به گزارش ایسنا، متن گفت وگوی شفقنا با دکتر یزدان پناه را میخوانید:
با توجه به تحولات اخیر در منطقه خاورمیانه به نظر می رسد اجماعی شکل گرفته که بخواهد مشکلات منطقه را به نوعی حل و فصل کند، از طرفی سرمایه گذاری های کلانی در کشورهای حوزه خلیج فارس و عربستان در دستور کار قرار دارد و راهکار دو دولتی در بسیاری از کشورهای جهان و اخیرا در سازمان ملل مورد حمایت قرار گرفت. با توجه به این موضوع، چه خواب هایی برای منطقه دیده شده و اساسا آیا امکان رسیدن به صلحی پایدار در منطقه وجود دارد؟
منطقه خاورمیانه تا از لاک وابستگی یک طرفه و توهم توطئه نسبت به هم خارج نشود، هیچ صلح مطمئنی در آن رخ نخواهد داد
منطقه خاورمیانه تا از لاک وابستگی یک طرفه و توهم توطئه نسبت به هم خارج نشود، هیچ صلح مطمئنی در آن رخ نخواهد داد. تحولات اخیر هم که نسبت «صلح ترامپ» به خود را گرفته صرفا در راستای نجات اسرائیل بوده و از اولویت خارج کردن فلسطین و غزه از موضوعات منطقه و تمرکز نهایی بر روی ایران است. بنابراین اساسا منطقه خاورمیانه به ویژه غرب آسیا با صلح پایدار مبتنی بر خواست ملت های منطقه بیگانه است.
راهکار دو دولتی صرفا یک ویترین نمایشی است
بنابراین راهکار دو دولتی صرفا یک ویترین نمایشی است برای کاهش بار روانی و حیثیتی که بر دوش دولت های عربی سنگینی می کند. تحولات اخیر به دنبال تثبیت موقعیت ژئوپلیتیک عبری و پادشاهی اسرائیل در خاورمیانه است. وضعیت منطقه بسیار بغرنج و غبارآلود است و هر آن ممکن است اتفاقی سخت رخ بدهد. تمام توجهات به سمت ایران است و شاید یک گام بیشتر به نبرد نهایی فاصله نداشته باشیم. غرب آسیا با محوریت ایران دقیقه نود را سپری کرده است.
پس از آنکه دو سال از جنگ غزه گذشت، دیدیم که اسرائیل به برخی از کشورها از جمله ایران یک حمله غافلگیرانه و ۱۲ روزه داشت اما به نظر می رسد در حمله به ایران به اهداف مهمی که داشت دست پیدا نکرد. به نظر شما این اهداف مهم چه بود و آیا ممکن است در آینده مجددا بخواهد حمله ای دیگر انجام دهد؟
بر عکس تمام تصورات غیر شفافی که وجود دارد، اسرائیل بیش از ۱۴۰۰ هدف در ۲۶ استان ایران بویژه استان تهران را مورد هدف قرار داد و وسعت و سرعت عملیات های هوایی علیه ایران در کنار ضعف های مفرط و شکننده پدافندی ایران، کشورمان را متوجه عمق آسیب پذیری های فراسرزمینی نمود و اگر این جنگ چند روز دیگر ادامه پیدا میکرد معلوم نبود چه اتفاقات تلخی رخ خواهد داد.
درگیری مستقیم بین ایران و اسرائیل، شرایط محوری با پیامدهای سیاسی و استراتژیک گسترده در سطح داخلی ایران و سطح منطقهای و بینالمللی را رقم زد. این دو رقیب که طی چهار دهه اخیر درگیر کشمکش های نیابتی و غیرمستقیم بودند، از ۱۴۰۳ مستقیما رو در روی یکدیگر قرار گرفتند و خسارات قابل توجهی به هر دو طرف وارد شد. فراتر از تلفات فیزیکی فوری و نتایج میدان نبرد، این جنگ بُعد عمیقتری را برجسته کرد که آنهم برخورد دکترین نظامی طرفین در این رویارویی بطور ویژه قابل توجه بود زیرا فلسفههای استراتژیک متضادی را که ایران و اسرائیل طی دههها پرورش دادهاند، آشکار کرد. دکترین هر طرف – که بر اساس واقعیتهای ژئوپلیتیکی منحصر به فرد و اولویتهای عملیاتی شکل گرفته بود – مورد آزمایش قرار گرفت و فرصتی نادر برای ارزیابی اثربخشی آنها در خدمت به اهداف زمان جنگ فراهم شد و همین مساله از هر جهت برای ایران مضر و زیان آور بوده که بطور بسیار عمیقی بر ایران اثر منفی گذاشته و به عبارتی تمام گسل های ژیوپلیتیک ایران را فعال کرده است.
اساسا اسرائیل در منطقه خاورمیانه به دنبال کشورگشایی و توسعه سرزمینی است یا اهداف کلان دیگری در سر دارد؟ این تنش های دائمی اسرائیل با سایر کشورها با چه اهداف درازمدتی صورت می گیرد؟
اسرائیل به دنبال جایگاه یک هژمون واقعی در غرب آسیا است
اسرائیل به جای استراتژی مدارا با همسایگان، دنبال سیاست چکش آهنین و خشونتهای بیپایان است
اقدامات اخیر اسرائیل در منطقه بویژه حمله به ایران بخشی از راهبردی گستردهتر برای حذف دشمنان منطقهای است و با وجود حمایت بیقید و شرط آمریکا، این رژیم به دنبال جایگاه یک هژمون واقعی در غرب آسیا است. اسرائیل به جای استراتژی مدارا با همسایگان، دنبال سیاست چکش آهنین و خشونتهای بیپایان است و مقاومت ایران در برابر این رژیم سفاک منجر به تشدید بحران منطقه ای و تحمیل سلطه پایدار منطقه ای با کمک امریکا است که ثبات اسرائیل با سلطه نظامی را تثبیت و پروتکل یهود را تثبیت نماید لذا به نظر میرسد منطقه شاهد حمله ای وسیعتر با هدف از کار انداختن سر و نبرد نهایی باشد.
برخی کارشناسان معتقدند خاورمیانه دیگر به قبل از ۷ اکتبر برنخواهد گشت و با فصل جدیدی روبه رو خواهد شد. پس از گذشت دو سال از این واقعه آنچه بیش از پیش به نظر می رسد مهم باشد برقراری صلح دائمی است. اما با این وجود برای بسیاری از مردم کشورها جنایات اسرائیل بیش از پیش روشن شد و خیلی ها به مخالفت با این رژیم برخواستند. آیا تغییراتی در افکار عمومی دنیا نسبت به مساله فلسطین و اسرائیل شکل گرفته یا این مقطع گذرا خواهد بود؟
با وجود اسرائیل و سودای جهانی سلطه بر منطقه خاورمیانه از سوی امریکا این منطقه با صلح پایدار قرابتی نداشته و هر آنچه با عنوان «ژئوپلیتیک صلح» مطرح می شود صرفا عبور موقت از بحران و برنامه ریزی برای اهداف جنگ طلبانه بعدی است. کشورهای منطقه هم متاسفانه رغبتی برای ایجاد یک کمربند امنیتی همسو ندارند و نمی توانند دور هم بر اساس منافع مشترک و امنیت بومی جمع بشوند.
برگردیم به مساله ایران. به نظر می رسد ایران در یک پیچ تاریخی قرار دارد از طرفی با بازگشت تحریم های سازمان ملل و فشارهای سیاسی و اقتصادی به نوعی وضعیت معیشت مردم در آینده با چالش هایی روبه رو باشد. از طرفی هم بحث حفظ سرمایه اجتماعی در ایران مطرح است. بحث سرمایه اجتماعی در وضعیت کنونی چه اندازه اهمیت دارد و اساسا چه رویکردهایی باید در نظر گرفته شود؟
کار ایران از پیچ تاریخی گذشته و در یک مسیر سخت و سرنوشت ساز قرار گرفته است
اگر انسداد درونی با انزوای بیرونی با هم ادغام شوند، فرو رفتن ایران در بحران ژئوپلیتیکی قطعی است
به نظر کار ایران از پیچ تاریخی گذشته و در یک مسیر سخت و سرنوشت ساز قرار گرفته است. زیرا از یک سو فشارهای بین المللی بر ایران در حد غیر قابل تصوری افزایش یافته و ایران را در مسیر انزوای ژئوپلیتیکی قرار داده است. از طرفی انگیزه جهانی برای برخورد با ایران تا سطح بالایی افزایش پیدا کرده و همین مساله کار ایران را برای ایجاد گشایش و عبور از این مرحله سخت ناممکن کرده است. وضع فعلی اگر به همین شکل ادامه پیدا کند ایران همانند برخی کشورهای منطقه مثل عراق دو دهه قبل، گرفتار بحران ژئوپلیتیکی خواهد شد. این در حالی است که در داخل نیز دو جریان ایجاد فشار عمد بر مردم و جریان بزرگ تحت فشار در حال ایجاد یک سونامی بزرگ هستند که اگر این انسداد درونی با انزوای بیرونی با هم ادغام بشوند، فرو رفتن ایران در بحران ژئوپلیتیکی قطعی است.
نظام سلطه نیز همین را می خواهد تا سرنوشت ایران را تغییر بدهد. تجربیات پیرامونی نیز نشان می دهد این مدل بحران های این چنینی در بازه زمانی کوتاه مدت جواب می دهد اما پیامدهای وسیع آن ممکن است بیش از یک دهه ایران را در ابعاد مختلف درگیر نماید.
فکر می کنید مردم ایران در این مقطع تاریخی و با وجود جنگ ۱۲ روزه که از سر گذراندند در صورت تکرار چنین جنگی، چه واکنش های احتمالی خواهند داشت؟
با در نظر گرفتن تمام جوانب امر و شرایطی که در آن قرار گرفته ایم، واقعاً چشم انداز امیدوار کننده ای را برای ایران و مردم ایران نشان نمی دهد و شرایط سیاسی نیز به گونه ای است که امکان اصلاحات عمیق و اثر گذار و متفاوت از گذشته و حال نیز به هیچ عنوان دیده نمی شود. برخی مصوبات عجیب و غریب مجلس در ماههای اخیر نیز دستاویزی برای تشدید فشارها بوده و معلوم نیست چه اراده و انگیزه ای پشت این تصمیم گیری ها وجود دارد! مثل مصوبه حذف چهار صفر پول ملی که اجرای آن ممکن است ستون های حکمرانی را به یکباره از جا بکند. از طرفی دیگر شکاف های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اعتقادی در ایران سر به فلک گذاشته اند و مدل تجویزی، کارایی لازم برای ساماندهی آن به سبک گذشته را قطعا نخواهد داشت.
انتهای پیام
نظرات