به گزارش ایسنا، نورالله اکبری در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: پایینترین میانگین در میان سه رشته- بر اساس آمار رسمی امتحانات نهایی خرداد ۱۴۰۴، میانگین کشوری معدل کتبی پایه دوازدهم در سه رشته نظری چنین بوده است:
- علوم تجربی: ۹۲/۱۲- - ریاضیفیزیک: ۸۲/۱۱- - علوم انسانی: ۵۹/۸
این اعداد نشان میدهند که رشته علوم انسانی با فاصلهای ۲۳/۳ نمرهای از علوم تجربی و ۲۳/۳ نمرهای از میانگین کل (۹۸/۱۰)، پایینترین عملکرد را دارد. به عبارت دیگر، بیش از دو دهه پس از آغاز سیاستهای توسعه عدالت آموزشی، رشتهای که قرار بود موتور تفکر انتقادی، حقوق، سیاست و فرهنگ کشور باشد، امروز ضعیفترین عملکرد تحصیلی را دارد.
۱. شکاف عملکرد: از عدد نمره تا معنای اجتماعی- میانگین ۵۹/۸ در رشته علوم انسانی به معنای آن است که بخش عمدهای از دانشآموزان نهتنها در مهارتهای پایه (خواندن، تحلیل، نگارش) ضعف دارند، بلکه توان رقابت در کنکور و ورود به رشتههای دانشگاهی مرتبط با علوم انسانی (حقوق، علوم سیاسی، مدیریت، جامعهشناسی و…) را نیز از دست میدهند. این مساله در شرایطی رخ میدهد که ۴۰درصد نمره کنکور سراسری بر اساس سوابق تحصیلی پایه دوازدهم محاسبه میشود؛ بنابراین افت عملکرد در این مقطع، تاثیری مستقیم بر آینده تحصیلی و شغلی دانشآموزان دارد.
۲. تصویر کلان: سهم بالای انسانی در مدرسه، سهم پایین در کیفیت- نظام آموزشی ایران با پدیدهای پارادوکسیکال روبهرو است: از حدود ۶/۱ میلیون دانشآموز دبیرستانی نظری، بیش از ۴۲ درصد در رشته علوم انسانی تحصیل میکنند، در حالی که همین رشته پایینترین میانگین عملکرد را دارد. این یعنی ضعف در علوم انسانی، صرفا یک مشکل محدود نیست، بلکه یک چالش سیستماتیک ملی است که تقریبا نیمی از دانشآموزان کشور را تحت تاثیر قرار میدهد.
۳. علل آموزشی و فرهنگی: چرا علوم انسانی به «انتخاب آخر» تبدیل شده است؟ - تحلیل کیفی نشان میدهد که دلایل این بحران چند لایهاند:
- حافظهمحوری و فقدان مهارتهای تحلیلی: کتابهای درسی علوم انسانی همچنان بر حفظیات و پاسخهای قالبی تکیه دارند و به دانشآموز مهارت «تحلیل»، «تفکر انتقادی» یا «نوشتار علمی» نمیآموزند.
- ذهنیت اجتماعی پزشکیزده: در فرهنگ عمومی ایران، «موفقیت» با پزشکی و مهندسی تعریف و علوم انسانی در بهترین حالت یک انتخاب درجه دو تلقی میشود.
- تبلیغات منفی و بیاعتباری اجتماعی: رسانهها و حتی بخشی از بدنه آموزشی، علوم انسانی را بیکاربرد یا کمدرآمد معرفی میکنند.
- امنیت شغلی پایین و بازار کار محدود: فارغالتحصیلان علوم انسانی در مقایسه با همتایان خود در رشتههای فنی و پزشکی با فرصتهای شغلی کمتر و درآمدهای پایینتر مواجهند.
- مهاجرتپذیری پایین: در حالی که کشورهای توسعهیافته سالانه هزاران پزشک و مهندس ایرانی را جذب میکنند، فرصت مهاجرت برای فارغالتحصیلان علوم انسانی بسیار محدودتر است. بر اساس دادههای OECD، حدود ۱۹درصد پزشکان در کشورهای عضو از خارج آموزش دیدهاند و تقاضا برای نیروی متخصص سلامت و مهندسی در اروپا طی دهه اخیر ۵۸درصد رشد داشته است، در حالی که چنین کششی برای علوم انسانی وجود ندارد.
۴. مقایسه جهانی: چرا علوم انسانی در جهان اهمیت دارد؟- در کشورهای پیشرفته، علوم انسانی نقش اصلی در تربیت رهبران سیاسی، مدیران فرهنگی، قانونگذاران و سیاستگذاران را دارد:
- آلمان: حدود ۴۰درصد دانشجویان در رشتههای علوم انسانی و اجتماعی تحصیل میکنند.
- ژاپن: وزارت آموزش علوم انسانی را «روح توسعه علمی» مینامد و حمایت مالی گستردهای از پژوهشهای علوم اجتماعی دارد.
- فرانسه: فلسفه و جامعهشناسی در دبیرستان اجباریاند و در سیاستگذاری نقش بنیادین دارند.
- امریکا: بیش از ۶۰ درصد مدیران ارشد شرکتهای Fortune ۵۰۰ دارای مدرک علوم انسانی یا علوم اجتماعیاند.
این کشورها میدانند که توسعه اقتصادی بدون پشتوانه علوم انسانی، توسعهای ناقص است؛ مهندسی بدون فلسفه، پزشکی بدون اخلاق و اقتصاد بدون جامعهشناسی نمیتواند جامعهای انسانی، دموکراتیک و پایدار بسازد.
۵. پیامدهای بیتوجهی: از سیاست تا عدالت اجتماعی- افت عملکرد در علوم انسانی پیامدهای گستردهای دارد:
- کاهش کیفیت سیاستگذاری عمومی
- ضعف در تولید اندیشه، نظریه و راهحلهای بومی
- افزایش شکافهای اجتماعی و کاهش سرمایه اجتماعی
- تضعیف قدرت نرم و گفتوگوی فرهنگی در عرصه جهانی ، به بیان دیگر، پایین بودن میانگین ۵۹/۸ فقط یک مساله آموزشی نیست، بلکه نشانهای از بحران ظرفیت فکری کشور است.
جمعبندی: آینده توسعه در گرو بازتعریف جایگاه علوم انسانی- اعداد ۱۴۰۴ پیام روشنی دارند: اگرچه بیش از ۴۰درصد دانشآموزان دبیرستانی رشتههای نظری در ایران علوم انسانی میخوانند، میانگین نمرهشان پایینتر از ۹ است و این یعنی ما در تربیت اندیشمندان، قانونگذاران، مدیران اجتماعی و تحلیلگران آینده ناکام ماندهایم.
برای عبور از این بحران، سیاستگذاری آموزشی باید از سطح «محتوای درسی» فراتر رفته و شامل اصلاح هدایت تحصیلی، ارتقای شأن اجتماعی علوم انسانی، ایجاد امنیت شغلی برای فارغالتحصیلان و سرمایهگذاری در پژوهشهای علوم انسانی شود. آینده دموکراسی، عدالت اجتماعی، سیاستگذاری عقلانی و حتی توسعه اقتصادی کشور به همین تصمیم امروز وابسته است.
انتهای پیام
نظرات