حاصل تلاقی عمیق میان عالم محسوس و عالم معانی است؛ جریانی که در آن تجربه زیستی و وجودی انسان با ایمان و عبادت و حضور در اماکن مقدسه همچون حرم مطهر امام رضا(ع) به صورت عملی نمود مییابد. قدسیت در هنر اسلامی صرفاً یک مفهوم انتزاعی و نظری نیست بلکه در فضای زیارت و حضور معنوی قابل تجربه و درک است.
وی با اشاره به تفاوت بنیادین میان نگاه اسلامی به قدسیت و برداشتهای فلسفی و هنری غرب، افزود: در سنت اسلامی، قدسیت در هنر به مثابه زبان بصری توحید شناخته میشود و این امر در فضاهای مقدس مانند حرم مطهر به بهترین شکل دیده میشود. بیش از ۱۴۸ نوع هنر مختلف در این مکان شناسایی شده است که بسیاری از آنها هنوز کمتر شناخته شدهاند و در خزانهها نگهداری میشوند.
مدیر کلانپروژه مکتب هنر رضوی، بیان کرد: مکتب هنر رضوی را باید یک ارکستر بزرگ هنری دانست که اجزای مختلف آن در هماهنگی کامل، معنا و قدسیت را منتقل میکنند. این جریان هنری بر مبنای معرفت و شهود استوار است و هنر را به عنوان واسطه حضور انسان در فضای قدسی تعریف میکند، درواقع بدون حضور قدسی، هنر کارکرد واقعی خود را از دست میدهد.
استادی در ادامه گفت: معماری حرم مطهر رضوی یکی از پیچیدهترین و زیباترین فضاهای ارتباط انسانی است که قابل مطالعه و بررسی عمیق است. رنگ آبی انسان را به آسمان متصل میکند و رنگ طلایی نماد امامت است که در تمامی هنرهای مرتبط با مکتب دیده میشود.
وی درباره نقش خوشنویسی در این مکتب، بیان کرد: خوشنویسی در هنر اسلامی تجلی کلام الهی است که با هر حرف و کتیبه حامل مفهومی خاص و روحانی است. این هنر به واسطه طراحی استادانه و توجه به جزئیات، پیوند عمیقی با قدسیت و معنا دارد.
مدیر کلانپروژه مکتب هنر رضوی تاکید کرد: مکتب هنر رضوی میتواند به عنوان جریانی فراگیر و تأثیرگذار در هنر معاصر ایران و جهان اسلام شناخته شود.
هنر اسلامی و شیعی در ایران با خلأهای نظری و تاریخی روبهرو است
در ادامه علیاصغر فهیمیفر، عضو هیئت علمی دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس، در خصوص وضعیت هنر اسلامی و هنر شیعی در ایران، اظهار کرد: در این زمینه خلأهای جدی و مشکلات بنیادی وجود دارد. ضعف مفرط در مباحث نظری، نگاه تاریخی محدود و فقدان تدوین نظریات جامع، مهمترین موانع پیشروی توسعه و درک دقیق هنر اسلامی و شیعی در کشور ما هستند.
وی افزود: ما در حوزه هنر اسلامی و هنر شیعی به شدت از خلأ نظری رنج میبریم. مباحث نظری در این حوزهها در کشور ما بسیار ضعیف است و اغلب پژوهشها بیشتر به طبقهبندی آثار و نگاه تاریخی محدود شدهاند.صرفاً پرداختن به تاریخ هنر، مانند طبقهبندی آثار بر اساس سبکها، نمیتواند پاسخگوی نیازهای عمیق پژوهشی باشد و تنها شناخت تاریخی کفایت نمیکند.
عضو هیئت علمی دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس در خصوص رویکردهای فلسفی و کلامی، بهعنوان راهکارهای اساسی برای فهم بهتر هنر اسلامی و شیعی، گفت: باید دید این آثار هنری چه نسبتی با اسلام و مبانی آن دارند. اسلام از منظر فلسفه، کلام، فقه و اخلاق قابل بررسی است و آثار هنری نیز باید در این چارچوبها تحلیل شوند تا بتوان به درک عمیقی از آن رسید.
فهیمیفر خاطرنشان کرد: تدوین و دستهبندی میراث هنری گذشته به تنهایی کافی نیست، بلکه باید نسبت این آثار با منابع فرهنگی و دینی اسلام، بهویژه تفکر شیعی به صورت ساختاری و تئوریک بررسی شود.
وی افزود: یکی از مهمترین نکات، کمبود تاریخنگاری دقیق در حوزه هنر شیعی است. ما حتی تاریخنگاری منسجم و دقیقی از هنر شیعی در دست نداریم. هنوز نمیدانیم دقیقا هنر شیعی چیست و چه تفاوتی با هنر اسلامی و هنر ایرانی دارد و این مباحث اساساً مبهم باقی ماندهاند.
عضو هیئت علمی دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس بیان کرد: هنر شیعی تنها محدود به گذشته تاریخی نیست و در دوره معاصر و پس از انقلاب اسلامی نیز نمونههای برجستهای از آن دیده میشود. همچنین، متأسفانه هنوز هنر شیعی در دوره معاصر به هویت و منزلت واقعی خود نرسیده است و کمتر مورد توجه پژوهشگران و سیاستگذاران فرهنگی قرار گرفته است.
فهیمیفر ادامه داد: در دوره قاجار، هنر عامه شیعی بسیار غنی بود و آثار متعددی توسط مردم و دربار خلق شد. رشد طبقه متوسط و بازرگانان در آن دوره موجب شد تا هنرهای متنوعی در این زمینه شکل بگیرد.
وی شناخت سازه نظری شیعه را، بهعنوان خالصترین و نابترین بیان تفکر اسلامی دانست و گفت: اگر شیعه را به عنوان یک سازه نظری به درستی نشناسیم، نمیتوانیم هنر شیعی را به درستی تحلیل کنیم. تفکر شیعی مجموعهای از گزارههای فلسفی، اخلاقی، عرفانی و سیاسی است که باید در تحلیل آثار هنری لحاظ شود. هنر شیعی صرفاً یک فرم بصری نیست، بلکه حامل مدلولها و پیامهای عمیق فلسفی و فرهنگی است که باید در چارچوب نظری و تئوریک مشخصی مورد مطالعه قرار گرفت.
عضو هیئت علمی دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس درباره اصطلاحات رایج در حوزه هنر اسلامی بیان کرد: اصطلاح «هنر اسلامی» اصطلاحی نسبتاً جدید است و در گذشته بیشتر به هنر عربی اشاره میشد. برخی پژوهشگران تلاش کردهاند که این اصطلاح را به کار ببرند، اما هنوز جای بحث دارد. همچنین بحث درباره هنر شیعی به عنوان یک حوزه مستقل، در نظام پژوهشی و سیاستگذاری فرهنگی ما بسیار محدود است و حتی در مقاطع دکتری و پژوهشهای دانشگاهی کمتر به آن پرداخته شده است.
فهیمیفر، به هنر رضوی که یکی از نمونههای برجسته هنر شیعی است اشاره کرد و گفت: حرم مطهر رضوی مجموعهای از آثار هنری متنوع و بسیار ارزشمند است که نشاندهنده غنای هنر شیعی است. این آثار نه تنها جلوهگاه حضور معنوی حضرت رضا(ع) هستند بلکه بیانگر فرهنگ و هنر شیعی در طول تاریخ میباشند.
وی ضمن تقدیر از فعالیتهای هنرمندان برجستهای همچون استاد فرشچیان اظهار کرد: آثاری که در حرم رضوی خلق شدهاند، علاوه بر زیبایی هنری، حامل ارزشهای فرهنگی و دینی عمیقی هستند و باید مورد توجه بیشتری قرار گیرند. مطالعات غربی، گرچه خدمات زیادی به ما کردهاند، اما دارای اشتباهات و برداشتهای نادرستی نیز بودهاند که باید با رویکرد نقادانه مورد بازخوانی قرار گیرند.
عضو هیئت علمی دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس اضافه کرد: مطالعات شرقشناسان و اروپاییان اغلب مبتنی بر فهم ناقص و پیشداوریهای خاص بوده و باید این منابع به طور دقیق و عمیق تحلیل شوند.
فهیمیفر با تاکید بر اینکه ساماندهی و ارتقای جایگاه هنر شیعی نیازمند همکاری میان هنرمندان، پژوهشگران و اندیشمندان حوزههای مختلف است، گفت: این کار صرفاً از عهده هنرمندان برنمیآید و باید مجموعهای از اندیشمندان در حوزه فلسفه، کلام، تاریخ و هنر در این مسیر همکاری کنند.
ریشه واژه «هنر» به معنای نیکی و کمال بازمیگردد
در ادامه محمدکاظم حسنوند، عضو هیئت علمی دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس اظهار کرد: واژه «هنر»، برگرفته از زبان پهلوی و ریشهای سانسکریتی دارد که به معنای نیکویی و فضیلت است. در زبان فارسی نیز هنر به معنای انسان با فضیلت تعریف شده و این معنا در دوران اسلامی، پس از ورود اسلام به ایران، در حد کمال و جامعتری پذیرفته شد. نه تنها هنر، بلکه اخلاق و رفتار انسانی نیز در قالب مفهومی به نام «انسان کامل» مطرح شده است.
وی افزود: مفهوم انسان کامل و فضیلت انسانی، در متون و کتب قدیمی ایرانی بسیار دیده میشود و از این منظر، هنر را نمیتوان صرفاً یک فعالیت ظاهری دانست، بلکه ریشه در شخصیت و رفتار انسان دارد.
عضو هیئت علمی دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس در خصوص بحث «سنت» بیان کرد: تعاریف متعددی از سنت وجود دارد؛ برخی سنت را قرارداد و قوانین لایتغیر ادیان آسمانی میدانند، اما سنتی که ما بیشتر با آن سروکار داریم، سنتی است که از منظر دینی و فرهنگی استوار و تغییرناپذیر است.
حسنوند به مواجهه هنر سنتی ایران با پدیده مدرنیته و مدرنیسم اشاره کرد و گفت: مدرنیته در غرب شکل گرفت و تجربه تاریخی خاص خود را داشت، اما در جوامع شرقی و به ویژه ایران، این جریان با چالشها و برخوردهای متفاوتی مواجه شده است. ما تجربه تاریخی غرب را نداشتیم که نیازمند این جریان باشیم، اما تحت تأثیر فرهنگ غرب قرار گرفتیم. این تأثیر باعث شد واکنشهای مختلفی در عرصه هنر و فرهنگ به وجود آید.
وی افزود: در ایران، پس از دوره صفویه و در دوران قاجار، به دلیل نفوذ غرب و فرهنگ اروپایی، هنر نقاشی ایرانی به سبک اروپایی گرایش پیدا کرد و هنر نگارگری اصیل ایرانی به مرور جای خود را به نقاشی مدرن داد. در دوره پهلوی نیز این روند ادامه یافت و بسیاری از آثار سنتی ایران به موزههای غربی منتقل شدند.
عضو هیئت علمی دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس درباره احیای نگارگری سنتی، گفت: یکی از تحولات مهم در این زمینه این بود که هنرمندان ایرانی به ویژه در تهران و اصفهان به احیای هنر نگارگری روی آوردند. از جمله اساتیدی چون حسین بهزاد که نوآوریهایی مانند استفاده از رنگهای خاص و تکنیکهای جدید را وارد این هنر کردند و شاگردان او راه این جریان را ادامه دادند.
حسنوند به اهمیت «شخصیت هنرمند» در خلق آثار دینی و معنوی تأکید کرد و گفت: یک هنرمند دینی باید پیش از هر چیز درون خود را آماده کند، زیرا اثر هنری که از عمق نفس و باورهای هنرمند بیرون آید، دارای قدرت و تاثیرگذاری بسیار بالایی است. تجربه نشان داده است که بدون آمادگی درونی، الهاماتی که به هنرمند میرسد، نمیتواند به شکل اثر هنری اصیل و معنوی درآید. بسیاری از افرادی که تکنیک بالایی دارند، لزوماً اثر هنری خلق نمیکنند.
وی با اشاره به تفاوت واژههای «نگارگری» و «مینیاتور» بیان کرد: در غرب، نگارگری ایرانی بیشتر به عنوان نقاشی ایرانی شناخته میشود، اما ما معتقدیم که واژه نگارگری به مراتب دقیقتر و بومیتر است. همچنین اصطلاح «مینیاتور» که سالها به کار میرفت، خوشبختانه از ادبیات هنری ما حذف شده است.
عضو هیئت علمی دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس گفت: پس از انقلاب اسلامی، توجه بیشتری به هنر سنتی و نگارگری شده است و رشتههای تخصصی در دانشگاهها ایجاد شدهاند، اما هنوز بسیاری از اساتید و متدهای آموزشی مبتنی بر رویکردهای غربی است.
حسنوند تصریح کرد: آثار استاد فرشچیان و دیگر هنرمندان برجسته میتواند مسیر روشنی برای پژوهشهای آینده در حوزه هنر ایرانی و هنر دینی فراهم آورد.
انتهای پیام
نظرات